آینده انرژیهای فسیلی چگونه خواهد بود؟
پارسینه: جهان در سال ۲۰۴۰ چه سیستمهای انرژي نوین و بی نظیری خواهد داشت؟ چه سوختهایی نیازهای ما به انرژی را تامین خواهد کرد؟ و اینها چه تغییراتی در معادلات انرژی جهانی، سیاست بینالملل و سلامت زمین خواهند داشت؟
حرا: جهان در سال ۲۰۴۰ چه سیستمهای انرژي نوین و بی نظیری خواهد داشت؟ چه سوختهایی نیازهای ما به انرژی را تامین خواهد کرد؟ و اینها چه تغییراتی در معادلات انرژی جهانی، سیاست بینالملل و سلامت زمین خواهند داشت؟
اینها سوالاتی است که نویسنده لوموند مطرح کرده و در ادامه سعی کرده به آنها پاسخهایی مستدل بدهد. به اعتقاد نویسنده اگر متخصصان وزارت انرژی آمریکا درست گفته باشند، سوختهای جدید و شگفتانگیز ما در سال ۲۰۴۰ ، بنزین، زغال سنگ و گاز طبیعی خواهد بود که در آن صورت ما در سیارهای در حال جوشیدن و شدیداً دردآور زندگی خواهیم کرد.
انرژی، نحوه تامین و مصرف آن یکی از دغدغههای جهان امروز است و همه کشورها، چه آنها که تامین کننده مواد خام انرژی هستند مانند کشور ما و چه آنها که با فناوریهای خود آن را قابل مصرف میکنند مانند آمریکا، دغدغه یکسانی دارند؛ انرژی را چگونه مصرف کنیم که به نفع ملّی ما باشد؟ اما این که برخی کشورها در این معادله وابسته و تاثیرپذیرترند-کشورهای تامین کننده- و برخی تاثیرگذار-کشورهای دارای فناوری انرژی-، تفاوت در دیدگاههای مربوط به انرژی را شکل میدهد. همین مسئله مهمترین برانگیزاننده چنین سوالاتی است.
البته درست است که هر پیش بینیای از وضعیت سوخت در سه دهه آینده خیلی قابل اطمینان نخواهد بود. اتفاقات و وقایع ناگوار بسیاری این پیش بینی را دشوار میسازد. اما این مسیله وزارت انرژي آمریکا را از تهیه نقشه جامعی از سیستمهای انرژي آینده جهان برحذر نمیدارد.
بسیاری از ما تمایل داریم این طور فکر کنیم که تا ۲۰۴۰ ، جهان در مسیر استفاده از انرژیهای سبز و قابل بازیابی مثل انرژي باد و خورشید در صنایع آینده خواهد بود اما سازمان چشم انداز بینالمللی انرژی به گونه دیگری فکر میکند؛ این سازمان پیش بینی میکند تا سال ۲۰۴۰ جهان بیشتر از سوختهای فسیلی مثل زغال سنگ و نفت بهره خواهد برد.
همچنین براساس یافتههای این سازمان:
*مصرف انرژي جهانی به سرعت در حال افزایش خواهد بود.
*سهم تقاضای انرژی جهانی در کشورهای در حال توسعه خصوصاً آسیا افزایش خواهد یافت.
*چین که به تازگی جایگاه بیشترین مصرف انرژی در جهان را از آمریکا گرفته است، بیشترین سهم (۴۰٪) را در رشد مصرف جهانی در سی سال آینده خواهد داشت.
عواقب این تغییرات چه خواهد بود؟
ادامه غلبه سوختهای فسیلی به این معناست که رشد بیرویه تقاضا برای خودروها در چین و هند و سایر دولتهای در حال ظهور آسیا ادامه پیدا خواهد کرد و آلودگیهای ناشی از آنها هم.
هر چند در کشورهای توسعه یافته قدیمی شاهد کاهش مصرف این سوختها هستیم اما به جای آن، مصرف بالای کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
ادامه این سلطه نه تنها ادامه تسلط شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی را منجر میشود بلکه برنامههای سیاسی آنها را در مورد سرمایه گذاری در انرژیهای جدید و خط مشیهای سیاسی هم تعیین میکند.
برآمدن «غیر متعارفها» یکی دیگر از عواقب این تغییرات انرژی است؛ در حال حاضر قسمت بیشتر نفت و گاز و زغال سنگ ما از منابع «متعارف» تامین میشود که نزدیک به سطح زمین و سواحلاند و دسترسی راحتی به حمل و نقل و پالایش دارند.
اما این شرایط تا سال 2040 تغییر خواهد کرد و ما دیگر قادر به تامین بخش بزرگی از نیاز خود به این شکل نخواهیم بود. به طور روز افزونی منابع سوخت فسیلی خصلتی «غیر متعارف» به خود میگیرند؛ دسترسی و پالایش منابع انرژی ما در آن زمان دشوار خواهد بود.
