گوناگون

نشانه های هشدارآمیز خودکشی

نشانه های هشدارآمیز خودکشی

پارسینه: چگونه می توانیم مانع خودکشی انسانی شویم؟

راههای کمک به افرادی که قصد خودکشی دارند کدامند؟ اگر می خواهید جان فرد دیگری را نجات دهید می توانید به راهنمایی های روانشناسی در ادامه این بخش دقت کنید با ما همراه باشید.
«یک دیوانگی کردم، به خیر گذشت» این بخشی از نامه‌ای است که صادق هدایت پس از اولین اقدام به خودکشی برای برادرش نوشت. او در سال ۱۳۰۷ تلاش می‌کند خودش را در رودخانه‌ای در پاریس غرق کند قایقی از راه می‌رسد و نجاتش می‌دهد.

او هرگز درباره دلایل این کارش حرفی نزد اما عده‌ای دلایل آن را مشکلات عاطفی، دوری از وطن و… ذکر کرده‌اند. این ماجرا بعدها الهام‌بخش داستان "زنده به گور" او می‌شود و می‌نویسد: "همه از مرگ می‌ترسند و من از زندگی سمج خودم. چقدر هولناک است وقتی که مرگ آدم را نمی‌خواهد و پس می‌زند! نه کسی تصمیم به خودکشی نمی‌گیرد، خودکشی با بعضی‌ها هست. در خمیره و سرشت آنهاس،نمی‌توانند از دستش بگریزند."

اما آیا آن‌طور که هدایت و بسیاری از مردم به مانند او باور دارند، خودکشی همراه و همزاد برخی و در "خمیره و سرشت" آنهاست؟ آیا واقعا از آن گریزی نیست؟ به طور خلاصه پاسخ این سوالات مشخصا خیر است.


هیچ شواهد علمی که نشان دهد " خودکشی در خمیره و سرشت کسی است" وجود ندارد و هر کسی که دچار چنین وضعیتی شده هم می‌تواند از این افکار نجات یابد.اگرچه طبق برخی آمارها از هر ۱۰۰ هزار نفر تنها ۱۲ نفر دچار چنین افکاری می‌شوند اما آگاهی از برخی دلایل بروز خودکشی، علایم هشدارآمیز آن و نکاتی درباره نحوه مواجهه با فردی که دچار چنین افکاری شده وظیفه‌ای همگانی است.


آیا خودکشی تنها در افراد دچار مشکلات روان اتفاق می‌افتد؟
بیش از ۹۰ درصد کسانی که دست به خودکشی می‌زنند دچار نوعی از اختلالات روانند، از جمله افسردگی شدید، اختلال دوقطبی، اسکیزوفرنی، اختلال شخصیت، اعتیاد شدید به مواد مخدر یا الکل و… با این حال تمامی کسانی که دست به کار می‌زنند دچار مشکل روان نیستند.در واقع فردی که تصمیم به خودکشی می‌گیرد اغلب خود و مشکلات یا شرایط زندگی‌اش را در وضعیتی می‌بیند که قابل تحمل یا حل شدنی نیست و دچار نوعی استیصال، درماندگی و ناامیدی مطلق می‌شود و برای "رهایی" دست به این عمل می‌زند. ممکن است بپرسید رهایی از چه؟ این رهایی می‌تواند رهایی از احساس شرم، گناه یا سربار دیگری بودن (که دلایل بروزشان در هر کسی می‌تواند متفاوت باشد) رهایی از احساس قربانی بودن، رهایی از احساس تنهایی، طرد شدن و یا فقدان (از دست دادن شخص یا چیزی ارزشمند) باشد. در چنین وضعیتی وجود مشکلات روان می‌تواند بروز و جدیت این افکار را شدت ببخشد.


چه شرایطی می‌تواند منتهی به فکر خودکشی بشود؟
نشانه‌ها و کلماتی که می‌شنوید را جدی بگیرید. مفتخر باشید که آدمی که می‌خواهد خودکشی کند،‌ شما را انتخاب کرده است تا در مورد تصمیمش حرف بزند. معنی‌اش این است که به شما اعتماد کرده و برای رابطه‌اش با شما ارزش قائل شده است. به کسی که در مورد مسائل سلامت روانش با شما صحبت می‌کند،‌ به چشم مزاحم نگاه نکنید. متوجه باشید که افسردگی و افکار خودکشی،‌ ناشی از ضعف، ‌تنبلی یا ناتوانی نیست. مشکلات سلامت روان مثل باقی مشکلات سلامتی در سایر اندام‌های بدن،‌ ناشی از عملکرد یکی از دستگاه‌های بدن است،‌ نه ناتوانی فردی یا علاقه‌مندی به جلب توجه و برچسب‌های ناخوش‌آیند دیگر.


با راه‌های زیر، ‌ممکن است بتوانید جان یک آدم دیگر را نجات دهید که به اندازه نجات کل آدم‌های دنیا مهم است: برای چنین فردی وقوع یک اتفاق ناگوار یا قرار گرفتن در وضعیتی دشوار که در آن حس کند از مواجهه،‌ تحمل و یا حل آن عاجز و ناتوان است می‌تواند منجر به اقدام به خودکشی بشود، مثلا: ضربه و شوک روانی (مثلا مرگ عزیزان، فردی مشهور و مورد علاقه یا…) جراحات و یا بیماری‌های جسمی سخت (سرطان و…) از دست دادن شغل یا موقعیت اجتماعی و مشکلات شدید مالی‌ سالمندی و احساس بیهودگی بیشترین میزان خودکشی در کشورهای پیشرفته در سالمندان است.


علایم هشدارآمیز خودکشی
اما آیا نشانه‌های هشدارآمیزی برای خودکشی وجود دارد؟ بررسی‌ها نشان داده (اغلب و نه همیشه) افراد قبل از اقدام به خودکشی علایم مشخصی را نشان می‌دهند از جمله:
ـ صحبت درباره مرگ و یا خودکشی (میخوام خودمو بکشم و…)
ـ صحبت مداوم درباره ناامیدی، بیهودگی و احساس گناه (همه‌اش تقصیر من بود که… بعد اون اتفاق دیگه زندگی برام بیهوده‌ست… اصلا واسه چی زنده‌ام؟ و ....
ـ صحبت از درد تحمل‌ناپذیری که دارد (دیگه طاقت این درد و رنج رو ندارم، این درد رو تمومش می‌کنم)
ـ انجام رفتارهایی که به خود آسیب می‌رساند (مصرف بیش از حد معمول الکل، موادمخدر)
- انجام رفتارهای بی‌محابا (تلاش برای رفتن به مکان‌های مرتفع و انجام کارهای خطرناک در آنجا)
ـ انجام کارهایی که می‌تواند به منزله جستجو و آمادگی برای اقدام به خودکشی باشد (خرید تعداد زیادی قرص، سم، طناب، گوگل کردن راه‌های خودکشی)
ـ دیدار و تماس ناگهانی برای خداحافظی از خانواده و دوستان و یا بخشیدن متعلقات شخصی ارزشمند به دیگران، خیریه به بهانه این که "قراره کاری انجام بدم" یا "شاید-باید به زودی برم".
ـ تغییر شدید و ناگهانی رفتارها (آرامش ناگهانی پس از یک اضطراب و آشفتگی شدید، خشونت بیش از حد)
ـ انزوا و کناره‌گیری غیرمعمول از جمع‌های خانوادگی و دوستانه
ـ از دست دادن علاقه به انجام کارها یا چیزهایی که قبلا و همیشه به آنها علاقه‌مند بودهچه باید کرد؟
در صورت مشاهده علایم هشدارآمیز خودکشی یا روبرو شدن با فردی که می‌گوید می‌خواهد دست خودکشی بزند باید چه کار کنیم؟
اولین کار حفظ آرامش است. مسلما قرار گرفتن در چنین موقعیتی خوشایند نیست و می‌تواند باعث خشم، ناراحتی و اضطراب شدید ما بشود.این کاملا طبیعی‌ست و نمی‌توانیم جلوی بروز این افکار و احساسات را بگیریم و کنترلش کنیم ولی می‌توانیم آنچه که خواهیم گفت یا انجام خواهیم داد را کنترل کنیم؛ چرا که در چنین موقعیتی این قبیل افکار و احساسات هیچ کمکی به آن فرد یا به ما نمی‌کند.

بنابراین در قدم اول باید به هر شکلی که می‌توانیم این هیجانات را کنترل کرده و خونسردی خود را حفظ کنیم.

سپس لازم است با آن شخص(کسی که افکار حودکشی دارد) بدون ترس و تعارف و کاملا رک و مستقیم درباره فکر یا تصمیم به خودکشی صحبت کنیم (برخلاف این باور غلط رایج که می‌گوید مستقیما حرف نزنید) و این سوالات را بپرسیم:

۱. اونقدر حالت بده که "واقعا" داری به خودکشی فکر میکنی؟ (اگر پاسخ بله بود)
۲. به نحوه انجامش هم فکر کردی؟ (اگر پاسخ بله بود)
۳. برای انجامش کاری که باید بکنی یا چیزی که باید تهیه بکنی رو آماده کردی؟ (اگر پاسخ بله بود)
۴. به این هم فکر کردی که کِی میخوای انجامش بدی؟
پرسش این چهار سوال ضروریست؛ چرا که قصد انجام خودکشی/شیوه انجامش(داشتن پلن)/داشتن آنچه برای انجامش نیاز دارد و زمان در نظر گرفته شده برای انجامش را نشان می‌دهد.

هر اندازه فرد طرح و برنامه دقیق‌تری برای انجامش داشته باشد خطر بزرگتر است و اگر پاسخ تمام سوالات مثبت باشد (خصوصا زمان و شیوه انجامش) خطر بسیار جدی و فوری است و لازم است سریعا برای دریافت کمک با اورژانس‌های خودکشی تماس بگیرید .(اینجا دیگر رازداری معنا ندارد)

اگر آن فرد در موقعیتی است که حس می‌کنید ممکن است جان دیگران را هم به خطر بیاندازد (خلبان، راننده وسائط نقلیه مسافربری، یک نظامی که به سلاح دسترسی دارد و…) لازم است تا ملاحظه و تعارف را کنار بگذارید و با آرامش و مهربانی اما جدیت و به هر شکلی که صلاح می‌دانید مطمئن شوید که فرد قبل از دریافت کمک فوری در آن موقعیت حضور نخواهد داشت. چه در وضعیت اورژانسی و چه در صورتی که فرد تنها حرف از خودکشی زده (و هنوز تصمیم به انجامش نگرفته) لازم است از نظر روانی-عاطفی او را درست حمایت کنیم.

برای این منظور رعایت نکات زیر لازم است:

اگر شرایط به گونه‌ای است که گمان می‌کنید آن فرد ممکن است هر لحظه دست به خودکشی بزند او را ترک نکنید و در کنارش باشید.

صحبت از خودکشی را همیشه جدی بگیرید.
تا آنجا که می‌توانید شنونده باشید و نه گوینده. به هیچ وجه با او جر و بحث و دعوا نکنید و خصوصا راه حل ارایه ندهید. مطمئن باشید در چنین موقعیتی سکوت و شنیدن حرفهای آن فرد از گفتن هر حرف و سخنی موثرتر است.
او را قضاوت نکنید.
فکر نکنید او صرفا ژست خودکشی گرفته، ادای آن کار را در می‌آورد یا صرفا درصدد جلب توجه است.

در چنین وضعیتی فرد تنها درصدد دریافت توجهی از جنس همدلی و کمک است چرا که خود از کمک کردن به خود کاملا عاجز و درمانده است و نیاز به کمک شما دارد.موارد خودکشی در ملاعام هم چنین است، این افراد در تردید بین مرگ و زندگی‌اند و از طرفی آرزو می‌کنند بمیرند اما همزمان هم آرزو می‌کنند که نجات یابند.

تصمیم و اقدام به خودکشی در بطن خود فریاد کمک خواهی است و نیازمند درک و همدلی ما. به او نگویید: چقدر ضعیفی! چقدر ترسویی! عرضه‌اش رو نداری! خجالت بکش! قوی باش! و… گفتن این حرفها باعث شرم و آزردگی فرد می‌شود.

از سویی منطقی هم نیست، هرچند اقدام به خودکشی هرگز به معنای شجاعت نیست اما غلبه بر ترس از مرگ به معنای ضعف و ترس هم نیست. بدتر از همه اینکه نتیجه احتمالی چنین حرفهایی مصمم‌تر شدن فرد برای خودکشی است.

به او نگویید:
چقدر خودخواهی! فقط خودتو می‌بینی و هیچ کس برات مهم نیست!

بسیاری از کسانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند واقعا فکر می‌کنند که سربار خانواده‌اند و این تا وقتی زنده هستند ادامه خواهد داشت. در نتیجه در اوج روان‌رنجوری خود و زمانی که تصمیم به خودکشی گرفته‌اند شنیدن این حرفها تنها باعث می‌شود که جدیتر دست به آن کار بزنند چرا که واقعا (و به اشتباه) فکر می‌کنند با این کار باری از دوش عزیزانشان بر می‌دارند.

در هر حال گفتن این حرفها هیچ کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند.

بهتر است در عوض بگویید: تو هیچ وقت سربار من/خانواده نبودی و نیستی٬می‌خواهیم تو در کنار ما/خانواده باشی و ما را هیچ وقت تنها نگذاری چون دوستت داریم می‌خواهم کمکت کنم و تنهایت نمی‌گذارم.

به او احساس گناه ندهید: میدونی اگر این کار رو بکنی پدرت/مادرت/همسرت/بچه‌ات چی می‌کشه؟ چرا می‌خوای من/اونها رو با این کارت زجر بدی؟ و… آن فرد خود در حال تجربه کردن وضعیت روانی سخت و وحشتناکی است و وعذاب وجدان دادن به او هیچ کمکی به بهتر شدن حالش و یا درک بهتر شرایط نمی‌کند.

در عوض می‌توانید درباره کارهای موردعلاقه افراد خانواده‌اش (به طور کلی) و یا خاطرات خوب و شیرینی که باهم داشته‌اید حرف بزنید.

همین‌طور می‌توانید به او بگویید: خانواده‌ات دوستت دارند تو برایشان مهمی، هر کاری که بتونند برای تو می‌کنند.

از مقایسه کردن او با سایرین خودداری کنید:
فلانی رو ببین وضعیتش/دردش/زندگی‌اش از تو بدتره ولی این کار رو نکرده. خیلی از مردم چیزهایی که تو داری رو ندارن ولی این کارو نمی‌کنن و…
همه‌ حرف‌ها را نباید گفت
سعی نکنید به دوستتان بگویید که مشکلش اهمیت ندارد یا کم‌اهمیت است. سعی نکنید به او بگویید که «چیزی نیست». سعی نکنید بحثی در مورد ارزش و اهمیت زندگی یا معنای آن شروع کنید. به دوستتان نگویید که شما می‌توانید وضعیت او را تغییر دهید یا می‌توانید مشکلات او را حل کنید. به دوستتان نگویید که «حالت بهتر می‌شود». سعی نکنید او را قانع کنید که «مشکلی وجود ندارد». ‌چانه نزنید. نگویید «زمان مساله را حل می‌کند و حالت بهتر می‌شود». درست همان طوری که زخم معده هفته آینده درمان نمی‌شود،‌ این طور مشکلات هم تنها با «گذشت زمان» حل نمی‌شود. همان طوری اظهار نظر کنید که وقتی کسی از شما می‌پرسد با درد کلیه‌اش چه کاری باید بکند، به او پاسخ می‌دهید. پرسیدن اینکه «اگر خودکشی کنی چه بلایی به سر اعضای خانواده‌ات می‌آید؟» بی‌فایده است و کمکی به دوستتان نمی‌کند. آدم‌هایی که به خودکشی فکر می‌کنند، احتمالا فشار زیادی از طرف اعضای خانواده‌شان احساس می‌کنند. درک کنید که آنها از اینکه مسئول باشند خسته هستند.
چنین حرفهایی شاید به نظرتان درست باشد اما یادتان باشد اغلب افراد پیش از اقدام به خودکشی خودشان به این چیزها فکر کرده‌اند و آخر به این تصمیم رسیده‌اند.

هر شخصی شرایط خاص خودش را دارد و ما از آن مطلع نیستیم. گفتن این حرفها باعث می‌شود آن فرد خود را با کسانی مقایسه کند که یا هرگز فکر خودکشی به سرشان نزده یا احیانا بهتر از او توانسته‌اند با شرایط روانی بدشان مواجه بشوند یا… هر کدام اینها در هر صورت حال او را بدتر می‌کند. نهایتا آن فرد حس می‌کند شما چندان درکش نمی‌کنید و در نتیجه شاید با شما درباره افکار و حالش دیگر صحبت نکند.


به آدم‌ها کمک کنید که کمک حرفه‌ای بگیرند
کمک حرفه‌ای را دست کم نگیرید. اگر تا اینجای کار با دوستتان همراه بوده‌اید، کمک زیادی به او کرده‌اید اما مشکل حل نشده است. کمک حرفه‌ای و تخصصی برای افرادی که با مسائل سلامت روان درگیر هستند ضروری است. روانشناسان،‌ روانپزشکان یا روان‌درمانگران، می‌توانند افراد مناسبی برای مراجعه و کمک‌گرفتن باشند. متاسفانه در ایران‌،‌ هنوز کمک‌های حرفه‌ای اورژانسی آنلاین به زبان فارسی در دسترس نیست اما سعی کنید به دوستتان کمک کنید روانشناس مناسبی پیدا کند. به او اطمینان بدهید که در کنار او هستید،‌ مسائل خصوصی را بین خودتان نگه می‌دارید و حمایتش می‌کنید تا حالش بهتر شود.

به دوستتان کمک کنید برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد
اگر نگران دوستتان هستید به او کمک کنید که برنامه‌ای برای حفظ امنیتش بنویسد. اگر می‌خواهید به او کمک کنید،‌ اسم شما باید در لیست افرادی که می‌توانند به او کمک کنند باشد. برنامه حفظ امنیت شخصی شامل موارد زیر است که در پاسخ به هر کدام از پرسش‌ها باید حداقل سه گزینه مختلف ذکر شود:
- نشانه‌هایی که می‌گوید شرایط در حال بد شدن است چیست؟ افکار، تصاویر ذهنی،‌ حال و هوا،‌ شرایط یا رفتارهایی که باعث می‌شود به خودکشی فکر کنید چه چیزهایی هستند؟
- چه کار می‌توانم بکنم که با شرایط مقابله کنم؟ چه کار باید انجام بدهم تا بدون دخالت دادن دیگران، حال و هوایم تغییر کند؟ چیزهایی مانند تمرین تمرکز،‌ مدیتیشن،‌ ورزش و …
- افراد یا جاهایی که می‌توانند حالم را عوض کنند چه کسانی یا چه جاهایی هستند؟
- کسانی که می‌توانم به آنها زنگ بزنم تا به کمک من بیایند کدام‌ها هستند؟
- متخصص‌هایی که می‌توانند کمک کنند چه کسانی هستند؟
- چه کاری می‌توانم انجام بدهم که شرایطم امن و آرام بشود؟

آخر کار
سرانجام باید بدانیم فردی که به خودکشی فکر می‌کند تصمیم به انجامش گرفته یا انجامش داده و زنده مانده نیازمند دریافت کمک جدی فوری و تخصصی روانی است.

در بسیاری موارد ممکن است نیازمند بستری شدن در کلینیک/بیمارستان روان و احیانا مصرف دارو برای متعادل کردن وضعیت زیست-شیمیایی مغزشان (که بهم ریخته) باشند.همین‌طور، هفته‌ها جلسات روان‌درمانی.

اینها همه بخشی از فرآیند درمان و بهبودی است و بهتر است در طول این مدت شما یا کسی از نزدیکانش در کنار فرد باشند تا این دوره به خوبی بگذرد.

بررسی‌ها نشان داده از هر ده نفری که اقدام به خودکشی کرده و نجات یافته‌اند نه نفر آنها در آینده دیگر دست به این کار نمی‌زنند و سراغ انجام دوباره‌اش نمی‌روند حتی اگر قبلا از روشهایی مانند انداختن خود در مقابل قطار در حال حرکت استفاده کرده باشند

.این بدان معناست که همه ما حتی در سخت‌ترین و تاریک‌ترین لحظات زندگی درست وقتی فکر می‌کنیم که زندگی‌مان واقعا به آخر خط رسیده و تنها راه باقی‌مانده خودکشی است "در اشتباهیم" و "هنوز راهی هست" حتی اگر در آن لحظات نتوانیم یا نخواهیم بدانیم.

اینکه در صورت دریافت کمک و درمان لازم حال ما قطعا بهتر خواهد شد و بعد از آن هم احتمالا دیگر سراغ انجام دوباره چنان کاری نخواهیم رفت.

درک و حمایت کسی که در چنین وضعیتی گرفتار آمده و همدلی و کمک به او کار ساده‌ای نیست چرا که آگاهی بر رنج، رنج آگاهی را افزون می‌کند. اما بدون هیچ شک و تردیدی در چنین موقعیتی این مهربانانه‌تری، نجیبانه‌ترین و انسانی‌ترین کاری است که می‌توانیم برای آنها انجام دهیم.
منبع :ساعت 24

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار