رئیس کارگاه برج میلاد: دخترهایم به برج میلاد میگویند "داداش میلاد"
پارسینه: رئیس کارگاه برج میلاد میگوید: تا زمان ورود به این پروژه تجربه احداث چنین برجی را در ایران نداشته و مجبور به مطالعه نمونههای ساخته شده در دنیا بودیم و یادم هست بعضی وقتها از من میپرسیدند که مگر تو تا به حال چند ساختمان چند طبقه ساختهای که حالا برجی 350 متری – و بعد 435 متری – را میسازی؟ و واقعا هم تا آن زمان چند طبق ساختمان نساخته بودم.
محمد ابراهیم پیشگاهی - سابقه فنی و مهندسی قابل توجهی را قبل از ورود و قبول مسئولیت در پروژه برج میلاد با خود به همراه دارد هیچکدام از آنها نزدیک به ساخت یک برج مخابراتی نبوده و حالا با سبز شدن این برج در وسط پایتخت دیگر مهمترین و ارزندهترین بخش کارنامهاش "میلاد تهران" است.
پیشگامی ، در توضیحی در مورد روند واگذاری و قبول این پروژه، گفت: آذرماه سال 74 مهندس خیامیان - مدیر پروژه برج میلاد با من تماس گرفت و گفت آیا مایل به همکاری در یک پروژه با ارتفاع هستی؟ قرار گذاشتیم و جلسهای دو ساعته در شرکت بلندپایه تشکیل شد. توضیحاتی مفصل درباره پروژه به من دادند.پس از آشنایی با مدیران پروژه به محل و زمین مورد نظر برج رفتیم و پس از آن کار را قبول کردم.
پیشگاهی از معدود افرادی بوده است که در تمام دوران ساخت پر تلاطم برج میلاد، در پروژه حضور داشته و در همه این مدت مسئولیت مدیریت کارگاه بر عهده وی بوده است و به گفته او قبل از شروع پروژه برج میلاد هیچ فعالیتی روی زمینی که در جوار کوی نصر و موسوم به تپههای گیشا بوده، وجود نداشته است.
معارض روانی برج میلاد
وی در ادامه گفت: آن زمان راه ورود ما به این زمین، از سمت کوی نصر یا همان گیشا بود و بزرگراه شهید حکیمی وجود نداشت. یک بیمارستان روانی هم در بخشی از زمین مورد نظر ما قرار داشت که شاید بتوان گفت تنها معارض آن پروژه همان بیمارستان روانی بود. تصورش را بکنید که یک بیمارستان پر از بیمار در کنار پروژهای با آن عظمت و تشکیلات و سر و صدا و گرد و خاک قرار گرفته بود و در حالی که آنها به آرامش نیاز داشتند ما به ماشین و ابزارهای پر سر و صدا نیاز داشتیم و من به شوخی به دوستان میگفتم که بعد از این پروژه ما هم میتوانیم در این بیمارستان بستری شویم.
قطع درختان برای سبز شدن برج میلاد
رئیس کارگاه برج میلاد در این گفت و گو از اقداماتی نظیر قطع درختان در آن روزهای شروع به کار برج میلاد خبر میدهد که درست نبوده اما به نظر اجتنابپذیر هم نبودهاند و میگوید: کسانی که روزها و ماههای ابتدایی پروژه را به یاد دارند، میدانند که پارک گیشا چه شرایطی داشت و گمانهزنیها و نمونهگیریهای ژئوتکنیکی انجام شد و تقریبا اواخر سال 74 بود که مجبور به حذف تعدادی از درختان آن محدوده شدیم و دستور قطع تعدادی از درختان را گرفتیم. درختها را شهرداری منطقه دو کاشته بود و هر چند قطع درختان به صورت شبانه و در روزهای تعطیل صورت گرفت اما در نهایت جنجالهایی به پا شد ولی خیلی زود همه چیز به شرایط آرام برگشت. البته این پایان داستان نبود و در ادامه اعتراضات دنبال مقصر گشتند و به من رسیدند. خیلی زود بازداشت شدم و یک شب هم مهمان اداره آگاهی بودم، ولی با تمهیداتی بیرون آمدم و غائله خوابید.
