بخش خصوصی؛فرصتی که تهدید میانگاریم
پارسینه: در ورزش ما به شکلی کاملا مبهم، حرکت به سمت خصوصی شدن یا متوقف شده و یا به صورت محسوس، کند میشود.
امروزه ورزش دنیا کاملا جدا از بدنه دولتها و با تکیه اصولی بر توان بخش خصوصی طی مسیر میکند. قهرمانان بزرگ دنیا در همین فرایند به دنیا معرفی میشوند چون کمعیبترین سیستمی است که میتوان برای اداره ورزش انتخاب کرد و بخش خصوصی با بهرهگیری مناسب از ورزش قهرمانی، هم به قهرمانان سود میرساند و هم نفع خود را از حضور در کنار آنها میبرد. در چنین چرخهای همه منفعت میبرند: ورزشکاران، مربیان، اسپانسرها، هواداران و در رخدادی مانند المپیک، کشورها. همه در این چند ضلعی منتفع میشوند چون سهم و سود هر ضلع، کاملا مشخص است.
اما در ورزش ما به شکلی کاملا مبهم، حرکت به سمت خصوصی شدن یا متوقف شده و یا به صورت محسوس، کند میشود. این میل بیش از اندازه برای دولتی ماندن ورزش، آسیبهای بیشماری به ورزش ما وارد کرده و اگر تصمیم به ادامه این روند باشد، این آسیب، جدیتر و دامنهدارتر از گذشته هم خواهد شد.
نگاهی به اجرای موفقیتآمیز سیاستهای خصوصیسازی در کشورهای پیشرفته و صاحب ورزش، نشان میدهد اگر قرار باشد ریل اداره ورزش را از دولتی به خصوصی تغییر دهیم، چه آیندهای در انتظار ورزش ما خواهد بود. ورود غولهای اقتصادی کشورهای ژاپن و کره جنوبی برای راهاندازی لیگهای حرفهای فوتبال، این دو کشور را به قطبهای اصلی فوتبال در آسیا تبدیل کرد تا برندها به خدمت ورزش ملی درآیند و به پیشرفت آن کمک کنند.
در کشور ما به دلیل اصرار برای دولتی ماندن، هرازچندگاهی شاهد حضور نصفه و نیمه بخش خصوصی در ورزش (بخصوص فوتبال) هستیم و متاسفانه هر بار این تلاشها ناموفق و البته نیمهکاره و ابتر باقی میماند. این شاید به دلیل معیوب بودن نگاه ما و نبود اشراف در مورد فواید قدرت گرفتن بخش خصوصی در ورزش اتفاق افتاده. این نگاه معیوب، چرخه را هم معیوب کرده تا اصولا بنگاههای عظیم و حتی متوسط اقتصادی تمایلی برای ورود به دایره ورزش ایران نداشته باشند و گاهی مواقع هم از آن بترسند. حقیقت تلخ و تجربی سالهای اخیر این است: از جان گرفتن و اقتدار بخش خصوصی در ورزش به دلایلی کاملا ناشناخته و شاید واهی، میترسیم. همین ترس بیدلیل موجب شده تا حتی از واگذاری تیمهای بزرگ و پرهوادار پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی هم واهمه داشته باشیم و پروسه خصوصیسازی آنها را به طور کلی متوقف کنیم.
واقعیتی که دولت هم به آن اذعان دارد کاهش مشغلههای دولت در ورزش و واگذاری آن به بخش خصوصی برای اجرای بهتر سیاستهای کلان و کاستن ازتصدیگری محض است؛ اما در عمل خلاف این را میبینیم و دولت را در ریزترین اتفاقات فدراسیونها (که اصولا سازمانهایی مردم نهاد هستند و باید مستقل اداره شوند)، درگیر و مشغول میبینیم.
امید اهالی ورزش این است که در دولت تدبیر و امید، راهی برای برون رفت ورزش از این بنبست پیدا شود تا با بازشدن زنجیرهای چندین ساله، به سمت ورزش خصوصی و پرقدرت پیش برویم.
ارسال نظر