با کودکانی که والدینشان را از دست دادهاند چگونه برخورد کنیم؟
پارسینه: گریه و.. غم درونی خود را بروز میدهند، اما به طور کلی مراحل سوگواری در کودکان با انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و پذیرش به پایان میرسد.
این روانشناس در ادامه به ارائه راهکارهایی جهت کاهش غم و اندوه پرداخت و افزود: ابراز هیجانات کودک در سوگ میتواند کلامی یا غیرکلامی، مستقیم یا غیر مستقیم باشد در همین راستا بزرگسالان میتوانند از کودکان بخواهند که درباره فرد متوفی داستان بنویسند، با او نامه نگاری کنند، در صورت دلتنگی او را به مزار فرد متوفی ببرند. این روشها باعث میشود که کودک هیجانات خود را در سوگ ابراز کند.
بنابر اظهارات فلسفی، باورهای غلطی درباره سوگ کودکان مانند اینکه "کودکان نباید در مراسم سوگواری شرکت کنند"، "کودکان کوچکتر از آن هستند که بتوانند سوگواری را درک کنند"، "کودکی که به تازگی یکی از والدین خود را از دست داده، اما خود را با بازی سرگرم میکند سوگ را نمیفهمد"، "بروز غم و اندوه بزرگترها در کودکان تاثیرگذار نیست"، "تجربه سوگ و طی کردن مراحل عاطفی آن برای همه یکسان است"، "کودکان در آینده سوگ و غم از دست دادن والدین خود را فراموش میکنند"، نباید در مقابل کودکی که والدینش را از دست داده گریه و درباره متوفی صحبت کرد"، "کودکان نباید در مواجهه با سوگ گریه کنند" و … وجود دارد، این درحالیست که سوگواری بخشی از التیام غم و اندوه ناشی از مرگ عزیزان به شمار میرود.
فلسفی معتقد است که گرچه نباید با سوگواری شدید کودکان را وحشت زده کنیم، اما از طرفی نیز نباید این مسئله را در مقابل آنها بیاهمیت جلوه دهیم. در زمینه مرگ باید به کودک توضیح داده شود که بزرگترها نیز نیاز به گریه کردن دارند، در غیر این صورت آنها کنجکاوانه تغییرات خلقی بزرگسالان را درک میکنند.
وی با اشاره به اینکه کنجکاوی کودکان درباره مرگ طبیعی است و نباید بزرگسالان از پاسخ دادن به آن فرار کنند، افزود: بهتر است از اتفاق پیش آمده استفاده کنیم و به کودک کمک کنیم تا بتواند با غم از دست دادن دیگران روبهرو شود، ممکن است درباره سوگ برای کودکان سوالاتی مطرح شود که باید با جوابهای آسان و ساده او را آگاه سازیم.
طبق اظهارات این روانشناس آنچه که کودکان خردسال باید درباره مرگ بدانند توقف تمام کارهای جسمانی است و در صورتی که آنها درباره زمان مرگ خود کنجکاوی کردند میتوان اینطور پاسخ داد که "هیچکس نمیداند چه زمانی میمیرد، اما همه ما زمان زیادی را زندگی میکنیم و من مطمئن هستم تو تا زمانی که پیر شوی زندگی میکنی". ذکر این نکته ضروری است که باید به پرسشهای کودکان مطابق با قدرت درک آنها و به طور واقعبینانه پاسخ داده شود، باید به کودکان اطمینان خاطر دهیم که مرگ به عنوان تنبیه در برابر رفتار اشتباه نیست و نباید رنج مرگ را با گناه، تنبیه الهی و مجازات مرتبط دانست، همچنین نباید از تعبیر و تفسیرهای فلسفی و مذهبی برای کودکان کم سن و سال استفاده شود.
فلسفی ادامه داد: صداقت و صراحت گفتار باید در شرایط سوگ کودکان مورد توجه قرار گیرد، زیرا کودکان میتوانند نیات پنهانی والدین را از پس گفتههای آنها درک کنند، بنابراین به کار بردن جملاتی مانند اینکه "فرد متوفی به سفر طولانی رفته و هرگز باز نمیگردد"، دروغ آشکار و بیاساسی است. این درحالیست که به طور کلی نزدیکان اعضای خانواده فرد متوفی قصد دارند حقیقت مرگ را پنهان کنند که دیر یا زود پیامدهای ناگوار این عدم صداقت در رفتار کودکان مشاهده خواهد شد؛ لذا باید حقیقت را آنگونه که وجود دارد باتوجه به ظرفیت و خلقیات کودک صادقانه بیان کرد.