وی با بیان اینکه از این اتفاقها در امور شهری کم نبوده است، افزود: اغلب مجوزها درباره قطع درختان و تصرف زمینها مثل جریان بزرگراه زینالدین به گونهای است که سر و صداها و مخالفتهایی به راه میاندازد و به وقفه و شکایت و ... میانجامد.
پیشگاهی با بیان اینکه بیمارستان بیماران روانی تا سال 80 در همان جا و با همان وضعیت باقی ماند و تاسیسات و تجهیزات کارگاه برج به سمت آنها توسعه داده نشد، اظهار کرد: شهرداری تهران، مکان دیگری را در منطقه هفت به مسئولان بیمارستان ارئه کرد تا نقل مکان کنند.
اقرار به مخابراتی بودن ...
در حالی که حدود پنج سال از افتتاح رسمی برج میلاد میگذرد و این برج با کاربری گردشگری و تفریحی و فرهنگی ، هنوز به کاربری اصلی خود نرسیده، رئیس کارگاه برج میلاد با اشاره به طرح مطالعاتی برج میلاد در زمین و هوا که شامل 17 رشته تخصصی بوده است؛ گفت: مباحثی نظیر مکانیک خاک و طراحی سازه ، زلزله، تونل هوا، فرکانسهای تلویزیونی، ترافیک سنجی و ... مورد بررسی قرار گرفت و یکی از مهم ترین بخشهای مطالعاتی به فرکانسهای تلویزیونی اختصاص داشت، چرا که یکی از دلایل اصلی شکلگیری برج میلاد ساماندهی آنتنهای تلویزیونی در شهر تهران از طریق دکل آنتن برج بوده است.
برخی با کلمه برج مشکل داشتند
قرار بوده نام برج میلاد " تالار تهران" باشد
پیشگاهی اضافه کرد: نام این برج در ابتدا برج مخابراتی و تلویزیونی تهران بود اما بعد به "برج یادمان" تغییر نام داده است و سپس "یادمان سازه" نام گرفته بوده و در آخر هم شورای شهر تهران آن را "برج میلاد" نامید.
وی در ادامه گفت: مهندس عباس زرکوب - پیشنهاد دهنده اصلی برج که 10 سال مدیرعامل برج هم بود میگوید که بعضی از طیفها در آن زمان مایل بودند که این سازه را تنها "برج" صدا بزنیم و اساسا با کلمه "برج" مشکل داشته و تاکید کرده بودند که آن را باید "تالار تهران" بنامیم و برخی مکاتبات آن زمان هم به تبعیت از این سلایق، با عنوان تالار تهران و نه برج مخابراتی و تلویزیونی تهران انجام شده است.
رئیس کارگاه برج میلاد تاکید کرد که کارکرد تلویزیونی این برج - با هر که نامی که قرار بود داشته باشد - از اهمیت بی چون و چرایی برخوردار بود و افزود: در آن زمان صدا و سیما دو شبکه بیشتر نداشت و وقتی شبکه سه سیما راهاندازی شد، دکل آنتن جماران نیز همزمان با آن نصب شده بود ولی متاسفانه دکل جماران هم پاسخگوی نیازهای تهران نبود و نمیتوانست همه نقاط را پوشش دهد.
پییشگاهی در توضیحی در مورد مطالعات و تحقیقات مربوط به باد، تصریح کرد: در نقاط مختلف روی تپههای اطراف محل ساخت برج ، سنسورهایی نصب شد و هر چند ساعت یکبار نتایج آنها را مطالعه میکردند. مطالعات به صورت صحرایی انجام میشد و نتایج به دفتر ارسال و روی آنها کار میشد و مطالعات ترافیکی هم که شامل گذرها و محلهای عبور و مرور بود، به گروه طراحی برمیگشت.
