کرونا میتواند توانایی ما را بالا ببرد؟
پارسینه: باید با دقت در مورد مسائل حرف بزنیم علی الخصوص درباره ویروس کرونا که میتوان گفت: تمامی برنامهها را تحت الشعاع خود قرار داده است.
ابتدا باید بدانیم آیا بعد از یکی دو ماه دیگر کرونا تمام میشود؟ یا همچنان باید مراقبتها صورت بگیرد؟ یقیناً اگر همچنان ادامه داشته باشد، باید برای مدت طولانیتر مراقبتهای فعلی را ادامه بدهیم و تعدادی از مشاغل باید فعال شوند و بخشی از جامعه بایست با دورکاری کار خود را ادامه دهند همچنین برخی از مشاغل راحتتر به شرایط عادی برمی گردند و برخی از مشاغل نمیتوانند به راحتی به وضعیت قبلی برگردند و همین مساله عواقبی اقتصادی و آسیبهای متعدد دیگری به دنبال دارد. به هر حال چگونگی ادامه فعالیت مشاغل مختلف در این ایام بسیار مهم و اثرگذار خواهد بود.
اغلب خبرها و پیش بینیها از طولانی مدت بودن این جریان حرف میزنند. حتی در کشور چین نیز خبرهایی مبنی بر بازگشت مواردی از ابتلاء و موج جدیدی از بیماران منتشر میشود و همین عدم قطعیتها، پیامدهای روانی به دنبال دارد. به هر حال بر اساس اطلاعات فعلی این بحرانی نیست که آن را تمام شده بپنداریم و گمان کنیم بعد از مدت کوتاهی همه چیز به شرایط قبلی باز میگردد.
باید با دقت در مورد مسائل حرف بزنیم علی الخصوص درباره ویروس کرونا که میتوان گفت: تمامی برنامهها را تحت الشعاع خود قرار داده است. باید توجه داشت که ورود به هر مرحلۀ جدیدی (چه ورود به بحران کرونا و چه خروج از آن) باعث میشود افراد تنشهای روانی را تجربه کنند که این یک امر کاملاً طبیعی است، ولی اینکه شدت و مدت و نوع این تنشها چگونه باشد به شیوههای مقابلهای افراد در برابر تغییر یا بحران برمیگردد.
به طور کلی در هر بحرانی سه دسته واکنش و شیوۀ مقابله داریم. دستۀ اول عدهای هستند که به صورت اجتنابی و با انکار با بحرانها روبرو میشوند. مثل افرادی که در بحران کرونا هیچ شیوه مراقبتی را دنبال نکردند و به سفر میروند. آنها افرادی هستند که در مواجهه با شرایط استرس زا برای روبرو نشدن با استرس و اضطراب حاصل از آن، آن را انکار میکنند و توجهی به مسائل و پیامدها ندارند. دسته دوم، افرادی هستند که در مواجهه با بحران استرس و اضطرابی فراتر از حد معمول تجربه میکنند. آنها از قبل، و جدا از بحث بحران، ریشههای و زمینههای اضطرابی دارند و بحران نیز بر آن سوار میشود و مسائل زمینهای آنها شدت بیشتری پیدا میکند. بر اخبار و اطلاعات و افکار منفی و بدبینانه تاکید بیشتری دارند و دچار رفتارها و مراقبتهای وسواسی میشوند و زندگی عادی آنها نیز دچار اختلال میشود و ممکن است پس از پایان بحران نیز همچنان ادامه پیدا کند. دستۀ سوم و به تعبیری دستۀ موفق، افرادی هستند که با بحران برخوردی واقع بینانه دارند. آنها اطلاعات درست و موثق را بررسی میکنند و از ابعاد واقعی بحران اطلاع کسب میکنند و بر اساس همان برای شرایط جدید زندگی خود برنامه ریزی میکنند. آنها نیز دچار استرس و اضطراب میشوند، ولی با اعمال و راهکارهای مفید و کارآمداین استرس و اضطراب خود را مدیریت میکنند. اینها همان افرادی هستند که میتوانند تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند و مهارتها و ظرفیتها را در بحران افزایش دهند. چه در سطح فردی و خانوادگی و چه در سطح اجتماعی. در بحرانهای اجتماعی مثل کرونا، بسیاری از این افراد خود را موظف به ارائه خدمات اجتماعی و انسان دوستانه میدانند و میتوانند زمینۀ آگاهی، همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی را گسترش دهند؛ که خوشبختانه امروزه نمونههای این افراد و خدمات و خلاقیتهایشان را در اخبار و فضای مجازی زیاد میبینیم. اتفاقاً این افراد بعد از شرایط بحران دست پرتری خواهند داشت، چون به توانمندی و خلاقیت آنها اضافه شده و این دوره را بسیار پربار طی کردهاند و پس از بحران احساس مفید بودن و مثمرثمربودن را تجربه میکنند. البته شرایط اقتصادی، بافت فرهنگی و ارزشی و دینی، حمایتهای اجتماعی و خانوادگی نیز از جمله مواردی است که بر این شیوههای مقابله تاثیرگذارند. به همین جهت نمیتوان مساله را تعمیم داد و ادعا کرد بعد از اتمام بحران تمام مردم یک وضعیت روانی را تجربه خواهند کرد.
تنها نکتهای که دربارۀ بحران کرونا بطور خاص باید آن را در نظر داشت توجه به دو گروه ویژه است که ممکن است در معرض تنشها و آسیبهای روانی مختلفی باشند. یک گروه آنان که در این شرایط و حتی پس از اتمام بحران کرونا کسب و کار و وضعیت اقتصادی و معیشیتی آنها دچار آسیب شده و نیاز است مسئولین و نیز خیرین و نیکوکاران گرامی برنامه ریزی ها، راهکارها و توجهات ویژهای برای این گروه داشته باشند.
دوم گروهی هستند که در این ایام عزیزان خود را بر اثر این بیماری از دست دادهاند و فرصتی برای شرکت در مراسم تدفین و سوگواری نداشتهاند. از آنجا که طی نشدن فرآیند سوگواری به شیوههای معمول، میتواند پیامدهای روانی منفی و طولانی مدتی برای این افراد، حتی پس از پایان بحران، داشته باشد پیشنهاد میشود که این افراد از کمکهای متخصصین امر بصورت تلفنی که امروزه بصورت رایگان در دسترس است استفاده نمایند.
اغلب خبرها و پیش بینیها از طولانی مدت بودن این جریان حرف میزنند. حتی در کشور چین نیز خبرهایی مبنی بر بازگشت مواردی از ابتلاء و موج جدیدی از بیماران منتشر میشود و همین عدم قطعیتها، پیامدهای روانی به دنبال دارد. به هر حال بر اساس اطلاعات فعلی این بحرانی نیست که آن را تمام شده بپنداریم و گمان کنیم بعد از مدت کوتاهی همه چیز به شرایط قبلی باز میگردد.
باید با دقت در مورد مسائل حرف بزنیم علی الخصوص درباره ویروس کرونا که میتوان گفت: تمامی برنامهها را تحت الشعاع خود قرار داده است. باید توجه داشت که ورود به هر مرحلۀ جدیدی (چه ورود به بحران کرونا و چه خروج از آن) باعث میشود افراد تنشهای روانی را تجربه کنند که این یک امر کاملاً طبیعی است، ولی اینکه شدت و مدت و نوع این تنشها چگونه باشد به شیوههای مقابلهای افراد در برابر تغییر یا بحران برمیگردد.
به طور کلی در هر بحرانی سه دسته واکنش و شیوۀ مقابله داریم. دستۀ اول عدهای هستند که به صورت اجتنابی و با انکار با بحرانها روبرو میشوند. مثل افرادی که در بحران کرونا هیچ شیوه مراقبتی را دنبال نکردند و به سفر میروند. آنها افرادی هستند که در مواجهه با شرایط استرس زا برای روبرو نشدن با استرس و اضطراب حاصل از آن، آن را انکار میکنند و توجهی به مسائل و پیامدها ندارند. دسته دوم، افرادی هستند که در مواجهه با بحران استرس و اضطرابی فراتر از حد معمول تجربه میکنند. آنها از قبل، و جدا از بحث بحران، ریشههای و زمینههای اضطرابی دارند و بحران نیز بر آن سوار میشود و مسائل زمینهای آنها شدت بیشتری پیدا میکند. بر اخبار و اطلاعات و افکار منفی و بدبینانه تاکید بیشتری دارند و دچار رفتارها و مراقبتهای وسواسی میشوند و زندگی عادی آنها نیز دچار اختلال میشود و ممکن است پس از پایان بحران نیز همچنان ادامه پیدا کند. دستۀ سوم و به تعبیری دستۀ موفق، افرادی هستند که با بحران برخوردی واقع بینانه دارند. آنها اطلاعات درست و موثق را بررسی میکنند و از ابعاد واقعی بحران اطلاع کسب میکنند و بر اساس همان برای شرایط جدید زندگی خود برنامه ریزی میکنند. آنها نیز دچار استرس و اضطراب میشوند، ولی با اعمال و راهکارهای مفید و کارآمداین استرس و اضطراب خود را مدیریت میکنند. اینها همان افرادی هستند که میتوانند تهدیدها را تبدیل به فرصت کنند و مهارتها و ظرفیتها را در بحران افزایش دهند. چه در سطح فردی و خانوادگی و چه در سطح اجتماعی. در بحرانهای اجتماعی مثل کرونا، بسیاری از این افراد خود را موظف به ارائه خدمات اجتماعی و انسان دوستانه میدانند و میتوانند زمینۀ آگاهی، همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی را گسترش دهند؛ که خوشبختانه امروزه نمونههای این افراد و خدمات و خلاقیتهایشان را در اخبار و فضای مجازی زیاد میبینیم. اتفاقاً این افراد بعد از شرایط بحران دست پرتری خواهند داشت، چون به توانمندی و خلاقیت آنها اضافه شده و این دوره را بسیار پربار طی کردهاند و پس از بحران احساس مفید بودن و مثمرثمربودن را تجربه میکنند. البته شرایط اقتصادی، بافت فرهنگی و ارزشی و دینی، حمایتهای اجتماعی و خانوادگی نیز از جمله مواردی است که بر این شیوههای مقابله تاثیرگذارند. به همین جهت نمیتوان مساله را تعمیم داد و ادعا کرد بعد از اتمام بحران تمام مردم یک وضعیت روانی را تجربه خواهند کرد.
تنها نکتهای که دربارۀ بحران کرونا بطور خاص باید آن را در نظر داشت توجه به دو گروه ویژه است که ممکن است در معرض تنشها و آسیبهای روانی مختلفی باشند. یک گروه آنان که در این شرایط و حتی پس از اتمام بحران کرونا کسب و کار و وضعیت اقتصادی و معیشیتی آنها دچار آسیب شده و نیاز است مسئولین و نیز خیرین و نیکوکاران گرامی برنامه ریزی ها، راهکارها و توجهات ویژهای برای این گروه داشته باشند.
دوم گروهی هستند که در این ایام عزیزان خود را بر اثر این بیماری از دست دادهاند و فرصتی برای شرکت در مراسم تدفین و سوگواری نداشتهاند. از آنجا که طی نشدن فرآیند سوگواری به شیوههای معمول، میتواند پیامدهای روانی منفی و طولانی مدتی برای این افراد، حتی پس از پایان بحران، داشته باشد پیشنهاد میشود که این افراد از کمکهای متخصصین امر بصورت تلفنی که امروزه بصورت رایگان در دسترس است استفاده نمایند.
منبع:
خبرگزاری مهر
ارسال نظر