گوناگون

نقش سن در پایداری ازدواج

پارسینه: روان شناسان اختلاف سني ۴ تا ۷ سال را برای ازدواج پيشنهاد مي كنند، ولي به صورت استثنا تفاوت هاي سني هم گزارش شده كه از معيارهاي روان شناختي خارج بوده است ولي موفقيت آميز بوده اند.

سن ازدواج به عوامل مختلفي ارتباط دارد كه می توان به بلوغ جسمي و فكري، توانايي كسب درآمد، پيشرفت تحصيلي و.... اشاره کرد و در کل مرد و زن بايد از نظر عقلي و ذهني به چنان رشدي برسند كه بتوانند به راحتي از والدين خود جدا شوند، به خودكفايي دوران بزرگسالي برسند. جايگاهي رضايت بخش در بازار كار بيابند. صميميت عاطفي و جنسي را در يك رابطه مبتني بر تعهد تجربه كنند. با افراد در سنين مختلف رابطه دوستانه برقرار كنند. قدرت پذيرش نقش همسر و به تبع آن پدر يا مادر بودن را از ابعاد مختلف روان شناختي و زيستي دارا باشند.

اعتقاد عمومي بر اين است كه بهترين زمان براي ازدواج بعد از بيست سالگي است، زيرا در اين سن زندگي افراد از ثبات بيشتري برخوردار خواهد بود. كساني كه در سنين ۲۴ -۳۰ سالگي ازدواج مي كنند آمادگي پذيرش مسئوليت هاي بيشتري را دارند. درصد طلاق اين افراد به كمترين حد خود مي رسد.

ازدواج كه رابطه اي پايدار ومتعهدانه ايجاد مي كند يكي از هيجان انگيزترين و مقدس ترين پديده هاي موجود در زندگي فرد مي باشد، پس چنين تعهد طولاني مستلزم آماده سازي خويش و رسيدن به سني خاص براي تعامل روحي، رواني و جسمي است. فرد بايد قبل ازدواج در خود تعهدي صادقانه احساس كند و براي شناخت خود و طرف مقابل صميمانه بكوشد.

دوره آمادگي براي ازدواج دوره اي است كه در آن زوجين بايد به منظور درك اهداف و نگرش ها و نيز بررسي مسائل خانوادگي، اقتصادي و اميال و آرزوهاي طرفين همديگر را صادقانه و دقيق بررسي كنند. همچنين بحث و مذاكره در اين دوره درباره جنبه هاي زندگي مشترك امري ضروري است. بنابراين، افراد بايد از بلوغ فكري و سن مناسب برخوردار باشند و به مسائل مربوط به آن با جديت نگاه كنند.

وجود بلوغ جسمي و جنسي و بلوغ عقلي و فكري از ابتدايي ترين عوامل شروع هر زندگي مشترك است. تفاوت سني بين دختر و پسر از مسائلي است كه هميشه مطرح بوده است. در حال حاضر مي توان گفت ميانگين سن ازدواج در سراسر جهان،براي دختران از ۲۲ تا ۲۷ سالگي و براي پسران از ۲۶ سالگي به بعد مي باشد. روان شناسان اختلاف سني ۴ تا ۷ سال را پيشنهاد مي كنند، ولي به صورت استثنا تفاوت هاي سني هم گزارش شده كه از معيارهاي روان شناختي خارج بوده است ولي موفقيت آميز بوده اند.

زن زودتر به سن بلوغ عقلي و فكري مي رسد، بنابراين پختگي رواني لازم را زودتر پيدا مي كند و زودتر به نياز هاي جنسي او بايد پاسخ داده شود. همچنین زن زودتر وارد مرحله اجتماعي شده و آماده براي ازدواج مي شود. این دلایل نشان می دهد كه فاصله سني بين ۴ تا ۷ سال بهترين مدتي است كه مي توان پيشنهاد كرد. اين فاصله موجب مي شود كه زن و شوهر از نظر عقلي، تجربي و فيزيكي، و حتي هيجانات جواني و جنسي و بالاخره در پيشرفت رفتار هاي اجتماعي و اخلاقي نزديك و هماهنگ باشند. اين عوامل باعث مي شوند تا ساير اختلافات فكري، كمتر امكان بروز پيدا كنند. چنين زن و شوهري قادر خواهند بود كه مسائل را خود بهتر حل كنند و در حقيقت، زندگي خود را از اين نظر بيمه كنند.

همچنين تحت شرايط مناسبي، مرد كه بايد افتصاد خانواده را اداره نمايد باید به قابليتهاي لازم رسيده باشد و ديگر مجبور نباشد كه از خانواده كمك مالي بگيرد، زيرا كمك مستقيم خانواده پسر به اداره زندگي، به نوعي به دخالت ناخواسته مي انجامد كه معمولا براي خانمها خوشايند نيست و از آن دوري مي كنند. علاوه بر همه، حالا ديگر دخترها نيز آن رشد فكري و به اصطلاح "پختگي" لازم را براي اداره يك زندگي زناشويي موفق در چنين سن و سالي را پيدا كرده اند.

تفاوت سني نبايد زياد باشد. طبيعي است كه زن و مرد نبايد نسبت به هم فاصله سني زيادي داشته باشند وجود فاصله سني فاحش سني در ازدواجها، آسيب پذيري بيشتري نسبت به ساير عوامل دارند. معمولا اين گونه ازدواج ها يا محكوم به شكست هستند، يا يك عمر سوختن و ساختن همراه خواهند بود و مخصوصا در بافتهاي فرهنگي جامعه ما اكثرا با ناخوشبختي زن همراه مي باشند.

منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار