تحلیل متفاوت مشاور سابق یاسر عرفات از علل پرونده خاشقچی
پارسینه: «بسام ابوشریف»، نویسنده مشهور فلسطینی و از مشاوران سابق «یاسر عرفات» در یادداشتی مفصل در «رای الیوم»، قتل خاشقچی را از زاویهای جدید تحلیل کرد.
«بسام ابوشریف»، نویسنده مشهور فلسطینی و از مشاوران سابق «یاسر عرفات»، رئیس پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین در یادداشتی با عنوان «سناریو بزرگ برای تسلط کامل بر نفت عربستان و تجزیه این کشور» به تشریح عوامل ماجرای خاشقچی از بُعدی تازه پرداخت.
این یادداشت که در روزنامه الکترونیکی رأی الیوم منتشر شده، آورده است، «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا اگر نخواهد تسلیم استراتژی ماجراجویی ترامپ برای خدمت به جبهه صهیونیسم و اسرائیل شود، بزودی از منصب خود کنار گذاشته میشود؛ سناریوی بزرگ در پایان سال دوم حضور ترامپ در کاخ سفید برای اجرای برنامه صهیونیستی-اسرائیلی آغاز شده است.
نویسنده نوشت: بدون شک ترامپ برای اجرای برنامه خود که توسط اسرائیل دیکته شده است در حال برداشتن گامهای سریعتری است، چون پیچیدگیهای سیاست داخلی وی شانس برنده شدنش در دور دوم ریاست جمهوری آمریکا را تضعیف کرده است، با وجود اینکه رئیس جمهور جدید آمریکا در مدتی که در قدرت است توانسته با باج گیری از برخی کشورها و ملتها، اموال آنها را به نفع اقتصاد آمریکا چپاول کند.
ابوشریف افزود: این سیاست گروکشی از ملتها اگرچه برای آمریکاییها بازار کار خوب و پولهای بادآورده بیشتری به اشکال متعدد از جمله فروش بی سابقه سلاح و اعمال مالیات و گمرکی بی سابقه در تاریخ آمریکا داشته است، اما جز در کوتاه مدت نتایج مثبتی برای آمریکاییها نخواهد داشت و در دراز مدت نتیجهای معکوس برای آنها خواهد داشت؛ به هر روی، این کارمند کاخ سفید دل به صید ماهی کوچکی نبسته است بلکه در قالب نقشه صهیونیستی به دنبال تسلط بر کل نفت جزیره عربی و کشورهای حاشیه خلیج فارس و یمن است.
به نوشته رای الیوم، هر کدام از این اهداف راهبردی به صورت زنجیرهای با یکدیگر در ارتباط بوده و برای تحقق هر کدام زمان خاصی در نظر گرفته شده است، اما ترامپ نیاز دارد اول جبهه داخلی خود را استحکام بخشد، بنابراین به تدریج تلاش کرد وزارت خارجه آمریکا را به ابزاری در دست سیا مبدل کند، از همین رو رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به عنوان وزیر خارجه خود منصوب کرد بهگونهای که از او برای عملیات تروریستی محرمانه و باجگیری از کشورها، روسا و پادشاهان آن و تسلط بر آن دستور میگیرد.
این روزنامه افزود: ترامپ همچنین جمهوری خواهان را در کنگره تحت فشار قرار داده تا با عضویت مادام العمر یک فرد فاسد در دیوان عالی آمریکا موافقت کنند تا بدین ترتیب مطمئن شود دیوان عالی آمریکا هیچگاه نمیتواند تصمیمی بگیرد که به جایگاه رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید لطمه بزند.
ابوشریف گفت: اکنون نوبت استفاده ترامپ از نیروهای آمریکایی برای رسیدن به اهداف و برنامه صهیونیستی است، آن هم با تحت فشار قرار دادن «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا که متعلق به ارتشی است که تنها علاقمند به محافظت از ایالات متحده و منافع عظیم آن است، اما نظر ترامپ این است که متیس یا باید تسلیم امر او شده و با انجام آنچه صهیونیستها میخواهند موافقت کند تا در منصب خود بماند یا مخالفت کرده و ترامپ مجبور شود کسی را همانند پامپئو جایگزین او کند.
رای الیوم نوشت: در طی دو ماه گذشته، رسانههای جهان (از ایالات متحده تا بقیه) شاهد کشمکشی است که هیچ کس انتظار آن را نداشت، ترامپ اعلام کرده است که که او از ملک سلمان خواسته هزینه حمایت آمریکا از تاج و تخت وی و نگاه داشتن او در مقام پادشاهی عربستان را بپردازد. «ترامپ طی نطقی برای اینکه مردم را ترغیب کند در انتخابات میان دورهای آمریکا به جمهوری خواهان رای دهند گفت: اگر حمایت آمریکا از نظام سعودی متوقف شود ارکان نظام سعودی طی دو هفته فرو میپاشد».
به نوشته این روزنامه فرامنطقهای، اینها سخنانی اهانتبار و تحریککننده علیه پادشاه سعودی و خاندان سلطنتی آل سعود بود، اما پادشاه سعودی و، ولی عهد او در پاسخ چیزی جز تمجید رابطه عربستان با ترامپ به زبان نیاوردند با وجود اینکه درخواست ترامپ غیرمنتظره بوده و هیچ یک از روسای جمهوری قبلی آمریکا برای حفاظت از عربستان درخواست دستمزد نکرده بود.
رای الیوم آورده است: ناگهان قضیه ناپدید شدن خاشقچی مطرح شد، جمال خاشقچی که مورد استقبال محافل سیاسی در واشنگتن قرار داشت و مشاور شاهزادگان سعودی بود ناپدید شد و ماجراهایی در پس این اتفاق به راه افتاد. هزاران کودک با تسلیحات آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در یمن، سوریه، عراق و فلسطین کشته شدند؛ جنگندههای آمریکایی رقه را با بمبهای فسفری هدف گرفتند؛ نیروهای آمریکایی به قتل ۳۸ غیرنظامی اعتراف کردند و هزاران نفر به گفته امنیستی کشته شدند، اما هیچ کدام با جنجال رسانهای همراه نشد! صحنه اتوبوس کودکان یمنی هم که توسط جنگندههای ترامپ در صعده هدف گرفته و نابود شد و کشته شدن سی زن و کودک و مرد در تظاهرات راهپیمایی بازگشت در غزه مقابل چشمان همه است، اما هیچ کدام با واکنشهای جدی رسانهای روبهرو نشد. پس چرا این جنجال بزرگ رسانهای درباره ناپدید شدن جمال خاشقچی به راه افتاد؟
ابوشریف با بیان اینکه هرگز پاسخ این سوال را نمیدهد، گفت: جواب آن را خوانندگان این مطلب میدانند، اما من توجه همه را به این واقعیت جلب میکنم که رسانههای جهان تحت سلطه آمریکاست و در آمریکا هم رسانهها جز تعداد محدودی تحت کنترل جنبش صهیونیسم است که از طریق آن افرادی از جهان سوم درخشیدند و توانستند به سقف فولادی که جنبش صهیونیسم بنا کرده است از طریق نیروها و پولی که در اختیار مراکز مطالعاتی، مطبوعات و کانالهای تلویزیونی قرار میدهند نفوذ کنند.
نویسنده تصریح کرد: بنابراین اینکه درباره هر ماجرایی، کمپینی گسترده به راه افتد یا نیفتد، هر دو تصمیم غربیها و صهیونیستهاست. «حمله به ناو یو. اس. اس لیبرتی، کشتی تجسسی فنی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا توسط جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل و قایقهای موتوری اژدرافکن نیروی دریایی اسرائیل در تاریخ ۸ ژوئن ۱۹۶۷ همزمان با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل هم، طوفان رسانهای به راه نینداخت، باندهای مرتبط با جنبش صهیونیسم در سال ۱۹۶۳ «جان اف کندی»، رئیس جمهور وقت آمریکا را ترور کردند، اما تا به امروز، پروندهای که ثابت میکند اسرائیل در این ترور دست داشته است، ممنوعیت انتشار دارد».
به نوشته رای الیوم، رابرت سی. ایمز، افسر عالیرتبه و کارشناس ارشد اطلاعاتی خاورنزدیک در آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ میلادی در انفجار سفارت آمریکا در بیروت کشتهشد، چون ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی را داده بود، اما این اتفاق هم کمپینی به راه نینداخت؛ اسرائیل یاسر عرفات را به رغم مصونیت وی و به رغم وعدههای شارون به جورج بوش کشت، اما کمپینی علیه این جنایت هم به راه نیفتاد.
این روزنامه افزود: نتیجه این است کمپینی که در مورد ناپدید شدن و قتل خاشقچی به راه افتاد کمپینی آمریکایی است، و نظرات ترامپ و اعزام پامپئو تنها به منظور تشدید این حمله بود و هیچ کس جز افراد ساده لوح باور نمیکند، اطلاعاتی که رسانههای ترکیه در این مدت منتشر کردند، صرفا از سرویس اطلاعات ترکیه به بیرون درز کرده باشد، چون سیا مستندات همه ماجرا را داشت و میداند چه کسی خاشقچی را کشت و چه کسی دستور قتل وی را صادر کرد بنابراین سیا در حال همکاری با ترکیه و سرویس اطلاعات ترکیه است تا از عربستان باج بگیرند.
به عقیده ابوشریف، ترامپ حاکمان سعودی را در دامی انداخته که در ظاهر قصد حمایت از آنها را دارد، اما در واقع امر میخواهد آنها را به گور بفرستد؛ آن هم در پی قضیه خصوصیسازی شرکت ملی نفت عربستان آرامکو که بارها برای بالا رفتن قیمتی که کارشناسان سعودی برای آن تعیین میکنند، به تعویق افتاده است.
عربستان لیستی از اسامی متعلق به سعودیهای فعال در واشنگتن را در اختیار کوشنر، داماد و مشار ترامپ و دوست صمیمی «محمد بن سلمان» قرار داده است. این افراد به روابط خود با دموکراتها و محافل سیاسی ضد محمد بن سلمان و سیاستهای وی مشهور هستند. سیاستهای بن سلمان در ممنوعیت آزادی بیان، دستگیری فعالان و اعضایی از خاندان و فرزندان خانوادههای ثروتمند سعودی که صدای منتقدان وی بخصوص در خارج عربستان را بالا برد.
رای الیوم نوشت: کوشنر به بن سلمان پیشنهاد از میان برداشتن خاشقچی را داده تا درسی برای همه باشد؛ به همین ترتیب کوشنر و ترامپ نقشه کشته شدن خاشقچی را ریختند و در اجرای این نقشه هم شریک شدند تا سلمان و پسرش مثل موم در دستشان باشند و از این طریق بتوانند سهام آرامکو را هم با قیمتهای پایینتری خریداری کنن، بدین ترتیب سلمان و پسرش بهای تسلط آمریکا بر سهم بزرگی از سهام آرامکو را بدهند.
به عقیده نویسنده از همین روست که همه شاهد بحث بر سر حضور یا عدم حضور سران در کنفرانس سرمایهگذاری ریاض هستند، چون این کنفرانس صحنه نبرد بر سر آرامکو، کاهش قیمت نفت و باج گیری برای حمایت از خاندان سعودی است.
رای الیوم آورده است: بنابراین کمپین ضد سعودی که درباره خاشقچی به راه افتاد یک هدف را دنبال میکند، آن هم به وحشت انداختن خاندان آل سعود و گروکشی از آن و بخصوص از سلمان و پسرش تا کار به جایی برسد که اعضایی در کنگره خواهان برکناری محمد بن سلمان و تعیین نفری جایگزین او شدند و این یک اعلام صریح بود درباره اینکه انتصاب پادشاه در عربستان از وظایف کاخ سفید است.
به نوشته ابوشریف، ترکیه هم از زوایای متعدد و با اهداف متعدد وارد ماجرای خاشقچی شد، نخست اینکه واشنگتن، استانبول را برگزید و جمال خاشقچی باید به استانبول میرفت تا مدارک مربوط به ازدواج خود را بگیرد در حالی که او درخواست دریافت این مدارک را در واشنگتن داده بود.
هدف دوم از ورود ترکیه به ماجرا این است که کاخ سفید میخواست از این طریق راهی برای آنکارا در آزاد کردن کشیش برانسون جاسوس آمریکایی زندانی در ازمیر ترکیه پیدا کند و سوم اینکه آمریکا به ترکیه وعده معاملهای داد که به موجب آن پولهای هنگفتی به آنکارا برسد و اردوغان چراغ سبز حمله به کردها در سوریه و عراق را گرفت.