به طوری که یا در اعماق زمین نهفتهاند یا دور از ساحل و یا در مناطق غیرقابل دسترس قرار دارند. تاکنون این سوختهای غیرمتعارف تنها بخشی از سهم انرژی را تشکیل دادهاند اما این روند به سرعت در حال تغییر است.
تولید، پالایش و انتقال سوختهای غیرمتعارف دشوارتر از سوختهای متعارف است.
رشد بیرویه انتشار کربن دیگر پدیده سال 2040 خواهد بود. تا این سال انسانها سوختهای فسیلی بیشتری نسبت به امروز میسوزانند و این منجر به یک پرش بزرگ در نشر دیاکسید کربن و سایر گازهای گلخانهای میشود.
و در نهایت فشارهای جدید ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی؛ یکی از این تنشهای ژئوپلتیک به آمریکا باز میگردد.
در حال حاضر تغییر بزرگی در موقعیت انرژی آمریکا پدید آمده است.
در حالیکه در سالهای گذشته تحلیلگران بسیاری از رشد وابستگی آمریکا به واردات انرژی از آفریقا و خاورمیانه همراه با آسیب انتقال آشوب و برخورد به این مناطق شکایت میکردند، در حال حاضر به لطف رهبری آمریکا در توسعه منابع غیرمتعارف، این کشور وابستگی کمتری به انرژیهای وادراتی پیدا کرده و در نتیجه خود را در موقعیت قدرتمندتری برای تسلط بر بازار انرژی جهانی یافته است.
این تغییر به پیشرفت فناوریهای مربوط به انرژی هم منجر شده و کشورهای تولید کننده انرژیای که نتوانند به این فناوریهای نوین در استخراج و پالایش منابع انرژی خود دست پیدا کنند، ضرر بزرگی در بازار انرژی سال 2040 میبینند.
روسیه یکی از کشورهای آسیب پذیر در این مورد است که بشدت به درآمدهای حاصل از نفت و گاز خود وابسته است.
چین هم کشور دیگری است که اعلام کرده در زمینه انرژیهای نوین با چالشهای مهمی مواجه است. به طور کلی برتری آمریکا در فناوریهای نوین انرژی نقش مهمی در تاثیرگذاریهای بینالمللی دارد و خواهد داشت.
به گفته مشاور امنیت ملی آمریکا «موقعیت جدید آمریکا به ما این اجازه را میدهد که از جایگاهی با قدرت بالاتر فعالیت کنیم و به ما توان بیشتری در تعقیب و اجرای اهداف امنیت بینالمللی مان میدهد».
به هر حال کسی نمیتواند آینده را پیش بینی کند و هیچ کس نمیداند چنین تغییری چه زمانی رخ میدهد اما یک واقعیت ساده همیشه وجود داشته: بهتر است همه این اتفاق ها تا قبل از 2040 بیفتد تا زودتر راه چارهای برای آن بیندیشیم وگرنه به قول معروف، نان همه ما پخته است.
اینها سوالاتی است که نویسنده لوموند مطرح کرده و در ادامه سعی کرده به آنها پاسخهایی مستدل بدهد. به اعتقاد نویسنده اگر متخصصان وزارت انرژی آمریکا درست گفته باشند، سوختهای جدید و شگفتانگیز ما در سال ۲۰۴۰ ، بنزین، زغال سنگ و گاز طبیعی خواهد بود که در آن صورت ما در سیارهای در حال جوشیدن و شدیداً دردآور زندگی خواهیم کرد.
انرژی، نحوه تامین و مصرف آن یکی از دغدغههای جهان امروز است و همه کشورها، چه آنها که تامین کننده مواد خام انرژی هستند مانند کشور ما و چه آنها که با فناوریهای خود آن را قابل مصرف میکنند مانند آمریکا، دغدغه یکسانی دارند؛ انرژی را چگونه مصرف کنیم که به نفع ملّی ما باشد؟ اما این که برخی کشورها در این معادله وابسته و تاثیرپذیرترند-کشورهای تامین کننده- و برخی تاثیرگذار-کشورهای دارای فناوری انرژی-، تفاوت در دیدگاههای مربوط به انرژی را شکل میدهد. همین مسئله مهمترین برانگیزاننده چنین سوالاتی است.
البته درست است که هر پیش بینیای از وضعیت سوخت در سه دهه آینده خیلی قابل اطمینان نخواهد بود. اتفاقات و وقایع ناگوار بسیاری این پیش بینی را دشوار میسازد. اما این مسیله وزارت انرژي آمریکا را از تهیه نقشه جامعی از سیستمهای انرژي آینده جهان برحذر نمیدارد.
بسیاری از ما تمایل داریم این طور فکر کنیم که تا ۲۰۴۰ ، جهان در مسیر استفاده از انرژیهای سبز و قابل بازیابی مثل انرژي باد و خورشید در صنایع آینده خواهد بود اما سازمان چشم انداز بینالمللی انرژی به گونه دیگری فکر میکند؛ این سازمان پیش بینی میکند تا سال ۲۰۴۰ جهان بیشتر از سوختهای فسیلی مثل زغال سنگ و نفت بهره خواهد برد.
