مهریه همسر شریعتی و ماجرای وصول آن
پارسینه: یکی از تابلوهایی که روی دیوار خانهموزه شریعتی نصب شده، عقدنامه او و همسرش پوران شریعت رضوی است که مهریه 16 هزار تومانی را نشان میدهد. جالب اینکه پوران شریعت رضوی در ذیل آن نوشته که وصول شد.
نام خانوادگیاش در شناسنامه «مزینانی» بود اما لقب خاندانش شریعتی. نام خانوادگی شریعتی حتی در شناسنامه خود او هم نبود اما در شناسنامه خواهرانش «شریعتی» درج شده است. بنابراین نام او در گذرنامهاش علی مزینانی است و به همین دلیل با وجود مراقبتهای ساواک توانست از ایران خارج شود.
در سالمرگ این معلم اندیشمند (۲۹خرداد ۱۳۵۶) در خانهموزه او پای گذاشتیم، پیش از پرداختن به خانهموزه شریعتی، گذری خلاصه وار بر تاریخچه زندگی شریعتی میاندازیم.
شریعتی در خانوادهای مذهبی متولد شد. پدرش محمدتقی شریعتی مردی پارسا و عالم علوم نقلی و عقلی بود. وی در دانشسرای مقدماتی مشهد تحصیل کرد، آموزگار شد و در سال 34 به دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه مشهد رفت با پوران شریعت رضوی ازدواج کرد و به دلیل ممتاز بودن در رشته ادبیات برای ادامه تحصیل به فرانسه فرستاده شد و در رشتههای علوم انسانی تحصیل کرد.
وی آثار زیادی خلق کرد و در حوزههای سیاسی و اجتماعی مبارزات فراوانی انجام داد مقالات زیادی در نشریات داخلی و خارجی نوشت و حتی در فرانسه هم مورد آزار قرار گرفت و به زندان افتاد. در سال 43 به ایران آمد و اینجا هم به زندان منتقل شد و پس از آزادی در مشهد به تدریس پرداخت تا اینکه سال 48 به حسینیه ارشاد آمد و مسئول امور فرهنگی شد و همینجا به تحلیل و سخنرانی و تدریس پرداخت که باز هم به زندان افتاد و زندگی سختی گذراند پس از آزادی باز هم توسط ساواک به زندان افتاد و در نهایت در 29 خرداد 56 دار فانی را وداع گفت.
*درباره خانه موزه علی شریعتی
طبق اطلاعاتی که کسب کردیم این خانه 350 متری در سال ۱۳۵۲ به پیشنهاد یکی از دوستان خانواده و از سوی پوران شریعت رضوی به قیمت 350 هزار تومان خریداری شد. در آن دوران، دکتر شریعتی هم در پی ممانعت رژیم از فعالیت در حسینیه ارشاد در اختفا به سر میبرد و خانواده وی ـ همسر و چهار فرزندشان ـ در مشهد زندگی میکردند.
سوسن شریعتی میگوید: «زمان خرید این خانه، پدر در تهران و در منزل اقوام مخفی بود و خانواده در مشهد زندگی میکرد. پدر از سال 1350 و پس از محرومیت از تدریس در دانشکده مشهد، رسماً به تهران منتقل شد. تا زمان دستگیری در سال 52، گاهی در منزل اقوام و گه گاه در آپارتمانی روبهروی حسینیه ارشاد زندگی میکرد، آپارتمانی که از سوی حسینیه ارشاد در اختیار وی قرار گرفته بود. فعالیت شریعتی در حسینیه ارشاد در این دو سال به شکل کاملاً حرفهای در آمده بود و فرصت رفت و آمد مدام به مشهد ممکن نبود، تا سال 52 که حسینیه بسته و خانواده به تهران منتقل شد. این خانه از سوی دوستی شناسایی شده بود. مادر در سفری کوتاه، به تهران آمد و آن را خرید. پس از فروش خانه مشهد به قیمت 180 هزار تومان، به این خانه نقل مکان کردیم، اول تابستان بود.»
بنابراین اعضای خانواده شریعتی در تیر 52 به این خانه اسبابکشی کردند که در آن زمان احسان 14 ساله، سوسن 11 ساله، سارا ۱۰ ساله و مونا هم دو ساله بود. یک هفته پس از این جابهجایی، دکتر که به دلیل سخنرانیهای انقلابیاش از سوی ساواک تحت تعقیب و در منزل اقوام مخفی بود سری به این خانه میزند. شریعتی چند روز بعد به دلیل دستگیری پدرش محمدتقی شریعتی و برادر همسرش رضا شریعت رضوی، خود را به ساواک معرفی میکند. او به ۱۸ ماه زندان انفرادی محکوم میشود و تا آخر زمستان 53 را در زندان کمیته خرابکاری سر میکند.