ابوشریف نوشت: وقتی درباره اقدامات ترامپ مینویسیم باید احتمال تغییر ناگهانی مواضع ترامپ را هم مد نظر بگیریم؛ این مساله یک دلیل اساسی دارد آن هم مقابله ترامپ با ایران، سوریه و مقاومت است؛ برنامه تحمیلی اسرائیل به ترامپ، حمله به ایران، طولانیتر شدن جنگ سوریه به منظور ممانعت از بهبود اوضاع این کشور و روی پا نایستادن آن و حمله به حزب الله، الحشد الشعبی و انصار الله در یمن است.
نویسنده ادامه داد: از همین روست که ترامپ درباره پرونده خاشقچی گفت که «ملک سلمان و پسرش درباره خاشقچی اظهار بیاطلاعی میکنند اگر چیزی بدانند بد میشود» و از همین رو وزیر خارجه خود را به ریاض و آنکارا فرستاد تا معامله را تمام کنند.
به نوشته رای الیوم، پرونده خاشقچی در راستای یک راهبرد صهیونیستی اتفاق افتاد؛ راهبردی که در سایه پیروزیهای ارتش سوریه و متحدان روس، ایرانی و حزب الله آن، قبلا به بن بست رسیده است و این بنبست فرصتی برای قدرت مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل است تا آنها را در خاورمیانه سرکوب کند، بخصوص که شکستهای آمریکا در یمن هم به رغم جنایات وحشیانه روزانه آن در آنجا رو به فزونی است.
ابوشریف گفت: وضعیت پامپئو شبیه کسی است که روی طنابی که دو قله را به هم وصل کرده در حال راه رفتن است. متیس هم میداند جایی که ترامپ ایالات متحده را به آن سمت میکشد چقدر خطرناک است؛ جنگ دفاعی ما طنابی را که پامپئو روی آن راه میرود، خواهد لرزاند و لرزش آن به این معناست که تبدیل وزارت خارجه به پایگاه عملیاتهای سری آمریکا با مشکل روبهرو میشود و به لرزه درآمدن ارکان ترامپ به معنای فوران تضادهای شدید در درون رهبری اسرائیل است.
نویسنده در پایان تاکید کرد: جنگ دفاعی وسیلهای برای در هم شکستن نقشههای ترامپ است و این ممکن است با جنبش اعتراضی تودهای از مردم در مصر شروع شود که در مقطع اخیر از مبارزات مردمی در منطقه حذف شده بود.
این یادداشت که در روزنامه الکترونیکی رأی الیوم منتشر شده، آورده است، «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا اگر نخواهد تسلیم استراتژی ماجراجویی ترامپ برای خدمت به جبهه صهیونیسم و اسرائیل شود، بزودی از منصب خود کنار گذاشته میشود؛ سناریوی بزرگ در پایان سال دوم حضور ترامپ در کاخ سفید برای اجرای برنامه صهیونیستی-اسرائیلی آغاز شده است.
نویسنده نوشت: بدون شک ترامپ برای اجرای برنامه خود که توسط اسرائیل دیکته شده است در حال برداشتن گامهای سریعتری است، چون پیچیدگیهای سیاست داخلی وی شانس برنده شدنش در دور دوم ریاست جمهوری آمریکا را تضعیف کرده است، با وجود اینکه رئیس جمهور جدید آمریکا در مدتی که در قدرت است توانسته با باج گیری از برخی کشورها و ملتها، اموال آنها را به نفع اقتصاد آمریکا چپاول کند.
ابوشریف افزود: این سیاست گروکشی از ملتها اگرچه برای آمریکاییها بازار کار خوب و پولهای بادآورده بیشتری به اشکال متعدد از جمله فروش بی سابقه سلاح و اعمال مالیات و گمرکی بی سابقه در تاریخ آمریکا داشته است، اما جز در کوتاه مدت نتایج مثبتی برای آمریکاییها نخواهد داشت و در دراز مدت نتیجهای معکوس برای آنها خواهد داشت؛ به هر روی، این کارمند کاخ سفید دل به صید ماهی کوچکی نبسته است بلکه در قالب نقشه صهیونیستی به دنبال تسلط بر کل نفت جزیره عربی و کشورهای حاشیه خلیج فارس و یمن است.
