گوناگون

دختر ۱۸ ساله برای قتل پدر و مادرش ۳ نوجوان را اجیر کرد

پارسینه: می‌شد همه چیز طور دیگری باشد. زیر سقف یکی از خانه‌های این شهر می‌شد هنوز هم صدای خنده‌های کودکانه دو پسر بچه را شنید که در انتظار رسیدن سال نو، نشستن دور سفره هفت سین و عیدی گرفتن و بوسیدن صورت مادر و پدرشان شادمانه دور اتاق می‌دوند و به صورت خواهر بزرگترشان لبخند می‌زنند.

به گزارش پارسینه،می‌شد همه چیز طور دیگری باشد. زیر سقف یکی از خانه‌های این شهر می‌شد هنوز هم صدای خنده‌های کودکانه دو پسر بچه را شنید که در انتظار رسیدن سال نو، نشستن دور سفره هفت سین و عیدی گرفتن و بوسیدن صورت مادر و پدرشان شادمانه دور اتاق می‌دوند و به صورت خواهر بزرگترشان لبخند می‌زنند.

خواهری که پشت میله‌های زندان نیست! مادری که در سردی خاک به خواب نرفته و پدری که غمگین و شکست خورده از هم پاشیدن خانواده‌اش را به تماشا ننشسته! می‌شد همه چیز در آستانه فرا رسیدن سال نو برای این خانواده به شکل دیگری رقم بخورد اما نشد.

یکی از روزهای سرد زمستان بود که از طریق اعلام مرکز فوریت‌های پلیسی۱۱۰ مبنی بر وقوع یک فقره قتل در میدان پونک، در بررسی‌های اولیه مشخص شد چند نفر نا‌شناس ضمن ورود به منزلی، اقدام به بستن دست و پای افراد داخل خانه کرده و پس از به قتل رساندن (ص. ۳۵ساله) و سپس کشاندن شوهر مقتوله به هویت (الف) ۴۵ ساله به خانه، وی را نیز مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار داده و از محل متواری شده‌اند که با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع قتل عمد، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.

با توجه به شدت جراحات وارد شده ناشی از اصابت ۱۷ ضربه چاقو به ناحیه سینه و گردن (الف) و انجام اقدامات درمانی جهت نجات وی، امکان تحقیق از وی وجود نداشت؛ لذا با وجود آنکه دختر وی به هویت (م) ۱۸ ساله نیز مورد اصابت یک ضربه چاقو از ناحیه دست راست قرار گرفته بود، پس از انجام اقدامات درمانی، تحقیقات از او و دو برادر کوچکترش که ۱۲ ساله و ۷ ساله بودند که در زمان جنایت، با دست و پای بسته شده در یکی از اتاق‌های خواب محبوس شده بودند، در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت.

(م) در اظهارات اولیه خود عنوان داشت: سه نفر جوان در حالیکه صورت‌های خود را با ماسک پوشانده بودند، وارد خانه شده؛ ابتدا با تهدید چاقو اقدام به بستن دست و پای مادرم کرده و زمانیکه دو برادر کوچکترم از مدرسه به خانه آمدند، آن‌ها را نیز جدای از مادرم و در داخل یکی از اتاق‌ها حبس کردند؛ پس از خفه کردن مادرم، در ساعت ۱۶: ۰۰ یکی از برادرانم را مجبور کردند تا به بهانه خرید دفتر نقاشی، با پدرم تماس بگیرد و زمانیکه پدرم وارد خانه شد او را نیز مورد اصابت ضربات چاقو قرار داده و در حالیکه مرا نیز از ناحیه دست راست مجروح کرده بودند، به سرعت از خانه خارج شدند.

با توجه به اظهارات پراکندهٔ (م)، کارآگاهان از حضور فردی به نام (ر) متولد ۱۳۷۰ در این ماجرا اطلاع پیدا کرده و ضمن شناسایی محل سکونتش در منطقه سردار جنگل، وی را تحت مراقبت‌های نامحسوس پلیسی قرار دادند تا نهایتا (پ) متولد ۱۳۷۲ و (ی) متولد ۱۳۷۱ نیز توسط کارآگاهان شناسایی شدند و هر سه متهم دستگیر و به پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.

بادستگیری متهمان و آغاز تحقیقات، (ر) در اعترافات اولیه خود به کارآگاهان گفت: در حدود یک سال و نیم پیش و در خیابان با (م) آشنا شده اما پس از گذشت مدتی ارتباط ما با یکدیگر قطع شد تا اینکه یک روز قبل از حادثه، (م) با من تماس گرفت و به من پیشنهاد داد که در صورت تهدید خانواده‌اش مبلغی را پرداخت خواهد کرد.

زمانیکه وارد خانه شده و دست پای مادر (م) را بسته و او را در داخل اتاقی حبس کردیم، (م) پیشنهاد داد که اگر پدر و مادرش را به قتل برسانیم، پس از رسیدن اموال پدر و مادرش به وی، مبلغی در حدود ۷۰۰ میلیون تومان به ما پرداخت خواهد کرد؛ من نیز در حالیکه، مادر (م) در داخل یکی از اتاق‌های خواب حبس بود، وی را با سیم برق خفه کرده و قرار شد تا (پ) نیز در زمان حضور پدر (م)، او را با چاقو به قتل برساند که به محض ورود (م) به داخل خانه، هر سه نفر به وی حمله ور شده و (پ) ضربات متعدد چاقو به بدنش وارد کرد تا اینکه پدر (م) بر روی زمین افتاد و از خانه خارج شدیم.

روزگاری بود که وقتی صحبت از خانواده می‌شد تصویر مکانی امن در ذهن شنونده نقش می‌بست.

افرادی که زیر یک سقف در کنار یکدیگر می‌نشستند و در برابر هر ناملایمت، اندوه و اضطرابی پشتیبان و حامی یکدیگر محسوب می‌شدند. و پیوند خونی میان اعضا برای اینکه هر فداکاری و ایثاری را برای یکدیگر به خرج دهند کافی بود.

نام‌هایی چون پدر و مادر از جایگاه، معنا و تقدس خاص خود برخوردار بود. فرد اولین وبیشترین امواج عاطفه و محبت را در خانواده دریافت می‌نمود و پیوند خانوادگی برای بذل هر محبت و عشقسی نسبت به هم کافی بود.

اما در تعریف جدید خانواده، همه در حصار خانه حضور دارند اما تنها حضور فیزیکی. شاید نزدیک هم بنشینند اما توجه آنان به خارج از خانه است، تلویزیون، روزنامه یا اینترنت، ماهواره، گروه همسالان و هر چیزی که نگاه آنان را متوجه جهان بیرون از خانه و خانواده کند و پاسخی باشد برای موج کنجکاوی‌هایی که وجود فرد را خصوصا در سنین بلوغ پر می‌کند. کنجکاوی‌هایی که نه تنها فرزند در خانه و از زبان والدین پاسخی برای آن‌ها نمی‌یابد بلکه همچون حصاری روز به روز والدین و فرزندان را از یکدیگر دور می‌سازد.

تا آنجا که عوامل بیرونی و اشخاص غریبه کم کم جایگاه والدین را در ذهن فرزند کمرنگ ساخته و زمانی می‌رسد که فرزند، والدین را نه در کنار خود که در مقابل و در تضاد با خواسته‌ها نیاز‌ها و امیال و غرایز شخصی خویش می‌بیند و همراه با هجوم بحرانهای حل نشده بلوغ و نوجوانی با انبوه باید‌ها و نبایدهای به زعم خود غیر منطقی و سلطه گرانهٔ والدین به مبارزه برمی خیزد و این جدال کودکانه سرانجام در برخی موارد به پایان اسف باری چون پرونده پیش رو می‌انجامد.

در این پرونده بسیاری از تجربه‌های انحرافی متهم تحت تاثیر القائات و تشویق وراهنمایی گروه همسالان صورت گرفته و گروه همسالان تبدیل به محیطی برای پاسخگویی به کنجکاوی‌های دوران بلوغ و مشوق تجربه‌های انحرافی وی درآمده است. تناقض و تضاد موجود در روشهای تربیتی مادر (م) نیز عامل مهم دیگری است که موجب شکست وی در ارتباط برقرار نمودن با فرزندش می‌گردد.

شیوه تحقیر و توهین و فحاشی مادر نسبت به فرزند، روح (م) را تبدیل به آتشفشانی آماده فوران می‌نماید و سرانجام در روز حادثه با اینکه تنها قصد ترساندن والدینش را داشته به دلیل دعوای مجدد با مادر و روبرو شدن با توهین و فحاشی و تحقیر وی و تکرار سرزنشهای گذشته تصمیم به قتل وی می‌گیرد و باقی حوادث قدم به قدم و بدون نقشه قبلی به وقوع می‌پیوندد.

وقتی از (م) در مورد قساوت قلبی که در پذیرش قتل مادر و حمله به پدرش توسط چند فرد غریبه به خرج داده می‌پرسیم (م) از آنچه به طور معمول در برنامه روزانه خانواده جریان داشته می‌گوید:

- تماشای دسته جمعی فیلمهای ترسناک به عنوان یکی از تفریحات همیشگی خانواده بدون توجه به اثرات مخرب این عمل بر ذهن، روان و احساسات نوجوان

- تماشای شبکه‌های ماهواره‌ای به همراه فرزندان، بدون توجه به تاثیر صحنه‌های غیر اخلاقی در بلوغ زودرس فرزندان و تاثیر منفی برشخصیت، غرایز و نیازهای روحی (م) به عنوان یک دختر نوجوان