*خاطرات سوسن شریعتی از پدر
سوسن شریعتی خاطره آن روز را اینگونه تعریف میکند: «عصر بود، آخرین روز زمستان. ما توی حیاط بازی میکردیم. در زدند. پدر بود. یک روز مانده به عید 54 از زندان آزاد شد. او پس از گذراندن هجده ماه دوران زندان و بازگشت به خانه، تا زمان هجرت خانهنشین شد. البته در این مدت در جلسات دورهای در خانه دوستان شرکت میکرد که حاصل آنها هم مجموعه آثار شماره دو با نام خودسازی انقلابی به چاپ رسید.»
شریعتی در همین خانه سخنانش را ضبط میکرد و سخنانی که بعدها در قصه حسن و محبوبه و دریغها و آرزوها به چاپ رسید. نامههایی به پسرش احسان، که از سال 55 به آمریکا میرود، نیز در همین دوره نوشته میشود. این نامهها بعدها در مجموعه آثاری با نام با مخاطبهای آشنا به چاپ میرسد.
سوسن شریعتی در این باره میگوید: «شطرنج سرگرمی مورد علاقه پدر بود که شبها با احسان در راهروی طبقه اول مینشستند و بازی میکردند.» بنابراین شریعتی تا روز 26 اردیبهشت 56، پیش از هجرت به لندن در اتاق طبقه دوم این خانه زندگی میکرد. پوران شریعت رضوی و مونا، آخرین فرزند او تا سال 78 و دیگر فرزندان وی تا سال 61 در این خانه اقامت داشتند.
*توصیفی از خانه شریعتی
خانه دو طبقه شریعتی شامل یک حیات سرسبز است و در طبقه اول آن یک دست مبلمان چرم، یک میز ناهارخوری مهمان و صندلیهای راحتی قرار دارد، به علاوه اتاقی که میگویند مخصوص مادرخانم شریعتی بوده و از بعد از فوت دکتر، او تا پایان عمر در آن خانه بسر میبرده است.
کارت پستالهای شریعتی به طرز زیبایی بر دیوارها خودنمایی میکند، این کارت پستالها خطاب به پوران از پاریس است و حتی مصدرهای ساده و مرکب دستور زبان او با عنوان «مصدرهای زندگی من» هم بر دیوارها آویخته شده است.
نکته جالب درباره وسایل خانه شریعتی این است که طبق گفته اطرافیان هیچ یک از لوازم منزل توسط خود او خریداری نشده و همسرش همه چیز را خریداری میکرده به استثنای یک کوزه سفالی که شریعتی در سفر به همدان آن را خریداری کرده بود و این نشان میدهد که مادیات و تجملات به هیچ عنوان در زندگی او نقش نداشته است.
طبقه دوم منزل شریعتی از چند اتاق تشکیل شده که یکی از این اتاقها به مطالعه او اختصاص داشته و حاوی کتابخانههایی دور تا دوری است که برخی از آنها صرفاً به کتب لاتین اختصاص دارد بر روی میز مطالعه استاد ماشین تحریر و کلام الله مجید خودنمایی میکند و روی فرش اتاق هم یک رختخواب و جانماز! هدیه مادربزرگ استاد شریعتی یک رادیو قدیمی بوده که مشخص نیست به چه مناسبتی به او هدیه شده است.
از تابلوهای مختلفی که بر روی دیوارها نصب شده یکی از آنها عقدنامه شریعتی و همسرش پوران شریعت رضوی است که مهریه همسرش نیز 16 هزار تومان در آن مشخص است که در زمان عقد پوران شریعت رضوی در ذیل آن نوشته بود که وصول شد!
پس از انقلاب ایران تا سال 60، این خانه مرکز فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی و گاه گردهمآیی فرهنگی ـ سیاسی چون جمع آوری کمکهای مردمی نظیر دارو و لباس برای مردمان مناطق محروم بود. شکلگیری سازمان هلال احمر هم از همینجا کلید خورد.
بنابراین این خانه به مدت دو سال عصرهای دوشنبه هر هفته، محل تجمعهای فرهنگی ـ سیاسی و تردد سیاستمداران بود.
در تاریخچه خانهموزه شریعتی آمده است که در دوره شهردار وقت تهران مرتضی الویری و پس از تصویب لایحه تغییر کاربری منازل اندیشمندان به خانه موزه در مجلس در سال 77، این خانه به همراه اشیاء، مبلمان، کتابخانهها و لوازم موجود، 120 میلیون تومان قیمت گذاری و به دست شهرداری منطقه شش تهران خریداری شد. این خانه که پس از تملک از سوی شهرداری تهران به «خانه موزه شریعتی» تغییر نام داد، هشت سال از زمان خریداری تا افتتاح و بهره برداری بسته بود.