مگر تا به حال چند ساختمان چند طبقه ساختهای که حالا برج 350 متری میسازی؟
پیشگاهی با بیان اینکه تا آن زمان تجربه احداث چنین برجی را در ایران نداشتیم، اظهار کرد: مجبور به مطالعه نمونههای ساخته شده در دنیا بودیم و یادم هست بعضی وقتها از من میپرسیدند که مگر تو تا به حال چند ساختمان چند طبقه ساختهای که حالا برجی 350 متری - و بعد 435 متری - را میسازی؟
وی با اعلام اینکه اطلاعاتی درباره برجهای مخابراتی مشابه در دنیا مثل "سی ان" کانادا و برج مسکو و یا برج شانگهای چین و برج کوالالامپور مالزی که آن زمان در حال ساخت بود به دست ما میرسید، افزود: در زمان پیریزی برج سفری به چین داشتم تا برج شانگهای را از نزدیک ببینم. سفر مفیدی بود و با طراح آن پروژه هم صحبتی داشتم و در زمان مسئولیت آقای کرباسچی در شهرداری تهران توافقنامهای هم بین شرکت یادمان سازه و شهرداری شانگهای در زمینه انتقال تکنولوژی صورت گرفت که فکر میکنم بعدها به جایی نرسید. این توافقنامه برای تعامل میان دو شهرداری صورت گرفت و ارتباطی با روش ساخت برج نداشت.
درختهایی که یکسال سبز شدن برج میلاد را عقب انداختند
رییس کارگاه برج میلاد با تاکید بر اینکه مرحله به مرحله به ابعاد مختلف پروژه دسترسی پیدا میکردیم و اینگونه نبود که از ابتدا همه نقشهها در اختیار ما قرار گیرد، افزود: بعد از کارهای ژئوتکنیکی و مطالعات خاک پروژه برای حدود یک سال به دلیل مساله درختها و پارهای مسائل دیگر تعطیل شد. در این مدت نمونه برداریهای خاک انجام و به آزمایشگاه فرستاده میشد تا فرایند لازم روی آنها انجام شود. اواسط سال 1375 بود اندازههای پی برج را به ما اعلام کردند و مجددا چند ماه صرف مطالعات مکانیک خاک، آزمایشهای سطح پی، تستهای برشی، اشباع و ... شد که برای این منظور، امواجی به درون زمین فرستاده میشد تا آزمایشهای لازم انجام شود. در آن یک سال توقف پروژه به طور رسمی ، کار تجهیز را در مجاورت بزرگراه شیخ فضلالله نوری با تاسیس یک کارگاه پی گرفتیم و دفاتری را هم خارج از محدوده برج ساختیم که تا انتهای کار به عنوان دفاتر کارگاه شناخته میشد و حالا نیز تبدیل به مهمانسرا شده است.
پیشگامی میگوید که تیم اجرایی و مهندسان پروژه را از طریق پرسشنامهها، معرفی دوستان و شناخت قبلی از افراد با تجربه، انتخاب کرده است و اضافه می کند: انتخاب کارکنان بدون توجه به شکل اجرایی و روش کار ممکن نبود چرا که روش اصلی کار برج، "قالب لغزنده" بود. در واقع پی برج به شیوه سنتی انجام میشد ولی شفت یا سازه اصلی به روش "قالب لغزنده" ساخته میشد که در آن سالها تکنولوژی جدیدی به شمار میآمد و هر کسی نمی توانست روی آن کار کند. ساخت و نصب سازه راس و دکل آنتن نیز شیوه خاص خودش را داشت.
محدودیتها در شکل برج میلاد تاثیر زیادی داشت
برای ساخت راس سازه و دکل نه پول داشتیم و نه بالگرد
سازه راس چطور بالا رفت
وی با بیان اینکه بر سر دو بخش - سازه راس و دکل - و شیوه اجرای آنها بحث زیادی مطرح بود، افزود: ابتدا باید روش اجرا تعیین میشد تا طراح هم بتواند در طراحی برای نحوه نصب، وزن چند صد تنی آن را در نظر بگیرد. به همین دلیل در بدو امر باید مشخص میکردیم که چه تجهیزاتی برای بالا بردن سازه لازم است. آن زمان استفاده از بالگرد برای نصب اینگونه سازهها در دنیا مرسوم بود ولی اتفاقاتی هم افتاده بود که نشان میداد هر بالگردی قابلیت حمل سازههای سنگین را ندارد. مثلا در سال 1975 روسها بالگردهایی داشتند که تا 14 تن را حمل میکرد ولی بالگردهای امریکایی بیش از هفت تن را نمیتوانستند بالا ببرد. برای ساخت "سی ان" کانادا نیز روسها بالگردهایشان را در اختیار نگذاشته بودند و شرکت کانادایی مجبور شده بود در طراحیاش بازنگری کند تا تجهیزات خود را با وزنی کمتر بسازند و توسط بالگرد بالا ببرند و سازه را نصب کنند. ما نیز به این نتیجه رسیدیم که کشورهای دیگر، یا بالگرد به ما نمیدهند و یا اگر بدهند، هزینهاش بسیار گران خواهد بود، بنابراین باید روش ساخت را بر اساس این محدودیت تعیین میکردیم.