وی با بیان اینکه در توضیح مرگ به کودکان باید از هرگونه فریب و تحریف واقعیت پرهیز کرد، یادآور شد: میتوان با به کار بردن جملاتی مانند "همانطور که گلها میمیرند آدمها نیز روزی میمیرند" کودک را آگاه کنیم، این درحالیست که به کار بردن جملاتی مانند "مردن شبیه خوابیدن است" او را دچار کابوسهای شبانه و اضطراب میکند".
این روانشناس در ادامه اظهار کرد: اغلب بزرگسالان در زمان فوت والدین کودک جملاتی مانند "والدینات به مسافرت طولانی رفتهاند"، "خدا آنها را به آسمان برده، چون آدمهای خیلی خوبی بودند" بهره میگیرند و به دنبال آن کودک عاجزانه از خداوند درخواست میکند که والد از دست رفته را به او بازگرداند، او از خدا انتظار دارد که به درخواست او پاسخ مثبت داده شود و این امر باعث میشود در دورههای بعدی رشد، مشکلاتی در اعتقادات او ایجاد شود.
فلسفی در ادامه به همدلی و "مشارکت در احساسات کودکان" اشاره کرد و گفت: همانطور که بزرگسالان در مواجهه با اتفاقات ناگوار نیازمند همدلی و همدردی هستند، کودکان نیز به بیان احساسات خود نیازمندند، باتوجه به اینکه نقش والدین در تلطیف و تعدیل احساسات کودکان بسیار موثر است، بزرگسالان باید شرایطی را فراهم کنند که کودک بتواند فشارها، ناراحتیها و درد و دلهایش را آزادانه برونریزی کند. این درحالیست که در برخی مواقع مشاهده میشود که بزرگسالان احساسات واقعی کودک را نادیده و به تمسخر میگیرند البته فلسفی معتقد است که عوامل ایجاد کننده سوگ در کودکان تنها به مرگ والدین بستگی ندارد، بلکه مرگ حیوان خانگی، طلاق، نقل مکان، مهاجرت، در معرض تهاجم قرار گرفتن نیز میتواند موجب بروز غم و اندوه در کودک شود.
منبع: سلامت نیوز
بنابر اظهارات فلسفی، باورهای غلطی درباره سوگ کودکان مانند اینکه "کودکان نباید در مراسم سوگواری شرکت کنند"، "کودکان کوچکتر از آن هستند که بتوانند سوگواری را درک کنند"، "کودکی که به تازگی یکی از والدین خود را از دست داده، اما خود را با بازی سرگرم میکند سوگ را نمیفهمد"، "بروز غم و اندوه بزرگترها در کودکان تاثیرگذار نیست"، "تجربه سوگ و طی کردن مراحل عاطفی آن برای همه یکسان است"، "کودکان در آینده سوگ و غم از دست دادن والدین خود را فراموش میکنند"، نباید در مقابل کودکی که والدینش را از دست داده گریه و درباره متوفی صحبت کرد"، "کودکان نباید در مواجهه با سوگ گریه کنند" و … وجود دارد، این درحالیست که سوگواری بخشی از التیام غم و اندوه ناشی از مرگ عزیزان به شمار میرود.
فلسفی معتقد است که گرچه نباید با سوگواری شدید کودکان را وحشت زده کنیم، اما از طرفی نیز نباید این مسئله را در مقابل آنها بیاهمیت جلوه دهیم. در زمینه مرگ باید به کودک توضیح داده شود که بزرگترها نیز نیاز به گریه کردن دارند، در غیر این صورت آنها کنجکاوانه تغییرات خلقی بزرگسالان را درک میکنند.
وی با اشاره به اینکه کنجکاوی کودکان درباره مرگ طبیعی است و نباید بزرگسالان از پاسخ دادن به آن فرار کنند، افزود: بهتر است از اتفاق پیش آمده استفاده کنیم و به کودک کمک کنیم تا بتواند با غم از دست دادن دیگران روبهرو شود، ممکن است درباره سوگ برای کودکان سوالاتی مطرح شود که باید با جوابهای آسان و ساده او را آگاه سازیم.
طبق اظهارات این روانشناس آنچه که کودکان خردسال باید درباره مرگ بدانند توقف تمام کارهای جسمانی است و در صورتی که آنها درباره زمان مرگ خود کنجکاوی کردند میتوان اینطور پاسخ داد که "هیچکس نمیداند چه زمانی میمیرد، اما همه ما زمان زیادی را زندگی میکنیم و من مطمئن هستم تو تا زمانی که پیر شوی زندگی میکنی". ذکر این نکته ضروری است که باید به پرسشهای کودکان مطابق با قدرت درک آنها و به طور واقعبینانه پاسخ داده شود، باید به کودکان اطمینان خاطر دهیم که مرگ به عنوان تنبیه در برابر رفتار اشتباه نیست و نباید رنج مرگ را با گناه، تنبیه الهی و مجازات مرتبط دانست، همچنین نباید از تعبیر و تفسیرهای فلسفی و مذهبی برای کودکان کم سن و سال استفاده شود.
فلسفی ادامه داد: صداقت و صراحت گفتار باید در شرایط سوگ کودکان مورد توجه قرار گیرد، زیرا کودکان میتوانند نیات پنهانی والدین را از پس گفتههای آنها درک کنند، بنابراین به کار بردن جملاتی مانند اینکه "فرد متوفی به سفر طولانی رفته و هرگز باز نمیگردد"، دروغ آشکار و بیاساسی است. این درحالیست که به طور کلی نزدیکان اعضای خانواده فرد متوفی قصد دارند حقیقت مرگ را پنهان کنند که دیر یا زود پیامدهای ناگوار این عدم صداقت در رفتار کودکان مشاهده خواهد شد؛ لذا باید حقیقت را آنگونه که وجود دارد باتوجه به ظرفیت و خلقیات کودک صادقانه بیان کرد.
وی با بیان اینکه در توضیح مرگ به کودکان باید از هرگونه فریب و تحریف واقعیت پرهیز کرد، یادآور شد: میتوان با به کار بردن جملاتی مانند "همانطور که گلها میمیرند آدمها نیز روزی میمیرند" کودک را آگاه کنیم، این درحالیست که به کار بردن جملاتی مانند "مردن شبیه خوابیدن است" او را دچار کابوسهای شبانه و اضطراب میکند".
این روانشناس در ادامه اظهار کرد: اغلب بزرگسالان در زمان فوت والدین کودک جملاتی مانند "والدینات به مسافرت طولانی رفتهاند"، "خدا آنها را به آسمان برده، چون آدمهای خیلی خوبی بودند" بهره میگیرند و به دنبال آن کودک عاجزانه از خداوند درخواست میکند که والد از دست رفته را به او بازگرداند، او از خدا انتظار دارد که به درخواست او پاسخ مثبت داده شود و این امر باعث میشود در دورههای بعدی رشد، مشکلاتی در اعتقادات او ایجاد شود.
فلسفی در ادامه به همدلی و "مشارکت در احساسات کودکان" اشاره کرد و گفت: همانطور که بزرگسالان در مواجهه با اتفاقات ناگوار نیازمند همدلی و همدردی هستند، کودکان نیز به بیان احساسات خود نیازمندند، باتوجه به اینکه نقش والدین در تلطیف و تعدیل احساسات کودکان بسیار موثر است، بزرگسالان باید شرایطی را فراهم کنند که کودک بتواند فشارها، ناراحتیها و درد و دلهایش را آزادانه برونریزی کند. این درحالیست که در برخی مواقع مشاهده میشود که بزرگسالان احساسات واقعی کودک را نادیده و به تمسخر میگیرند البته فلسفی معتقد است که عوامل ایجاد کننده سوگ در کودکان تنها به مرگ والدین بستگی ندارد، بلکه مرگ حیوان خانگی، طلاق، نقل مکان، مهاجرت، در معرض تهاجم قرار گرفتن نیز میتواند موجب بروز غم و اندوه در کودک شود.
منبع: سلامت نیوز
ارسال نظر