گوناگون

دختر فراری، همدست سارقان مسلح

پارسینه: با دستگیری دو سارق مسلح در پی درگیری در شمال تهران، روز گذشته یک دختر فراری از خانه که همدست دزد‌های مسلح بود، بازداشت شد.

چند روز پیش ماموران انتظامی هنگام گشتزنی در شمال تهران به دو نفر ظنین شده و قصد بازرسی از آنها را داشتند که هر دو متواری شدند و در این تعقیب و گریز یکی از سارقان به سوی ماموران تیراندازی کرد.

در ادامه این درگیری، ماموران پس از تیراندازی متقابل یکی از سارقان را با یک قبضه سلاح دستگیر و او را که هدف گلوله پلیس قرار گرفته بود، به بیمارستان منتقل کردند.

با شروع تحقیقات از متهم، وی عنوان کرد از یکی از شهر های غربی کشور به قصد کار به تهران آمده و پس از آشنایی با جوانی، با همدستی وی سلاحی خریده و از مردم سرقت و زورگیری می کرده اند.

با اعتراف متهم، دیگر همدست وی نیز دستگیر شد.

با انتقال متهمان به پلیس آگاهی تهران و اعتراف آنها به چند فقره سرقت مسلحانه و زورگیری از مردم، تعدادی از مالباختگان نیز شناسایی شدند.

در ادامه تحقیقات، با توجه به اظهارات برخی مالباختگان مبنی بر همراهی یک دختر جوان در برخی سرقت ها با متهمان ماموران، روز گذشته موفق شدند این دختر بیست و دو ساله را در غرب تهران دستگیر کنند.

با تحقیق از این دختر، وی عنوان کرد: چند ماه پیش در پی اختلاف با والدینم از خانه مان در یکی از شهر های شمالی فرار کرده و به تهران آمدم. پس از مدتی سرگردانی با دو جوان سارق آشنا و برای تامین هزینه زندگی ام در سرقت با آنها همدست شدم.

در پی این اعترافات، بازپرس جنایی دستور ادامه تحقیق از متهم را صادر کرد.

گفت وگو با دختر فراری از خانه

چه مدت است از خانه فرار کرده ای؟

حدود شش ماه است از خانه مان فرار کرده ام؛ چون پدرم خیلی سختگیری می کرد و به تمام خواستگارهایم نیز پاسخ منفی می داد.

میزان تحصیلات؟

فوق دیپلم.

با این دو متهم چگونه آشنا شدی؟

در یکی از بوستان ها سرگردان بودم که با آنها آشنا شدم و چند ماهی است با آنها زندگی می کنم.

در این مدت از والدینت خبر داشتی؟

خیر، فقط چند وقت پیش با مادرم تلفنی حرف زدم.

برای خانه دلتنگ نشده ای؟

راستش چرا، اما روی بازگشت ندارم پدرم هیچ گاه مرا نمی بخشد.

در چند سرقت مشارکت داشتی؟

سه یا چهار بار

نقش تو در سرقت ها چه بود؟

فقط آنها را همراهی می کردم.

والدینت می دانند دستگیر شده ای؟

نمی دانم، خدا کند هیچ گاه این موضوع را نفهمند؛ چون مادرم از غصه می میرد.

اعتیاد داری؟

گاهی اوقات تفننی شیشه مصرف می کنم.

کی معتاد شدی؟

دو ماه پیش.

در این مدت که از خانه فرار کرده ای، به چه نتیجه ای رسیده ای؟

فقط پشیمانم، کاش فرار نمی کردم.

منبع: جام جم

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار