جنجال ترکمانچای بهنوش بختیاری «واسه نونه»؟
پارسینه: در روزنامه آفتاب یزد بنویسد: «اینکه دلواپسان به جای کفنپوشی برای این چیزی که خیانت میخوانند، به سراغ امثال بهنوش بختیاری میروند، هم مسخره است و هم قابل تحسین و نشان از پیشرفت دارد. سوءاستفاده کلا غلط است، چه گدایی که از بچهاش برای مظلومنمایی سوءاستفاده میکند، چه دلواپسی که از چهره یک زن بازیگر طنز سوءاستفاده میکند.»
بهنوش بختیاری در برنامه رادیویی جمعه میآید پشت خط، مجری از حضور این بازیگر سینما و تلویزیون اظهار خوشحالی میکند و از آرزوهایش میپرسد. خانم بختیاری هم با تأنی خاص خود میگوید: «دوست دارم جامعهشناسی بخوانم تا مثلا بعد از توافق هستهای سریع ذوقزده نشوم و به عواقب و آینده آن فکر کنم، مثلا درباره اینکه بعد از ترکمانچای چه اتفاقی افتاد!»
همین یک جمله کافی است که قلم در دست یک روزنامهنگار بجنبد و در روزنامه آفتاب یزد بنویسد: «اینکه دلواپسان به جای کفنپوشی برای این چیزی که خیانت میخوانند، به سراغ امثال بهنوش بختیاری میروند، هم مسخره است و هم قابل تحسین و نشان از پیشرفت دارد. سوءاستفاده کلا غلط است، چه گدایی که از بچهاش برای مظلومنمایی سوءاستفاده میکند، چه دلواپسی که از چهره یک زن بازیگر طنز سوءاستفاده میکند.»
نویسنده این مطلب، تیتر نوشته بود: «واسه نونه»؛ تیتری برگرفته از ترانه «دلقک» اصفهانی! بهنوش بختیاری هم این نقد گزنده را «سخیف و دلقکوار» خواند.
او یکی از پربازدیدترین صفحات اینستاگرام را دارد؛ با دنبالکنندگانی (فالوئرهایی) که هر لحظه آمادهاند برای لایک کردن و کامنتهای خوشباشانه و حمایتهای دلسوزانه. خانم بختیاری در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «اینکه من توافق را با عهدنامه ترکمانچای مقایسه کردم از بیخ و بن بوی پستی و رذالت میدهد.»
بعد از این جمله هم تندتر به نویسنده مطلب تاخت و روزنامهنگار مربوطه را در کنایاتی تیزتر نواخت. سرآخر هم گریزی زد به نکتهای که به نظر میرسد ناخودآگاه قابل تأملتر از تمام این مباحث باشد. این جمله هنوز در صفحه خانم بازیگر موجود است که نوشته: «واقعا نفهمیدم پس تکلیف آزادی بیان که آنقدر ازش دم میزنن چیست؟»
واقعا هم تکلیف آزادی بیان چیست و معنای آن چیست؟ «آزادی بیان» ازجمله تعابیری است که شاید تاریخی دیرینه داشته باشد اما به لحاظ حقوق شهروندی، مفهومی تازهوارد در گفتمان طبقه متوسط به شمار میرود. اگر این تعبیر را که این روزها مکرر از زبان این و آن میشنویم در کنار بسط روزافزون این روزهای دنیای مجازی قرار دهیم، به پیوندی خواهم رسید که دستکم در ایران با چالشهایی مواجه است.
دکتر اسماعیل قدیمی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه در گفتوگو با «شهروند» در اینباره میگوید: «در واقع این بحث محصول پیشرفت وسائل ارتباطات جمعی است؛ از کتاب و روزنامه گرفته تا تکامل آن رو به ابزارهایی مدرنتر مثل رسانههای اجتماعی و وسائل مجازی. قطعا وقتی از رسانههای اجتماعی و وسائل ارتباط جمعی و مجازی روز صحبت میکنیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که این ابزارها محصول تحولات و پیشرفتهایی است که در آن جوامع ایجاد شده. نکته حایز اهمیت این است که رسانههای اجتماعی از دل دنیای مدرن بیرون آمده که محصول سیر تحول این جوامع است. حالا وقتی درباره کشوری مثل ایران که تحتتأثیر این کشورها به این ابزار دست پیدا کرده صحبت میکنیم، باید رویکردی متفاوت داشته باشیم. چرا؟ چون در یک جامعه مدرن، تفکیک قوا رخ داده است و تقسیم کار در این جوامع به وجود سازمانهای مدرن با وظایف مشخص رسیده است؛ سازمانهایی که مدیریت علمی در آنها اعمال میشود. در این جوامع نمیبینید که یک سیاستمدار از اقتصاد سخن بگوید یا یک اقتصاددان از سیاست. مسئولان مملکتی ما و نمایندگان مجلس ما و تمام مدیران ما هم در این زمینه نیاز به آموزش دارند. اینکه درباره هر مبحثی نظر ندهند و پا به هر حوزهای نگذارند.»