سال 82 در دوره محمود احمدی نژاد در مقام شهرداری تهران، خانه موزه شریعتی به منظور مستحکم سازی و ضد زلزله شدن تخلیه و به دست متخصصان سپرده شد و اتاقها هم تغییر شرایط داد و در سال 86 شهرداری محمدباقر قالیباف گشایش یافت.
صاحبنظران و اساتید زیادی در این سالها درباره جنبههای مختلف شخصیت شریعتی و افکار و عقاید او مباحثی بیان کردند، نگاشتند یا برنامهها اجرا کردند برخی از نظراتی که درباره افکار و شخصیت ایشان بیان شده به شرح ذیل است:
- بیژن عبدالکریمی (استاد فلسفه دانشگاه آزاد) : شریعتی یک متفکر است و هر متفکری تفکرش از عناصر چهارگانه تشکیل شده است؛ نخست مبانی فکری، دوم آموزهها، سوم روش تفکر و در نهایت بصیرتهای بنیادین. آنچه از شریعتی میدانم بصیرتهای بنیادین اوست، من از شاهراه تفکرش دفاع میکنم و میگویم شریعتی نه شریعتیسم! چرا که شریعتیسم تکرار آموزههای گذشته است در حالی که برای بررسی او باید از یک منظر دیگر وارد شد.
- حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه (رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران) : شریعتی یک منظومه فکری داشت، او شخصیت پراکندهگویی نبود. درست است که وی ادیب بوده اما نمیتوان گفت که یک شخصیت رمانتیک داشته بلکه متفکری با اندیشههای نظاممند است. اما شریعتی را در قالبهای غربی قرار ندهیم او نه پیرو مدرنیسم است نه پستمدرن، نه رئالیست است نه ایدهآلیست. او معتقد به یک عقلانیت تجربی و استقرایی در کنار وحی است گاهی از بینش قرآنی بهرهمند میشود و آن را مبتنی بر روش استقرایی میداند.
- مهدی عبداللهی (عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی) : شخصیت شریعتی دو گونه است نخست شریعتی به عنوان شخصی که سی سال پیش فوت کرده که این دیدگاه به اندیشههای مقام معظم رهبری و شهید بهشتی نزدیک است و دوم شریعتی متن که دیدگاه غالب آیتالله مصباح و شهید مطهری بوده است.
- احسان شریعتی (فرزند علی شریعتی) : تجربه معنوی و انسانی شریعتی میتواند حتی برای نسل جوان، صرف نظر از اینکه چه نوع اعتقاد دینی و ایدئولوژیکی داشته باشند، جالب باشد.
- روحالله بهرامی (استاد تاریخ اسلام دانشگاه رازی کرمانشاه): تمام تلاش شریعتی در رجوع به تاریخ با روششناسی و رویکردهای خاصی همراه است. بهرهگیری از تاریخ با عنوان ابزاری مهم در فهم وضعیت اکنون و فردای جامعه بسیار حایز اهمیت است، با این رویکرد او تاریخ را با نگاهی جامعهشناختی مورد بحث قرار میدهد و این نگرش را با متد جدلی و فهم تحلیل دیالکتیکی از تاریخ همراه میسازد و از آن برای تبیین یک ایدئولوژی مبارزه جو از اسلام و تشیع مورد استفاده قرار میدهد.
- صادق آیینهوند (رئیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی): شریعتی از برجستگان تأثیرگذار در جهان اسلام و انقلاب اسلامی ایران به ویژه در سالهای 51 تا 56 است. وی یک مصلح ایدئولوگ، فعال و متفکر در جامعه ایران بود و آنچه باید یادآوری کنم این است که امروز نباید تفسیرها و برداشتی سطحی از اندیشههای وی داشته باشیم بدون اینکه حوزه معرفتیاش را بشناسیم، حرکت وی در عصر خود بینظیر بود که البته شاید در برخی بخشها قابل تجدید و نقد نیز باشد ولی به صورت کلی تحولی را در عرصه حکمت و اندیشه ایجاد کرد.
شهيد دكتر علي شريعتي ،معلم شهيدما
جان به كفش نهاده بود
چه همتي
زنده باد نام او
نام او ياداو
از شعارهاي مردم در راهپيمايي بزرگ تاسوعا در سال پنجاه وهفت
ما كه پيروز شديم روحت شاد باد
خيلي دوست داشتني بودوخدمت بزرگي به اسلام كرد
وخدا نگذره از كساني كه به دنبال خراب كردن اين چهره بزرگ وتاريخي ملت ايران بودند
باحضرت زينب محشور شود
خيلي مرد بودكه رفاه وراحتي را در فرانسه رها كرد ،براي خدمت به دين وميهن
روحش شاد
روحت شاد دکتر