همچنین براساس یافتههای این سازمان:
*مصرف انرژي جهانی به سرعت در حال افزایش خواهد بود.
*سهم تقاضای انرژی جهانی در کشورهای در حال توسعه خصوصاً آسیا افزایش خواهد یافت.
*چین که به تازگی جایگاه بیشترین مصرف انرژی در جهان را از آمریکا گرفته است، بیشترین سهم (۴۰٪) را در رشد مصرف جهانی در سی سال آینده خواهد داشت.
عواقب این تغییرات چه خواهد بود؟
ادامه غلبه سوختهای فسیلی به این معناست که رشد بیرویه تقاضا برای خودروها در چین و هند و سایر دولتهای در حال ظهور آسیا ادامه پیدا خواهد کرد و آلودگیهای ناشی از آنها هم.
هر چند در کشورهای توسعه یافته قدیمی شاهد کاهش مصرف این سوختها هستیم اما به جای آن، مصرف بالای کشورهای در حال توسعه وجود دارد.
ادامه این سلطه نه تنها ادامه تسلط شرکتهای بزرگ سوختهای فسیلی را منجر میشود بلکه برنامههای سیاسی آنها را در مورد سرمایه گذاری در انرژیهای جدید و خط مشیهای سیاسی هم تعیین میکند.
برآمدن «غیر متعارفها» یکی دیگر از عواقب این تغییرات انرژی است؛ در حال حاضر قسمت بیشتر نفت و گاز و زغال سنگ ما از منابع «متعارف» تامین میشود که نزدیک به سطح زمین و سواحلاند و دسترسی راحتی به حمل و نقل و پالایش دارند.
اما این شرایط تا سال 2040 تغییر خواهد کرد و ما دیگر قادر به تامین بخش بزرگی از نیاز خود به این شکل نخواهیم بود. به طور روز افزونی منابع سوخت فسیلی خصلتی «غیر متعارف» به خود میگیرند؛ دسترسی و پالایش منابع انرژی ما در آن زمان دشوار خواهد بود.
به طوری که یا در اعماق زمین نهفتهاند یا دور از ساحل و یا در مناطق غیرقابل دسترس قرار دارند. تاکنون این سوختهای غیرمتعارف تنها بخشی از سهم انرژی را تشکیل دادهاند اما این روند به سرعت در حال تغییر است.
تولید، پالایش و انتقال سوختهای غیرمتعارف دشوارتر از سوختهای متعارف است.
رشد بیرویه انتشار کربن دیگر پدیده سال 2040 خواهد بود. تا این سال انسانها سوختهای فسیلی بیشتری نسبت به امروز میسوزانند و این منجر به یک پرش بزرگ در نشر دیاکسید کربن و سایر گازهای گلخانهای میشود.
و در نهایت فشارهای جدید ژئوپلتیک یا جغرافیای سیاسی؛ یکی از این تنشهای ژئوپلتیک به آمریکا باز میگردد.
در حال حاضر تغییر بزرگی در موقعیت انرژی آمریکا پدید آمده است.
در حالیکه در سالهای گذشته تحلیلگران بسیاری از رشد وابستگی آمریکا به واردات انرژی از آفریقا و خاورمیانه همراه با آسیب انتقال آشوب و برخورد به این مناطق شکایت میکردند، در حال حاضر به لطف رهبری آمریکا در توسعه منابع غیرمتعارف، این کشور وابستگی کمتری به انرژیهای وادراتی پیدا کرده و در نتیجه خود را در موقعیت قدرتمندتری برای تسلط بر بازار انرژی جهانی یافته است.
این تغییر به پیشرفت فناوریهای مربوط به انرژی هم منجر شده و کشورهای تولید کننده انرژیای که نتوانند به این فناوریهای نوین در استخراج و پالایش منابع انرژی خود دست پیدا کنند، ضرر بزرگی در بازار انرژی سال 2040 میبینند.
روسیه یکی از کشورهای آسیب پذیر در این مورد است که بشدت به درآمدهای حاصل از نفت و گاز خود وابسته است.
چین هم کشور دیگری است که اعلام کرده در زمینه انرژیهای نوین با چالشهای مهمی مواجه است. به طور کلی برتری آمریکا در فناوریهای نوین انرژی نقش مهمی در تاثیرگذاریهای بینالمللی دارد و خواهد داشت.
به گفته مشاور امنیت ملی آمریکا «موقعیت جدید آمریکا به ما این اجازه را میدهد که از جایگاهی با قدرت بالاتر فعالیت کنیم و به ما توان بیشتری در تعقیب و اجرای اهداف امنیت بینالمللی مان میدهد».
به هر حال کسی نمیتواند آینده را پیش بینی کند و هیچ کس نمیداند چنین تغییری چه زمانی رخ میدهد اما یک واقعیت ساده همیشه وجود داشته: بهتر است همه این اتفاق ها تا قبل از 2040 بیفتد تا زودتر راه چارهای برای آن بیندیشیم وگرنه به قول معروف، نان همه ما پخته است.
ارسال نظر