- عدم احساس مسئولیت مادر (م) در قطع ارتباط فرزندش با دانش آموزان و دوستان دچار انحرافات اخلاقی

- عدم هماهنگی والدین در تربیت (م)

-عدم احساس مسئولیت مادر (م) در انتقال مشکلات تربیتی و اخلاقی (م) به پدر وی

- استفاده از روش تنبیهی تکراری و بی‌اثر گرفتن گوشی موبایل به مدت یک یا دو هفته در برابر خطاهای بزرگی چون رابطه نا‌مشروع

- عدم اطلاع رسانی (م) در خصوص سوء استفاده جنسی رانندهٔ سرویس مدرسه از وی، به دلیل رابطه سرد مادر و فرزندی

نکات مهم دیگری از جمله: برخورداری از رفاه اقتصادی و حمایت مالی از سوی خانواده بیشتر از نیاز یک دختر دبیرستانی، آنقدر که به ولخرجی بذل و بخشش او برای پسر‌ها می‌انجامد و در کنار آن حس زیاده خواهی سایر مته‌مان پرونده و میل به دستیابی سریع و آسان به مبالغ هنگفت که فرد را به سمت آسیب رسانی به سایر افراد جامعه و زیر پا گذاشتن وجدان و اخلاق اجتماعی سوق می‌دهد.

یادمان باشد پیوند عاطفی مستحکم در میان اعضای خانواده و تامین نیازهای روحی و احساسی فرزندان و توجه به مراحل رشد و کنجکاوی‌ها و دغدغه‌های ذهنی یک نوجوان مهم‌تر از فراهم نمودن گران‌ترین و با ارزش‌ترین امکانات مادی است.

نگاهی به عملکرد خود به عنوان والدین بیاندازیم و ببینیم وقتی نیازهای مادی فرزندمان را تامین می‌کنیم آنچه در ذهن ما می‌درخشد میل به تامین خواسته‌ها و نیازهای اوست یا وسیله‌ای برای دور کردن وی و شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت تربیتی خود به عنوان پدر یا مادر در خانواده؟

ازدواج می‌کنیم و با اشتیاق صاحب فرزند می‌شویم و زمانی که نوبت به تربیت و مسئولیت سنگین آموزش و هدایت وی به عنوان یک انسان می‌رسد تنها به نیازهای مادی وی می‌اندیشیم و هر هزینه‌ای را متقبل می‌شویم تا فرزندمان مزاحم دغدغه‌ها ی روزمره امان نباشد.

شاید (م) در مسیر زندگی خود تبدیل به علف هرزی شد که حیات مادی و عاطفی خانواده‌اش را نشانه رفت و خشکاند اما می‌توانست همه چیز طوری دیگری باشد و پاکی و معصومیتی که با آن پا به این کره خاکی گذارده بود همچنان در ذره ذره وجودش جریان داشته باشد اگر والدینش در حساسترین مرحله رشد و حیات فرزندشان به جای پر کردن دستهای وی از گوشی موبایل و سایر وسایل گران قیمت قلب دخترشان را از آنچه تشنه و نیازمندش بود پر می‌کردند.

بیایید مهربان بودن را تجربه کنیم. همین امروز روبروی نوجوانتان بنشینید دست‌هایش را به گرمی بفشارید و دوستانه با وی هم صحبت شوید، اجازه بدهید بدون ترس، از احساساتش، آرزو‌هایش و دغدغه‌هایش با شما حرف بزند. همیشه راهی برای برداشتن دیوار‌ها هست.

منبع: باشگاه خبرنگاران

ارسال نظر

  • ناشناس

    چرا تمام تقصیرها را دست اخر بگردن ماهواره و فیلمهای ترسناک می اندازید پس سازمانهای عریض وتویل مانند صدا و سیما,تبلیغات اسلامی,حوزها,امور تربیتی ومدارس و دهها ارگان حکومتی با بودجهای کلان چکاره اند .چرا هیچکس شهامت باز خواست از متولیان امور اخلاقی وفرهنگی داخلی را ندارد ؟

  • ناشناس

    می دونستم همه اش زیر سر ماهواره است!!!

  • ناشناس

    حاا اگه این اتفاق تو امریکا افتاده بود..تا مدتها سوژه خبری 20:30 و دیگر رسانه ها میشد!
    مشکل ما ایرانیا اینه که فک میکنیم بهتر از دیگرانیم

  • ناشناس

    پای دیشیون چوبین بود ـ پای چوبین سخت بی تمکین بود

  • نازلی

    اقا این موضوع اصلا مربوط به الان نمیشه خبرش سوختست حداقل 2 سال از این اتفاق میگذره

    لطفا خبرایه به روز بزارین

    البته ارزش اخلاقی خبرو و درس عبرتی که همه باید بگیریمو نمیشه نادیده گرفت

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار