مرگ تلخ مادر و دختر در عمق چاه
پارسینه: عقربهها، ساعت ۷ صبح ۲۱ اردیبهشت را نشان میدادند. آفتاب بهاری، تازه طلوع کرده بود و هوا آنقدر خوب و دلانگیز بود که مُلکی سعیدی تصمیم گرفت همراه دخترک ۱۱ سالهاش پریا صفری برای قدم زدن به باغ مرکباتشان بروند که حالا زیر بارقههای درخشان خورشید، خودنمایی میکرد.
کمی آن طرفتر، پدر همراه با کارگرها مشغول رسیدگی و سمپاشی به باغ بود، بیخبر از اینکه حادثهای تلخ در انتظار همسر و فرزندش بود.
آن روز، روز سختی برای اهالی دشت پلنگ دشتی بود؛ و حالا ۲۲ اردیبهشت، همه بهتزده از حادثهای که برای مادر و دختر رخ داده، مشغول عزاداری در خانه هستند.
هیچکس باورش نمیشود آنها فوت کرده باشند. همین دیروز بود که آنها را صحیح و سالم دیده بودند و حالا ناگهان خبر مرگشان را شنیدهاند، اما چه باورشان میشد چه نه، آنها دیگر زنده نبودند.
بیاحتیاطی حادثه آفرید
سهراب صفری، عموی پریا با وجود اینکه مشغول برگزاری مراسم عزاداری برای همسربرادر و برادرزادهاش است، اما با گشادهرویی میپذیرد تا دقایقی با ما از روز حادثه صحبتکند: «ما مالک و صاحب یک باغ کشاورزی هستیم و برادرم یک خانه باغ مرکبات در دشت پلنگ شهرستان خورموج دارد. روز حادثه، همسر برادرم صبح بعد از اینکه صبحانه بچهها را داد، طبق روال تصمیم گرفت به باغ برود و قدم بزند. دست پریا را گرفت که با هم بروند و خواهر بزرگتر پریا هم تصمیم گرفت همراه آنها برود، اما مادر مخالفت کرد و گفت در خانه بماند.
هنوز مدت کوتاهی از رفتن آنها نگذشته بود که ناگهان دختر بزرگتر، صدای جیغ پریا را شنید. به سمت آنها و چاهی که در مسیرشان بود، دوید و متوجه شد هر دو بهدلیل بیاحتیاطی به درون چاه سقوط کردهاند. بعد از حادثه، خواهر بزرگتر که بهشدت ترسیده بود، همه را از حادثه باخبر کرد. بعد از اطلاع از این واقعه با اورژانس تماس گرفتیم و من هم در صحنه حادثه حضور داشتم. بعد از آمدن اورژانس، عوامل اورژانس توانستند جسد مادر را که بالاتر بود، از آب خارجکنند، اما جسد پریا زیر آب رفته بود و خارج کردن آن نیاز به تجهیزات داشت. با هلالاحمر تماسگرفتند و بعد از آمدن آنها، دقایقی از ساعت ۱۱ گذشته بود که جسد پریا هم از آب خارج شد.»
سیدبهزاد میرنظامی، نجاتگر داوطلب پایگاه امداد و نجات دهوک (یادمان شهید بکمی) که در عملیات امداد و نجات حضور داشت، میگوید: «این چاه حدود صد و خردهای ارتفاع داشت. بستگانشان، چون احتمال میدادند مادر و دختر زنده باشند، به شدت بیتابی میکردند. البته یکی از افراد محلی حاضر در صحنه میگفت که با نفس گرفتن میتواند تا عمق ۱۰ متری آب درون چاه پایین برود، اما با توجه به اینکه جزو امدادگران هلال احمر نبود و ممکن بود درگیر حادثه دیگری شویم، به او اجازه فعالیت داده نشد.
با ارزیابی وضعیت، متوجه شدیم مادر روی آب مانده و، چون میگفتند حرکت کرده است، کارگاه زدیم و او را بالا کشیدیم، اما فوت کرده بود. سپس اعلام کردند که جسد دیگری متعلق به یک دختر نیز در عمق آب است که با مشقت فراوان او را هم بالا کشیدیم که متاسفانه او هم فوت کرده بود.»
تکرار حوادث چاه...
هوشنگ اسکندری، مسؤول پایگاه اورژانس شهرستان دشتی هم درباره این حادثه میگوید: «ساعت ۸ و ۱۰دقیقه صبح، حادثه سقوط به چاه را به ما اطلاع دادند. منطقه محل حادثه، یک منطقه مزروعی و کشاورزی است و بهدلیل وجود حلقههای چاه در این محدوده برای مصارف کشاورزی، گاهی حوادثی مانند سقوط در چاه یا رودخانه در آن رخ میدهد. تا جاییکه محلیها گفتهاند، ظاهرا ارتفاع این چاه، بیش از ۸۰ متر است و حدود ۲۰ تا ۳۰متر هم آب دارد که باعث وقوع این اتفاق تلخ شده است.»
ارسال نظر