فشار بولتون به ترامپ برای حمله نظامی به ایران
پارسینه: یک کارشناس آمریکایی و مقام اسبق نظامی طی یادداشتی تلاشهای پشت پرده بولتون برای حمله نظامی به ایران را مورد بررسی قرار میدهد.
مایکل مورفورد تحلیل گر و یکی از مقامهای نظامی سابق آمریکا طی یادداشتی برای یو اس آ. تودی مینویسد که نباید تجربه جنگ اشتباه عراق را این بار با ایران تجربه کرد. او همچنین به نئوکانها اشاره میکند که سخت در تلاش هستند تا ترامپ را به این اقدام راضی کنند. این کارشناس در ادامه میگوید:
ما تمام حقیقت را درباره حمله نظامی آمریکا به عراق میدانیم. در دولت بوش، دیک چنی معاون رئیس جمهور، جان بولتون، معاون وزیر خارجه، پل ولفوویتز معاون وزیر دفاع، تا اواخر دهه ۹۰ میلادی سه تن از رهبران و معماران نومحافظه کاران در آمریکا بودند. چیزی که برای آنها مهم تلقی میشد، گسترش عقایدشان یعنی ایجاد یک نظم جدید جهانی بود. این افکار بیهوده جز اهداف شخصی آنها بود که در این حال سیاستهای راهبردی ملت آمریکا را نیز در آن برهه رهبری میکردند.
بازتاب آن دوران را در طول برگزاری کنفرانس ورشو دیدم. اظهارات معاون رئیس جمهور یعنی مایک پنس، وزیر امور خارجه یعنی پمپئو، و مشاور امنیت ملی یعنی جان بولتون، به شکل عجیب و هراس آمیزی شبیه به چیزی بود که منجر به حمله نظامی آمریکا به عراق شد. اکنون نیز حس خوبی نسبت این موضوع ندارم، همانگونه که در بحبوحه جنگ عراق هم نداشتم.
در سال ۲۰۰۲ بولتون به عنوان معاون وزیر خارجه در امور کنترل تسلیحات، عاملی محرک محسوب میشد. او اصرار داشت تا به دادههای اطلاعاتی خام دسترسی داشته باشد؛ قبل از اینکه مورد ارزیابی قرار گیرند. او همچنین اصرار داشت که این اطلاعات در اختیار داشتن سلاحهای کشتار جمعی توسط صدام را تأیید میکند. پایان این ماجرا واضح است، او در یک مناظره تلویزیونی در بی بی سی این مسائل را بیان کرد. او تصریح کرد که اگر صدام همکاری نکند، شانس دیگری نخواهد داشت.
بازگشت نئوکانها و تکرار اشتباهات
این گونه از الگوها و اظهارات تکراری هم اکنون جلوی چشمانمان قرار دارند. مانند اظهارات جنگ طلبانه بولتون در سال ۲۰۰۷ که گفته بود " نهایتا تنها چیزی که ایران را از داشتن سلاح هستهای منع میکند، تغییر رژیم در تهران است. "
این اظهارات خصمانه رو به افزایش بوده است. جولای گذشته نیز بولتون گفت: " رئیس جمهور ترامپ به من گفت که اگر ایران هر اقدام منفی انجام دهد، بهای سنگینی خواهد پرداخت که فقط تعداد معدودی از کشورها آن را تجربه کرده اند.
تا به این لحظه فکر میکردم که تنها یک اسم از نئوکانها در تاریخ آمریکا به جا مانده است - با ایجاد چندین تهدید برای امنیت ملی آمریکا که با شکست سیاست خارجی آغاز شد و در نتیجه آن به ملت و رهبران ما ثابت شد که رویکردشان پر از اشتباه و خطا بوده است. "اما اشتباه میکردم".
اما بولتون به عنوان گزافه گوترین عضو نئوکان ها، در گوش ترامپ زمزمههایی سر میدهد تا آمریکا در همان مسیر اشتباه قدم بگذارد. در این راستا بولتون شخصی را پیدا کرده است که نه تنها به امنیت ملی کشورش بها نمیدهد، بلکه در صدد تخریب دستاوردهای ریاست جمهوری در دورههای گذشته است. ترامپ به ملت ایران علاقه ندارد؛ او از رئیس جمهور قبلی آمریکا یعنی باراک اوباما و توافق اتمی با ایران که در زمان او به ثمر نشست نفرت دارد.
جان بولتون هم اکنون نیز به دنبال تکرار نقش خود در سال ۲۰۰۳ است و فرماندهای دارد که پذیرایش است. تفاوتی که در این برهه زمانی وجود دارد این است که هیچ حادثهای مانند ۱۱ سپتامبر برای توجیهات سیاسی وجود ندارد و نکته مهم و دردسرساز این است که شرایط عراق با ایران کاملا متفاوت است.
از تاریخ بیاموز و تکرارش نکن
در بعد جغرافیایی و جمعیت شناسی، عراق تنها بیش از ۴۰ میلیون جمعیت دارد و ایران بیش از ۸۰ میلیون. عراق نزدیک به ۱۶۹۰۰۰ مایل مربع است؛ مقداری کوچکتر از کالیفرنیا؛ ایران چیزی بیشتر از ۴ برابر این مقدار است. عراق دههها با مشکلات داخلی، چون اختلاف بین شیعه و سنی روبروست، در حالیکه ایران بیش از ۹۵ درصد از جمعیت شیعه را دارد، که بیانگر کمترین اختلافات داخلی است.
متخصصین همچنین تخمین زده اند که تعداد یک میلیون نیروی عراقی سال ۱۹۹۱ در جنگ خلیج فارس شرکت داشتند، اما این آمار تا سال ۲۰۰۳ نزدیک به ۴۰ درصد کاهش داشته است که عدد ۴۰۰.۰۰۰ نیرو را نشان میدهد. ایران هم اکنون چیزی حدود ۵۵۰.۰۰۰ نیروی فعال نظامی و مسلح دارد که از سلاحهای جدید و مدرن نیز برخوردار هستند. ارتش آمریکا در سال ۲۰۰۳ برای حمله به عراق بانشاط و پرانگیزه بود. اما حالا پس از ۱۸ سال حادثه تروریستی ۱۱ سپتامبر، سطح آمادگی آمریکا برای مواجه شدن با درگیریهای جدید در منطقه مناسب نیست. ضمن اینکه دولت بوش ائتلافی را برای حمایتهای بین المللی در جهت حمله به عراق تشکیل داد، این در حالی است که ترامپ از زمان روی کار آمدن به طور عمدی روابط آمریکا با کل دنیا را دچار شکاف کرده است.
از کتاب "هنر جنگ" نوشته "سان تزو" استراتژیست چینی تا کتاب "در جنگ" نوشته "کارل فون کلاوزِویتس" اندیشمند نظامی، تاکید شده است که تصمیم گیرندگان همواره یاد گرفته اند که به خواسته و تصمیم مردم برای رفتن به جنگ نیاز مبرم دارند. در حال حاضر، محیط سیاسی و اجتماعی ایران این نیاز را برآورده میکند، اما این در حالیست که در ایالاتمتحده، چنین چیزی وجود ندارد.
این تفاوتها میان ایران و عراق جزئی نیستند؛ افرادی که در واشنگتن هستند و به مسائل امنیت ملی اشراف دارند باید جلوی این مسیر اشتباه را بگیرند. مسیری که جان بولتون تلاش میکند تا فرمان ترامپ و آمریکا را دست بگیرد. ما باید از اشتباهات گذشته خود یاد درس بگیریم، نه اینکه خواهان تکرار آن باشیم.
ارسال نظر