پیشگامی به سوال همیشگی ذهن مردم و دانشجویان و متخصصان در مورد نحوه بالابردن تجهیزات سازه برج تا آن بالا، اشاره دارد و میگوید: برای انتقال قطعات سازه راس و دکل آنتن از روش بالابری سنگین استفاده شد؛ به این معنی که سازهها در کارگاه ساخته و بالا فرستاده میشد. این روش هم از ایمنی بیشتری برخوردار بود و هم از لحاظ اقتصادی برای ما به صرفهتر بود و وابستگی به کشور دیگری را به دنبال نداشت. پیش از این هم در ساخت سیلوهای سیمان و گندم از جکهای این چنینی که تا وزن سه و شش تن را بالا میبردند استفاده میشد؛ ولی برای بالا فرستادن 12 تن، تجهیزات را از شرکتی سوئدی خریدیم و کار در سه مرحله بالابری سنگین، دو مرحله بالا بری تجهیزات کوچک و دو مرحله بالا بری دکل آنتن به انجام رسید.
"میلادی" که به نام هفت شهردار تمام شد
وی تصریح کرد: در آن زمان کشور ما از تکنولوژی روز این پروژهها دور بود و باید عمده تجهیزات را میخریدیم. همچنین باید به نیروهایمان آموزش میدادیم و سطح کیفی آنها را بالا میبردیم. به همین دلیل پیشبینی ما از مدت زمان ساخت برج، شش تا هفت سال بود ولی 11 سال به طول انجامید و به جرات میتوانم بگویم دلیل اصلی این امر، عدم تصمیمگیری در مقاطع مختلف و تعویض پی در پی شهرداران بود. این پروژه هفت شهردار را به خود دید و بطور میانگین هر دو سال یک شهردارتغییر کرد و در این مدت شرکت یادمان سازه هم شش یا هفت مدیرعامل به خود دید.
پیشگاهی با تاکید بر اینکه دلایل اصلی تاخیر، به بالادستیهای ما برمیگشت نه به عوامل روی زمین، گفت: نمونههای این شرایط زیاد است اما به عنوان نمونه قراردادهای مربوط به سازه راس و دکل آنتن بسیار دیرهنگام و دو سال بعد از ساخته شدن شفت منعقد شد و کار را معطل گذاشت. در این مدت سعی می کردیم تعدادی از نیروهای اصلیمان را نگه داریم؛ آنها کسانی بودند که روی تکنولوژی بتن و بالابری نصب ، کار کرده بودند و نمیشد از پروژه جدا شوند. این گروه و بخشهای فنی عمدتا ثابت میماندند، ولی جابجاییها در سطح کارفرما خیلی زیاد و سریع اتفاق میافتاد.
دانشجویان درجه یک و نخبه را به کار گرفتیم
تا آن زمان بیشتر از دو طبقه نساخته بودم
وی در ادامه افزود: مهندس خیامیان - مدیر پروژه - روی سطح کیفی و استفاده از دانشجویان درجه یک و نخبه اصرار داشت و به همین دلیل تیم اجرایی همگی دارای رتبههای بالای تحصیلی از دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاههای دیگر بودند. زیاد به تجربه افراد نگاه نمیکردیم چون هیچ کدام تجربههای بزرگی نداشتند و برج میلاد هم پروژهای منحصر به فرد بود. حتی خود من تا آن زمان تجربه ساخت ساختمان بزرگ را نداشتم و به نظرم تا آن زمان بیشتر از دو طبقه نساخته بودم، ولی معتقد بودم که آنچه بیشتر اهمیت دارد، مدیریت کردن نیروهاست.
وی در مورد شرایط کارگاه برج میلاد که فضایی متفاوت را داشته است، گفت: نمیتوانستیم مثل ساعتهای اداری روزی هفت ساعت یا هفتهای 44 ساعت کار کنیم. و احتیاج ما برای روزی 12 ساعت کار در روز با قوانین وزارت کار تناقص داشت و باید مشکل را به طریق قانونی حل میکردیم. قرار بر آن شد که قراردادها طوری منعقد شود که شرایط با نیروها در میان گذاشته شود و آنها موافقت خود را با روزی 14 ساعت کار اعلام کنند و حقوق و اضافه حقوقشان هم پرداخت شود و تقریبا با این برنامه و پیشنهاد موافقت شد وهیچ مشکلی به وجود نیامد.
پیشگاهی به دورهای اشاره دارد که برای ساخت شفت، 40 شبانه روز هیچ کس تعطیلی نداشته و هر گروه بعد از انجام کامل بخش مربوط به خود به مرخصی میرفته و میافزاید: در بخش قالب لغزنده دو شیفت کار در نظر گرفته شده بود. کارگران یدی 12 ساعت در روز حضور داشتند ولی مهندسین و تکنسینها یک ساعت هم باید اضافه حضور میداشتند تا هماهنگیها را با سرپرست شیفت بعدی انجام دهند.
قوم آرماتوربند و قوم صخره نورد
پیشگاهی در ادامه شرایط کارگاه برج گفت: اغلب کارگران که شهرستانی بودند، در خوابگاههای کارگری استراحت میکردند و اکثر تکنسینها و مهندسان از تهران انتخاب شده بودند چرا که اگر شهرستانی بودند، به امکانات و تسهیلات بیشتری نیاز داشتند. اما نکته جالب درباره کارگران این است که هر گروه از آنها متعلق به قومیت و اقلیم خاصی از ایران بودند. معروف است که آرمارتوربندها ترک هستند. تجربه هم همین را به ما میگفت. البته مسجد سلیمانیها هم آرماتوربندهای خوبی هستند و ما درکارگاه برج میلاد آرماتوربند ترک و لر را با هم داشتیم.
نقش ترکها و لرها و کردها و شمالیها در شکلگیری برج میلاد
وی اضافه کرد: وقتی یک پیمانکار برای کاری - مثل آرماتوربندی - انتخاب میشود، افرادی را که همیشه با هم هستند را انتخاب میکند. ویژگی کار گروهی آنها این است که هم میتوانند کار را یکدست و به سرعت پیش ببرند و هم یکباره با هم کار را رها کنند و لنگ بگذارند؛ البته وقتی حق و حقوقشان را بگیرند دلیلی ندارند که کار را رها کنند. قالب لغزنده برج را آرماتوربندهای ترک کار کردند و بتنریزها لر بودند و کارهای بنایی را شمالیها انجام میدادند، از کردها هم در بخش صخره وردی، یعنی بالا رفتن از دکل آنتن و سازه راس استفاده میشد و همه آنها آنها آموزش دیده بودند.
پیچهای دکل برج میلاد را کردها سفت کردند
پیشگاهی توضیح میدهد که برای آموزش تعدادی از کارگران ماهر راس سازه از کارشناسان آتش نشانی و فدراسیون کوهنوردی کمک گرفته شد و تعدادی از کارگران کرد انتخاب وآموزش دیده بودند و تمرینهای لازم را با آویزان شدن از طناب و حمل مجروح و ... انجام دادند.
وی اضافه کرد: این گروه کارگران کرد که تعدادشان به 20 نفر میرسید، وظیفه سفت کردن پیچهای دکل آنتن را هم بر دوش داشتند و باید میتوانستند در ارتفاع و در حالی که زیرپایشان خالی باشد، بایستند و بعد حدود 30 هزار پیچ را سفت کنند. البته در همه این مراحل چند نفر از تکنسینهای شرکت هم که وظیفه نظارت بر بسته شدن پیچها را بر عهده داشتند، آموزشهای ایمنی لازم را دیده بودند و آنها را همراهی می کردند.