به نوشته رای الیوم، هر کدام از این اهداف راهبردی به صورت زنجیرهای با یکدیگر در ارتباط بوده و برای تحقق هر کدام زمان خاصی در نظر گرفته شده است، اما ترامپ نیاز دارد اول جبهه داخلی خود را استحکام بخشد، بنابراین به تدریج تلاش کرد وزارت خارجه آمریکا را به ابزاری در دست سیا مبدل کند، از همین رو رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا را به عنوان وزیر خارجه خود منصوب کرد بهگونهای که از او برای عملیات تروریستی محرمانه و باجگیری از کشورها، روسا و پادشاهان آن و تسلط بر آن دستور میگیرد.
این روزنامه افزود: ترامپ همچنین جمهوری خواهان را در کنگره تحت فشار قرار داده تا با عضویت مادام العمر یک فرد فاسد در دیوان عالی آمریکا موافقت کنند تا بدین ترتیب مطمئن شود دیوان عالی آمریکا هیچگاه نمیتواند تصمیمی بگیرد که به جایگاه رئیس جمهور آمریکا در کاخ سفید لطمه بزند.
ابوشریف گفت: اکنون نوبت استفاده ترامپ از نیروهای آمریکایی برای رسیدن به اهداف و برنامه صهیونیستی است، آن هم با تحت فشار قرار دادن «جیمز متیس»، وزیر دفاع آمریکا که متعلق به ارتشی است که تنها علاقمند به محافظت از ایالات متحده و منافع عظیم آن است، اما نظر ترامپ این است که متیس یا باید تسلیم امر او شده و با انجام آنچه صهیونیستها میخواهند موافقت کند تا در منصب خود بماند یا مخالفت کرده و ترامپ مجبور شود کسی را همانند پامپئو جایگزین او کند.
رای الیوم نوشت: در طی دو ماه گذشته، رسانههای جهان (از ایالات متحده تا بقیه) شاهد کشمکشی است که هیچ کس انتظار آن را نداشت، ترامپ اعلام کرده است که که او از ملک سلمان خواسته هزینه حمایت آمریکا از تاج و تخت وی و نگاه داشتن او در مقام پادشاهی عربستان را بپردازد. «ترامپ طی نطقی برای اینکه مردم را ترغیب کند در انتخابات میان دورهای آمریکا به جمهوری خواهان رای دهند گفت: اگر حمایت آمریکا از نظام سعودی متوقف شود ارکان نظام سعودی طی دو هفته فرو میپاشد».
به نوشته این روزنامه فرامنطقهای، اینها سخنانی اهانتبار و تحریککننده علیه پادشاه سعودی و خاندان سلطنتی آل سعود بود، اما پادشاه سعودی و، ولی عهد او در پاسخ چیزی جز تمجید رابطه عربستان با ترامپ به زبان نیاوردند با وجود اینکه درخواست ترامپ غیرمنتظره بوده و هیچ یک از روسای جمهوری قبلی آمریکا برای حفاظت از عربستان درخواست دستمزد نکرده بود.
رای الیوم آورده است: ناگهان قضیه ناپدید شدن خاشقچی مطرح شد، جمال خاشقچی که مورد استقبال محافل سیاسی در واشنگتن قرار داشت و مشاور شاهزادگان سعودی بود ناپدید شد و ماجراهایی در پس این اتفاق به راه افتاد. هزاران کودک با تسلیحات آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در یمن، سوریه، عراق و فلسطین کشته شدند؛ جنگندههای آمریکایی رقه را با بمبهای فسفری هدف گرفتند؛ نیروهای آمریکایی به قتل ۳۸ غیرنظامی اعتراف کردند و هزاران نفر به گفته امنیستی کشته شدند، اما هیچ کدام با جنجال رسانهای همراه نشد! صحنه اتوبوس کودکان یمنی هم که توسط جنگندههای ترامپ در صعده هدف گرفته و نابود شد و کشته شدن سی زن و کودک و مرد در تظاهرات راهپیمایی بازگشت در غزه مقابل چشمان همه است، اما هیچ کدام با واکنشهای جدی رسانهای روبهرو نشد. پس چرا این جنجال بزرگ رسانهای درباره ناپدید شدن جمال خاشقچی به راه افتاد؟
ابوشریف با بیان اینکه هرگز پاسخ این سوال را نمیدهد، گفت: جواب آن را خوانندگان این مطلب میدانند، اما من توجه همه را به این واقعیت جلب میکنم که رسانههای جهان تحت سلطه آمریکاست و در آمریکا هم رسانهها جز تعداد محدودی تحت کنترل جنبش صهیونیسم است که از طریق آن افرادی از جهان سوم درخشیدند و توانستند به سقف فولادی که جنبش صهیونیسم بنا کرده است از طریق نیروها و پولی که در اختیار مراکز مطالعاتی، مطبوعات و کانالهای تلویزیونی قرار میدهند نفوذ کنند.
