درخواست کمک یک مادر برای نجات فرزندش

۲۸ سال قبل مأموران پلیس با تماس تلفنی مردی باخبر شدند فردی بر اثر اصابت چاقو بر بدنش جانش را از دست داده ‌است.
پلیس در تحقیقات اولیه متوجه شد ضارب فردی ۲۶ساله به نام مهدی است که شوهرخواهرش را به قتل رسانده‌ است. دقایقی بعد از مشخص‌شدن این موضوع، مهدی بازداشت شد و بعد هم به قتل اعتراف کرد. او گفت: به خاطر اختلافی که خواهر و شوهرخواهرم داشتند، من وارد این درگیری شدم. شوهرخواهرم به خانه ما آمد و بد و بیراه گفت و من هم عصبانی شدم و این اتفاق افتاد.
بعد از اعترافات متهم پرونده براي رسیدگی به دادگاه ارسال و متهم با درخواست اولیای‌ دم به قصاص محکوم شد. با اینکه یکی از اولیای ‌دم فرزند مقتول و نوزاد بود، بااین‌حال عموهای او تعهد دادند که تفاضل دیه را بپردازند تا مهدی قصاص شود.

بعد از صدور حکم قصاص با توجه به اینکه مهدی نوجوان بود، تلاش‌های زیادی برای جلب رضایت اولیای‌ دم انجام شد اما برادران مقتول مخالفت کردند و سرانجام مهدی اولین‌بار بعد از ۲۹سالگی پای چوبه‌ دار رفت. با وساطت مسئولان زندان و مجریان حکم، اولیای ‌دم تصمیم گرفتند فعلا حکم قصاص را اجرا نکنند. در این مدت فرزند مقتول نیز بزرگ شد و یک‌ بار دیگر اولیای‌ دم درخواست اجرای حکم قصاص را کردند؛ این بار نیز با وساطت مجریان حکم متهم از پای چوبه ‌دار برگشت و اولیای ‌دم گفتند برای اینکه رضایت بدهند، مهدی باید ۶۱۱‌ میلیون تومان بدهد. در مهلت تعیین‌شده خانواده مهدی نتوانستند پول درخواستي اولیای ‌دم را آماده کنند و با وجود اینکه چندین قطعه زمین به اولیای ‌دم داده‌ شده ‌بود اما آنها گفتند قطعا ۶۱۱‌ میلیون تومان را می‌خواهند. سه‌شنبه‌شب یک‌ بار دیگر مهدی برای اجرای حکم به سلول انفرادی برده ‌شد؛ این بار مسئولان دادسرای جنایی تهران بعد از صحبت با اولیای دم آنها را راضی کردند تا یک‌ بار دیگر فرصت بدهند و با دریافت پول، اعلام رضایت کنند.

روز گذشته مادر مهدی در گفت‌وگو با خبرنگار ما،ضمن بیان اینکه برای نجات فرزندش یک ماه فرصت دارد، گفت: علیرضا نوه‌ام تازه به دنیا آمده‌ بود و دخترم را از بیمارستان به خانه آورده‌ بودند و من برای مراقبت از دخترم به خانه او رفته‌ بودم. رسول دامادم در خانه نبود و من هم اصلا متوجه نشدم درگیری به چه دلیل اتفاق افتاده ‌بود. زمانی متوجه ماجرا شدم که برادرشوهرم به من گفت رسول و برادرانش در خانه شما بودند و مسئله‌ای بین مهدی و آنها پیش آمد و چند ساعت بعد با مهدی صحبت کردم و متوجه شدم چه اتفاقی افتاده ‌است و بعد از چند روز هم پسرم بازداشت شد. بعد از این ماجرا خانواده دامادم علیرضا را که چندروزه بود، با خود بردند و ما سال‌ها نتوانستیم او را ببینیم و در جلسات رسیدگی هم از طرف او درخواست قصاص کردند. وقتی علیرضا بزرگ شد، با توجه به اینکه هیچ‌کدام از ما را ندیده‌ بود، نسبت به ما خیلی کینه داشت و ناراحت بود اما بعد از مدتی با دخترم که مادرش است، ارتباط برقرار کرد و کمی آرام شد؛ با این حال با توجه به درخواست عموهایش او هم درخواست قصاص می‌کرد تا اینکه دیروز با حضور در دادسرای جنایی تهران گفت درخواست ۶۱۱‌ میلیون تومان دارد و گفته‌ عموهایش را قبول دارد. مادر مهدی گفت: ما هرچه زمین داشتیم، به اولیای‌ دم دادیم و حالا باید ۶۱۱‌ میلیون تومان هم پول بدهیم تا مهدی نجات پیدا کند. پسرم زمان قتل نوجوان بود؛ ۲۶ سال داشت و حالا ۴۳ساله است. او تقریبا عمر مفیدش را در زندان گذرانده‌ است. در این ۲۸ سال خانواده من فشار سنگینی را تحمل کردند؛ حتی عمه‌ها و عموهایش هم زمین‌هایشان را به اولیای‌ دم بخشیدند با این حال ۶۱۱‌ میلیون تومان هم باید جور کنیم و من از مردم خواهش می‌کنم به من کمک کنند تا بتوانم پسرم را نجات دهم و برای این کار یک ماه بیشتر فرصت ندارم. دو بار طناب‌ دار بر گردن پسرم افتاده ‌است و در آخرین ثانیه‌ها او را نجات دادند. من هر دو بار به پای اولیای‌ دم افتادم و التماس کردم ولی فایده نداشت. استرس بی‌امانی را تحمل کرده‌ام؛ بارها از خدا خواستم من بمیرم و پسرم بماند ولی انگار سرنوشتم چیز دیگری است.

شهروندان خیری که می‌خواهند به مادر مهدی کمک کنند تا فرزندش را از قصاص نجات دهد، می‌توانند کمک‌های نقدی خود را به شماره ۷۱۴۸۰۰۲۹۲۷۷۸۶۴۹۸ بانک ملی به نام فاطمه احمدیانی (مادر مهدی) واریز کنند. لازم به ذکر است در گزارش‌های بعدی از پرونده مهدی مبلغ جمع‌آوری‌شده به اطلاع مخاطبان خواهد رسید.