خواب دیدم برج با رأسش افتاد توی خیابان گیشا
رئیس کارگاه برج میلاد در پاسخ به این سوال که آیا خودتان هم به ارتفاع بلند رفتید و پیچها را سفت کردید؟ پاسخ میدهد: نه، اما یکبار در طول ساخت برج خوابی دیدم که حسابی مرا ترساند. آن زمان سازه راس برج را ساخته بودیم. شب خواب دیدم که سازه کج شد و روی خیابان گیشا افتاد. این خواب همان زمانی بود که شایعه شده بود اگر برج سقوط کند، میافتد توی خیابان گیشا و همین مسئله باعث افت قیمت خانهها در این منطقه شده بود. در خواب دیدم که برج با سازه راس و دکل، سقوط کرد توی گودی پشت برج میلاد و در همان حال خوشحال بودم که روی زمین نیفتاده و میشود بلندش کرد و سرجایش قرار داد.
داستان دختری که از روی برج خودکشی کرد
رییس کارگاه برج میلاد با وجود اهمیتی که برای وضع مقررات و اعمال سختگیری در حوزه ایمنی قائل است، حوادثی را نقل میکند که هم از حس افسوس و دریغ او سرچشمه میگیرد و هم به قصد یادآوری و تقدیر بیان میشود. او سرنوشت دو کارگر زحمتکش و دو بازدیدکننده ناامید و به ته خط رسیده را تعریف میکند که چطور در برابر چشم همگان از دنیا رفتند و مایه بهت و ناراحتی شدند.
وی با بیان اینکه به دلیل سختگیریهای ایمنی تا حدود دو سال آخر پروژه هیچ حادثه منجر به فوتی نداشتیم و در مراحل سخت کا رهمچون مراحل پی، شفت، سازه راس و دکل آنتن با آن همه سختی و خطری که وجود داشت، حتی حادثه منجر به قطع عضو هم نداشتیم، افزود: در زمانی که شفت ساخته و به تراز 302 متری رسیده بود در میان یکی از گروههای دانشجویی بازدیدکننده، دختر 19 سالهای به قصد خودکشی پایین پرید و خودش را کشت. در مورد دیگر مدرس زبان شرکت یادمان سازه اقدام به خودکشی کرد و تیم حراست نتوانست مانعش شود. این فرد هم 19 سالش بود و با خودش قرص و حتی یادداشتی به همراه داشت که نشان میداد به قصد خودکشی آمده است. یکی از نیروهای حراست، در لحظه آخر متوجه نیت او شده و با گرفتن یقه او را گرفت اما آن فرد خودش را رها کرد و پایین پرید.
پیشگاهی ادامه داد: در میان کارگران هم دو مورد حادثه منجر به فوت رخ داد و در مرحله نازک کاری طبقات لابی یکی از کارگران که مشکل بینایی داشت سقوط کرد و جان باخت. در این مورد کوتاهی مسئول مربوطه بوده و آن فرد اصلا نباید استخدام میشد و ما به دلیل همین کوتاهی، مسئول مربوطه را اخراج کردیم. یک نفر هم از داخل یکی از طبقات به طبقهای پایین ترافتاد و متاسفانه جان باخت. این اتفاقات بر روحیه سایر کارکنان تاثیر منفی میگذاشت و به هر حال پوشش بیمهای این دو کارگر علیرغم تقصیر خودشان که کمربند ایمنی را نبسته بودند، پرداخت شد.
برای هر مرحله کار گوسفند میکشتیم
بالاتر از همه بیمهها برای ما "بیمه حضرت ابوالفضل" بود
پیشگاهی با اعلام اینکه بالاتر از همه بیمهها برای کارگران "بیمه حضرت ابوالفضل" است، میگوید: از بدو پروژه، برای هر مرحله گوسفند میکشتیم. اعتقادمان به قربانی کردن به حدی بود که در مراحل قالب لغزنده، سازه راس و دکل آنتن، هر روز گوسفند قربانی میکردیم و گوشتها را یا میان کارگران و مهندسان تقسیم میکردیم یا به آسایشگاه کهریزک و بنیادهای خیریه میفرستادیم. بعضیها در روز اول پروژه میگفتند گاو یا شتر بکشیم ولی خودم اعتقاد داشتم که باید حتما گوسفند سر ببریم و بنابراین به جای شتر و گاو، سه گوسفند قربانی کردیم.