نویسنده تصریح کرد: بنابراین اینکه درباره هر ماجرایی، کمپینی گسترده به راه افتد یا نیفتد، هر دو تصمیم غربیها و صهیونیستهاست. «حمله به ناو یو. اس. اس لیبرتی، کشتی تجسسی فنی نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا توسط جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل و قایقهای موتوری اژدرافکن نیروی دریایی اسرائیل در تاریخ ۸ ژوئن ۱۹۶۷ همزمان با جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل هم، طوفان رسانهای به راه نینداخت، باندهای مرتبط با جنبش صهیونیسم در سال ۱۹۶۳ «جان اف کندی»، رئیس جمهور وقت آمریکا را ترور کردند، اما تا به امروز، پروندهای که ثابت میکند اسرائیل در این ترور دست داشته است، ممنوعیت انتشار دارد».
به نوشته رای الیوم، رابرت سی. ایمز، افسر عالیرتبه و کارشناس ارشد اطلاعاتی خاورنزدیک در آژانس اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا در تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ میلادی در انفجار سفارت آمریکا در بیروت کشتهشد، چون ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی را داده بود، اما این اتفاق هم کمپینی به راه نینداخت؛ اسرائیل یاسر عرفات را به رغم مصونیت وی و به رغم وعدههای شارون به جورج بوش کشت، اما کمپینی علیه این جنایت هم به راه نیفتاد.
این روزنامه افزود: نتیجه این است کمپینی که در مورد ناپدید شدن و قتل خاشقچی به راه افتاد کمپینی آمریکایی است، و نظرات ترامپ و اعزام پامپئو تنها به منظور تشدید این حمله بود و هیچ کس جز افراد ساده لوح باور نمیکند، اطلاعاتی که رسانههای ترکیه در این مدت منتشر کردند، صرفا از سرویس اطلاعات ترکیه به بیرون درز کرده باشد، چون سیا مستندات همه ماجرا را داشت و میداند چه کسی خاشقچی را کشت و چه کسی دستور قتل وی را صادر کرد بنابراین سیا در حال همکاری با ترکیه و سرویس اطلاعات ترکیه است تا از عربستان باج بگیرند.
به عقیده ابوشریف، ترامپ حاکمان سعودی را در دامی انداخته که در ظاهر قصد حمایت از آنها را دارد، اما در واقع امر میخواهد آنها را به گور بفرستد؛ آن هم در پی قضیه خصوصیسازی شرکت ملی نفت عربستان آرامکو که بارها برای بالا رفتن قیمتی که کارشناسان سعودی برای آن تعیین میکنند، به تعویق افتاده است.
عربستان لیستی از اسامی متعلق به سعودیهای فعال در واشنگتن را در اختیار کوشنر، داماد و مشار ترامپ و دوست صمیمی «محمد بن سلمان» قرار داده است. این افراد به روابط خود با دموکراتها و محافل سیاسی ضد محمد بن سلمان و سیاستهای وی مشهور هستند. سیاستهای بن سلمان در ممنوعیت آزادی بیان، دستگیری فعالان و اعضایی از خاندان و فرزندان خانوادههای ثروتمند سعودی که صدای منتقدان وی بخصوص در خارج عربستان را بالا برد.
رای الیوم نوشت: کوشنر به بن سلمان پیشنهاد از میان برداشتن خاشقچی را داده تا درسی برای همه باشد؛ به همین ترتیب کوشنر و ترامپ نقشه کشته شدن خاشقچی را ریختند و در اجرای این نقشه هم شریک شدند تا سلمان و پسرش مثل موم در دستشان باشند و از این طریق بتوانند سهام آرامکو را هم با قیمتهای پایینتری خریداری کنن، بدین ترتیب سلمان و پسرش بهای تسلط آمریکا بر سهم بزرگی از سهام آرامکو را بدهند.
به عقیده نویسنده از همین روست که همه شاهد بحث بر سر حضور یا عدم حضور سران در کنفرانس سرمایهگذاری ریاض هستند، چون این کنفرانس صحنه نبرد بر سر آرامکو، کاهش قیمت نفت و باج گیری برای حمایت از خاندان سعودی است.
رای الیوم آورده است: بنابراین کمپین ضد سعودی که درباره خاشقچی به راه افتاد یک هدف را دنبال میکند، آن هم به وحشت انداختن خاندان آل سعود و گروکشی از آن و بخصوص از سلمان و پسرش تا کار به جایی برسد که اعضایی در کنگره خواهان برکناری محمد بن سلمان و تعیین نفری جایگزین او شدند و این یک اعلام صریح بود درباره اینکه انتصاب پادشاه در عربستان از وظایف کاخ سفید است.
به نوشته ابوشریف، ترکیه هم از زوایای متعدد و با اهداف متعدد وارد ماجرای خاشقچی شد، نخست اینکه واشنگتن، استانبول را برگزید و جمال خاشقچی باید به استانبول میرفت تا مدارک مربوط به ازدواج خود را بگیرد در حالی که او درخواست دریافت این مدارک را در واشنگتن داده بود.
هدف دوم از ورود ترکیه به ماجرا این است که کاخ سفید میخواست از این طریق راهی برای آنکارا در آزاد کردن کشیش برانسون جاسوس آمریکایی زندانی در ازمیر ترکیه پیدا کند و سوم اینکه آمریکا به ترکیه وعده معاملهای داد که به موجب آن پولهای هنگفتی به آنکارا برسد و اردوغان چراغ سبز حمله به کردها در سوریه و عراق را گرفت.
ابوشریف نوشت: وقتی درباره اقدامات ترامپ مینویسیم باید احتمال تغییر ناگهانی مواضع ترامپ را هم مد نظر بگیریم؛ این مساله یک دلیل اساسی دارد آن هم مقابله ترامپ با ایران، سوریه و مقاومت است؛ برنامه تحمیلی اسرائیل به ترامپ، حمله به ایران، طولانیتر شدن جنگ سوریه به منظور ممانعت از بهبود اوضاع این کشور و روی پا نایستادن آن و حمله به حزب الله، الحشد الشعبی و انصار الله در یمن است.
نویسنده ادامه داد: از همین روست که ترامپ درباره پرونده خاشقچی گفت که «ملک سلمان و پسرش درباره خاشقچی اظهار بیاطلاعی میکنند اگر چیزی بدانند بد میشود» و از همین رو وزیر خارجه خود را به ریاض و آنکارا فرستاد تا معامله را تمام کنند.
به نوشته رای الیوم، پرونده خاشقچی در راستای یک راهبرد صهیونیستی اتفاق افتاد؛ راهبردی که در سایه پیروزیهای ارتش سوریه و متحدان روس، ایرانی و حزب الله آن، قبلا به بن بست رسیده است و این بنبست فرصتی برای قدرت مقاومت در برابر آمریکا و اسرائیل است تا آنها را در خاورمیانه سرکوب کند، بخصوص که شکستهای آمریکا در یمن هم به رغم جنایات وحشیانه روزانه آن در آنجا رو به فزونی است.
ابوشریف گفت: وضعیت پامپئو شبیه کسی است که روی طنابی که دو قله را به هم وصل کرده در حال راه رفتن است. متیس هم میداند جایی که ترامپ ایالات متحده را به آن سمت میکشد چقدر خطرناک است؛ جنگ دفاعی ما طنابی را که پامپئو روی آن راه میرود، خواهد لرزاند و لرزش آن به این معناست که تبدیل وزارت خارجه به پایگاه عملیاتهای سری آمریکا با مشکل روبهرو میشود و به لرزه درآمدن ارکان ترامپ به معنای فوران تضادهای شدید در درون رهبری اسرائیل است.
نویسنده در پایان تاکید کرد: جنگ دفاعی وسیلهای برای در هم شکستن نقشههای ترامپ است و این ممکن است با جنبش اعتراضی تودهای از مردم در مصر شروع شود که در مقطع اخیر از مبارزات مردمی در منطقه حذف شده بود.
منبع:
خبرگزاری فارس
ارسال نظر