دکتر قدیمی درواقع اشاره دارد به بحث اظهار نظرهای حرفهای که هنوز در جامعهای مثل ایران به ثبات نرسیده است. بعد از واکنش بهنوش بختیاری، هنرمندان دیگری هم به حمایت از او پرداختند و طعن و طنز آمیخته به هجو روزنامهنگار مربوطه را غیرمنصفانه خواندند. ازجمله مرجان شیرمحمدی، بازیگر سینما و همسر بهروز افخمی، کارگردان سینما و تلویزیون، در اینباره نوشته: «اتفاقا شخص او [بهنوش بختیاری] یکی از مهمترین بازیگران این سرزمین است. من در این شکی ندارم اما فقط بازیگر خوبی هستند، نه دیپلمات خوبی!»
واکنش بهزاد فراهانی نیز همسو با این جمله شیرمحمدی بوده؛ «هرچند من بارها و بارها گفتهام همانگونه که دولتیها حق دخالت بیمورد در امور هنری را ندارند، هنرمندان هم نباید به خود اجازه دهند درخصوص مسائل دولتی ابراز نظرهای اینچنینی داشته باشند، اما فارغ از این موضوع، حالا بهنوش بختیاری نظر خود را گفته است؛ آنطور هم که من شنیدهام در مورد رشته دانشگاهی مورد علاقه خود صحبت کرده و بعد مثال زده که میخواهم این رشته را بخوانم تا در مورد مسائل سیاسی ذوقزده نشوم. تا این جای کار به کسی توهین نکرده است، اما اینکه نشریه فوق، مستقیم به شخص او، واژه دلقک را نسبت دهد؛ بسیار تأسفبار است.»
چنانکه هر عقل سلیمی حکم بر مراعات ادب میدهد، به نظر میرسد واکنش مبتنی بر احترام از هر دو سو منطقیتر باشد. نکتهای که بهزاد فراهانی به آن اشاره دارد، نکتهای محوری و قابل بحث است. شعار این سالهای هنرمندان و ورزشکاران و بازیگران همیشه این بوده که بهتر است پای سیاستمداران از گلیم حوزههای دیگر بیرون بماند، اما درعینحال باید توجه داشت، توقع چنین چیزی درحالیکه خود پا به هر حوزهای بگذارند و به اظهارنظر بپردازند، خردمندانه نمینماید.
دکتر اسماعیل قدیمی در این زمینه گفت: «اصلا این موضوع سلبریتیها و هنرمندان و ورزشکاران هم به خاطر همان بحثی هست که گفتم. در جوامع پیشرفته دنیا کمتر میبینید کسی درباره حوزهای که به او ارتباطی ندارد، اظهارنظر کند. بهخصوص چهرههای سرشناس درباره کاری صحبت میکنند که در آن تخصص دارند. در این جوامع اخلاق حرفهای حکمفرما شده و مدیران هم عموما در حوزههای محدودی صحبت میکنند؛ موضوعاتی که به مقتضای کار و متناسب با اقتضائات جامعهشان است. اما در ایران چنین اخلاق حرفهای وجود ندارد.»
ظاهراً گاهی رفتار برادر حاتم طایی جواب می دهد. این خانم مدتها بود که از صحنه بازیگری برکنار بود تا به لطف برنامه عمو پورنگ دوباره کمی مطرج شد. حالا با نقد [بخوان جرح] توافق هسته ای و به واسطه ساده دلی طرفداران این توافق دوباره مطرح شده است (گیرم که این بار این شهرت از نوع شهرت برادر حاتم طایی است). لطفاً به هر کسی به اندازه خودش بها بدهید تا از چتین سوءاستفاده هایی جلوگیری شود.
نون یعنی اقتصاد
همه چیز برای اقتصاده
رییس جمهور شدن هم برای نونه
از بی عقلی بهنوش بود وگرنه هر آدم عاقلی با داشتن موقیت در جامعه درست حرف میزنه که اینجور نشه..
مگه مردمی که بعد از توافق به خیابان ریختند،به جشن و پایکوبی پرداختند،مسئله اظهار نظر کردن یا نکردن نیست،مسئله این است که دولت و موافقان توافق نتوانستند دلیلی بیاورند تا مردم را قانع کنند که توافق به منفعت آنها است،وقتی روشنگری نمیشه از طرف نخبگان خوب نتیجه اش این جور اظهار نظرهاست.
دهنتونو ببندین دیگه هر جا یه هنرمند موافق افکار شما نیست میشه دغدغه نون داره انوقت هر کی بنفع شماست فسادم کنه دغدغش مردمه..جمع کنید این بساط دروغ و بابا....