چند هزار کارگر برج میلاد را ساختند ؟
رئیس کارگاه برج میلاد در توضیح و اعلام تعداد کارگرانی که از روز اول درپروژه برج میلاد حضور داشتند، گفت: کارگرانی که بیش از دو سال در برج کار کردهاند حدود 1500 نفر میشوند. کارگرانی که شش ماه کار کرده باشند به حدود پنج هزار نفر میرسند و کارگرانی هم که یک ماه بوده و رفتهاند و یا کارگران بخش آسانسور و ساخت سازه فلزی، مجموعا 10 هزار نفر میشوند. ولی فهرست ما بر اساس کارگرانی که بیش از دو سه سال کار کرده باشند، حدود 1500 نفر را نشان میدهد. توجه داشته باشید که کارگران بخشها کاملا متفاوت بودند و در هر مرحله تغییر میکردند.
پیشگاهی میگوید: بعضی وقتها جوان 17 ساله هم در میان کارگران پیدا میشد که با شناسنامه دیگران میآمدند و مغایرت قانونی داشت و بعد از اطلاع عذرشان را میخواستیم. در میان کارگران افراد مسن هم حضور داشتند که به عنوان نمونه یکی از آنها معمار معمولی ساختمانی بود و از ابتدا تا انتهای پروژه با ما بود و در سه سال آخر به دلیل بیماری دیابت از کار افتاد ولی خوشبختانه با توافقی که داشتیم تا روز آخر، بیمه و حقوقش را پرداخت کردیم.
پسرم هم سن شفت برج میلاد است
دخترهایم به برج میلاد میگویند "داداش میلاد"
رئیس کارگاه برج میلاد از ابتدا تا افتتاح که در دبیرستان سعدی اصفهان درس خوانده است ، از علاقهاش به کارهای سازهای که دلیل اصلی ماندگاریاش در برج میلاد بودهاست گفت و افزود: همیشه دربست در اختیار کارهایم بودهام و همیشه روی خاک کار کردهام و در طول ساخت برج میلاد اولویت اول تا آخر من برج بوده است. پسری دارم که هم سن شفت برج میلاد است و نامش محمد مهدی است. دو دختر بزرگتر هم دارم که به برج میلاد میگویند داداش میلاد؛ بس که میدیدند با علاقه و تعصب به کارم نگاه میکنم. یک شب دختر دومم که کلاس اول دبستان بود، دفتر مشقش را آورد تا من امضا کنم و من به جای امضا برایش نوشتم "ملاحظه شد، بایگانی شود". این را طبق عادت کاریام انجام دادم و دخترم گریان نزد مادرش رفت و گفت ببین بابا توی دفترم چی نوشته و آن دفتر را به عنوان یادگار نگه داشتهایم.
در زمان بتنریزی در پی 48 ساعت بیدار بودیم
استخر دسته جمعی برای بازیابی آرامش مدیران
تخمه به جای سیگار برای رفع خوابزدگی
وی در بخش دیگری از خاطرات خود میگوید: بعضی شبها که بتن ریزی داشتیم، چند شب پی در پی سرکار میماندیم. اولین بتنریزی در پی، 36 ساعت طول کشید و من و مهندس خیامیان 48 ساعت مستمر بیدار ماندیم و همان شب یا دم صبح که خیامیان به خانه برمیگشت، از فرط خواب آلودگی تصادف کرد. در اواخر کار هم معمولا از هفت صبح تا 12 شب سر کار بودیم. شبهایی بود که مهندس میرصادقی - که مدیر عامل یادمان سازه شده بود - وقتی میدید تنشها و فشارهای کاری اوج گرفته، تعدادی از مدیران و مهندسان را جمع میکرد و به استخر میبرد تا قدری آرامش پیدا کنند.
وی اضافه کرد: یکبار مهندس زرکوب در روز اول نوروز با شاخههای گل به کارگاه آمد و روز اول سال را پیش ما بود. در آن زمان برای بالا بردن استیج اول، اقدام کرده بودیم و طبق تعهد باید اولین محموله 460 تنی سازه راس را تا 9 فروردین بالا میفرستادیم. در مورد دیگر به بعضیها تخمه میدادیم که هم خوابشان نبرد و هم کمتر سیگار بکشند. به خصوص در روش قالب لغزنده، امکان آتش سوزی توسط آتش سیگار به دلیل حضور در ارتفاع و وزش باد زیاد بود و امکان مهار آتش وجود نداشت. وسایل برش کاری و جوش کاری هم احتمال آتش سوزی داشت و به همین دلیل به اکثر کارگرها تیغهای موکت بری داده بودیم تا روی قالب لغزنده همراه داشته باشند و اگر آتش سوزی اتفاق افتاد، برزنت را از محل حریق ببرند و پایین بیاندازند.
در 100 معدن به دنبال شن و ماسه گشتیم
پیشگاهی میگوید برای انتخاب شن و ماسه مطلوب، کل معادن استان تهران و استانهای همجوار را نمونه گیری کردهاند و می افزاید: مجموعا حدود 100 معدن را گشتیم و در نهایت شن و ماسهای را انتخاب کردیم که ترکیب جدیدی داشت و ماسهاش را به شیوه سانتریفیوژ تهیه میکرد. البته بتن فقط شن و ماسه و سیمان و آب نیست. مقدار و نوع شن و ماسه و آب خیلی مهم است و تغییر در نوع و مقدار هر یک از آنها، کیفیتها بتن را تغییر میدهد. عامل دیگر وجود هوا در بتن است. برای شفت، بتنی میخواستیم که سالیان سال پابرجا بماند.
از نظر او، بتن برج یک بتن عادی نیست ولی باید به خوبی نگهداری شود و یکی از نگرانی های رییس کارگاه برج میلاد این است که کار به همین شکل رها شود و بتن برج در معرض فرسایش و باد و غبار قرار بگیرد و اضافه می کند: دستور العملهای نگهداری برج میلاد تهیه شده و در اختیار برج قرار گرفته است تا هر سه سال یکبار بتن را به کرمی مخصوص آغشته کنند. به این صورت که عرشهای دور شفت درست شود و آن کرم را با پیستوله به بدنه بپاشند تا هم اثر غبارها و آلودگیها را از بین ببرد و هم بر عمر بتن بیفزاید.
اگر نمای بتنی برج رنگی بود هر روز باید آن را میشستیم
وی اشارهای هم به نمای بتنی برج میکند و پاسخ برخی انتقادها را که میگویند چرا نمای بیرونی برج کاشی کاری نشده، میدهد: برجهای بلند به این دلیل نمای بتنی دارند که بر اثر زلزله به اندازه 1.40 متر قابلیت ارتعاش دارند. لازمه این حرکت ارتعاشی آن است که جنس سازه به گونهای باشد که بر اثر حرکت دچار آسیب نشود. اگر نمای برج کاشی کاری شده بود، قابلیت حرکت پذیری نداشت و ممکن بود قطعاتش فرو بریزد. ضمنا اگر رنگهایی درون بتن ریخته میشد تا مثل برج مالزی حالت صورتی رنگ میگرفت، غبار و آلودگیهای تهران آن را لک میکرد و نیاز دائم به شستشو داشت.
سهم دو کیلویی هر ایرانی از برج میلاد
پیشگاهی، میگوید: حجم خاک برداشت شده از گودبرداری تقریبا 150 هزار تن بود و وزن برج میلاد هم با پی و سازه و دکل، تقریبا 150 هزار تن است. یعنی خاکی را برداشتیم معادلش را به شکلی فوقالعاده و با یک معماری نوین در همان جا گذاشتیم. من همیشه میگویم اگر جمعیت ایران 70 میلیون نفر باشد، با احتساب این وزن، هرنفر دو کیلوگرم در برج میلاد سهم دارد.
منبع:
خبرگزاری ایسنا
ارسال نظر