چرا بعضی عشق ها به مرور کم می شوند؟
پارسینه: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
اینکه بدانید چرا عشق به تدریج محو شده و از بین میرود به درک معنا و مفهوم عشق و رابطه کمک کرده و کمکمان میکند بتوانیم روابطمان را نجات داده و از برهم خوردن آنها جلوگیری کنیم.
انگار همین دیروز بود که عشق در رابطهتان بسیار شیرین و تمامنشدنی به نظر میرسید. اما خیلی زود، قول و قرارهایتان فراموش شد. روزهایی که مدام دوست داشتنش را در گوشتان زمزمه میکرد گذشته است. حالا دلتنگ گرمای آغوشش هستید و از خودتان میپرسید: عشم ما کجا رفت؟ پس اگر عشق از بین رفتنی است ممکن است تاثیرات بدی روی ازدواج داشته باشد.
خوشبختانه خیلی از ازدواجها به آن نقطه نمیرسد اما خیلی از افراد هم هستند که فشارهایی اینچنینی را در ازدواج خود تجربه میکنند. در زیر میخواهیم به اختصار به چند مورد از عواملی که میتواند به ما برای درک معنای عشق و رابطه و اینکه چرا گاهی عشق در رابطه تدریجاً محو میشود، اشاره کنیم.
1. توقع نابجا: خیلیها قبل از اینکه وارد صحنه اصلی ازدواج شوند، تصور میکردهاند که یکی از اسطورههای روابط عاشقانه هستند. توقع دارند که عشق و لطافت رابطه همیشه وجود داشته باشد اما هیچکدام از اینها واقعی نیست و فقط خیال باطل است و منجر به ناامیدی میشود. آنها نتوانستند درک کنند که داستانهای عشقی که در فیلم و کتاب میبینند و میخوانند فقط نمود یک رابطه غیرواقعی است. وقتی پای سفره عقد مینشینند تصور میکنند که رویاهایشان به حقیقت پیوسته است اما بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان به این نتیجه میرسند که همه چیز خیالی بیش نبوده است.
اما در ازدواج توقعات درست و منطقی هم میتواند وجود داشته باشد، مثل عشق، توجه و حمایت همسر. اما حتی اینها هم ممکن است برآورده نشوند. بنابراین عاقلانه است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که حتی در بهترین ازدواجها هم ممکن است فرد تنها، خسته و ناامید باقی بماند.
2. ناسازگاری: معمولاً خیلی طول نمیکشد که زوج ازدواج کرده متوجه شوند که آنقدرها که در دوران نامزدی تصور میکردند سازگاری ندارند. حالا میبینند که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و هیچ روزی نیست که از ازدواجشان اظهار پشیمانی نکنند. تصورشان این است که همسرشان زوج مناسبی برای آنها نیست و ازدواجشان فقط یک اشتباه بزرگ بوده است.
ممکن است گاهی شباهتهایی در سلیقه و شخصیتشان پیدا کنند اما تفاوتهایشان معمولاً عمدهتر و شاخصتر است. همه اینها باعث میشود که وقتی مشاجره و مشکلی پیش بیاید، مصالحه و آشتی کردن سختتر شود.
3. مشاجرات و کشمکشهای مداوم: دعوا کردن، داد کشیدن، شکوه و شکایت کردن مداوم و عصبانیت به طریقی مخرب ابراز میشود. وقتی این اتفاق میافتد، مکالمه بین دو نفر به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد شد که در آن هرکس از نظر و عقیده خودش دفاع میکند و کلمات دیگر ابزار برقراری ارتباط نیستند و به سلاح برای هر فرد تبدیل میشود. این کلمات ناراحتکننده باعث سرد شدن عشق آنها میشود.
در زیر به برخی از عوامل مرتبط با دعواها و مشاجرات زوجها اشاره میکنیم:
• مشکلات مالی
• وظائف والدین
• خیانت
• روابط جنسی
4. احساس نفرت: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
5. تسلیم شدن: متاسفانه بعضی از زوجها آنقدر به ازدواج بدون احساسشان عادت میکنند که امید هیچ تغییری ندارند. تصور میکنند که زندگی زناشویشان دیگر هیچوقت درست نمیشود.
حتی تصور میکنند که هر کاری از دستشان برمیآمده انجام دادهاند اما چیزی که شکسته است دوباره درست نمیشود. به این نتیجه میرسند که طلاق و جدایی آخرین راهحل آنهاست.
توقعات نابجا، ناسازگاری، مشاجرات، نفرت و تسلیم شدن فقط چند مورد از عواملی است که موجب بیعشق شدن روابط میشود. اما اگر قطعیت داشته باشید و هر دو با هم همکاری کنید، این مشکلات قابل حل هستند.
انگار همین دیروز بود که عشق در رابطهتان بسیار شیرین و تمامنشدنی به نظر میرسید. اما خیلی زود، قول و قرارهایتان فراموش شد. روزهایی که مدام دوست داشتنش را در گوشتان زمزمه میکرد گذشته است. حالا دلتنگ گرمای آغوشش هستید و از خودتان میپرسید: عشم ما کجا رفت؟ پس اگر عشق از بین رفتنی است ممکن است تاثیرات بدی روی ازدواج داشته باشد.
خوشبختانه خیلی از ازدواجها به آن نقطه نمیرسد اما خیلی از افراد هم هستند که فشارهایی اینچنینی را در ازدواج خود تجربه میکنند. در زیر میخواهیم به اختصار به چند مورد از عواملی که میتواند به ما برای درک معنای عشق و رابطه و اینکه چرا گاهی عشق در رابطه تدریجاً محو میشود، اشاره کنیم.
1. توقع نابجا: خیلیها قبل از اینکه وارد صحنه اصلی ازدواج شوند، تصور میکردهاند که یکی از اسطورههای روابط عاشقانه هستند. توقع دارند که عشق و لطافت رابطه همیشه وجود داشته باشد اما هیچکدام از اینها واقعی نیست و فقط خیال باطل است و منجر به ناامیدی میشود. آنها نتوانستند درک کنند که داستانهای عشقی که در فیلم و کتاب میبینند و میخوانند فقط نمود یک رابطه غیرواقعی است. وقتی پای سفره عقد مینشینند تصور میکنند که رویاهایشان به حقیقت پیوسته است اما بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان به این نتیجه میرسند که همه چیز خیالی بیش نبوده است.
اما در ازدواج توقعات درست و منطقی هم میتواند وجود داشته باشد، مثل عشق، توجه و حمایت همسر. اما حتی اینها هم ممکن است برآورده نشوند. بنابراین عاقلانه است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که حتی در بهترین ازدواجها هم ممکن است فرد تنها، خسته و ناامید باقی بماند.
2. ناسازگاری: معمولاً خیلی طول نمیکشد که زوج ازدواج کرده متوجه شوند که آنقدرها که در دوران نامزدی تصور میکردند سازگاری ندارند. حالا میبینند که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و هیچ روزی نیست که از ازدواجشان اظهار پشیمانی نکنند. تصورشان این است که همسرشان زوج مناسبی برای آنها نیست و ازدواجشان فقط یک اشتباه بزرگ بوده است.
ممکن است گاهی شباهتهایی در سلیقه و شخصیتشان پیدا کنند اما تفاوتهایشان معمولاً عمدهتر و شاخصتر است. همه اینها باعث میشود که وقتی مشاجره و مشکلی پیش بیاید، مصالحه و آشتی کردن سختتر شود.
3. مشاجرات و کشمکشهای مداوم: دعوا کردن، داد کشیدن، شکوه و شکایت کردن مداوم و عصبانیت به طریقی مخرب ابراز میشود. وقتی این اتفاق میافتد، مکالمه بین دو نفر به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد شد که در آن هرکس از نظر و عقیده خودش دفاع میکند و کلمات دیگر ابزار برقراری ارتباط نیستند و به سلاح برای هر فرد تبدیل میشود. این کلمات ناراحتکننده باعث سرد شدن عشق آنها میشود.
در زیر به برخی از عوامل مرتبط با دعواها و مشاجرات زوجها اشاره میکنیم:
• مشکلات مالی
• وظائف والدین
• خیانت
• روابط جنسی
4. احساس نفرت: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
5. تسلیم شدن: متاسفانه بعضی از زوجها آنقدر به ازدواج بدون احساسشان عادت میکنند که امید هیچ تغییری ندارند. تصور میکنند که زندگی زناشویشان دیگر هیچوقت درست نمیشود.
حتی تصور میکنند که هر کاری از دستشان برمیآمده انجام دادهاند اما چیزی که شکسته است دوباره درست نمیشود. به این نتیجه میرسند که طلاق و جدایی آخرین راهحل آنهاست.
توقعات نابجا، ناسازگاری، مشاجرات، نفرت و تسلیم شدن فقط چند مورد از عواملی است که موجب بیعشق شدن روابط میشود. اما اگر قطعیت داشته باشید و هر دو با هم همکاری کنید، این مشکلات قابل حل هستند.
اینکه بدانید چرا عشق به تدریج محو شده و از بین میرود به درک معنا و مفهوم عشق و رابطه کمک کرده و کمکمان میکند بتوانیم روابطمان را نجات داده و از برهم خوردن آنها جلوگیری کنیم.
انگار همین دیروز بود که عشق در رابطهتان بسیار شیرین و تمامنشدنی به نظر میرسید. اما خیلی زود، قول و قرارهایتان فراموش شد. روزهایی که مدام دوست داشتنش را در گوشتان زمزمه میکرد گذشته است. حالا دلتنگ گرمای آغوشش هستید و از خودتان میپرسید: عشم ما کجا رفت؟ پس اگر عشق از بین رفتنی است ممکن است تاثیرات بدی روی ازدواج داشته باشد.
خوشبختانه خیلی از ازدواجها به آن نقطه نمیرسد اما خیلی از افراد هم هستند که فشارهایی اینچنینی را در ازدواج خود تجربه میکنند. در زیر میخواهیم به اختصار به چند مورد از عواملی که میتواند به ما برای درک معنای عشق و رابطه و اینکه چرا گاهی عشق در رابطه تدریجاً محو میشود، اشاره کنیم.
1. توقع نابجا: خیلیها قبل از اینکه وارد صحنه اصلی ازدواج شوند، تصور میکردهاند که یکی از اسطورههای روابط عاشقانه هستند. توقع دارند که عشق و لطافت رابطه همیشه وجود داشته باشد اما هیچکدام از اینها واقعی نیست و فقط خیال باطل است و منجر به ناامیدی میشود. آنها نتوانستند درک کنند که داستانهای عشقی که در فیلم و کتاب میبینند و میخوانند فقط نمود یک رابطه غیرواقعی است. وقتی پای سفره عقد مینشینند تصور میکنند که رویاهایشان به حقیقت پیوسته است اما بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان به این نتیجه میرسند که همه چیز خیالی بیش نبوده است.
اما در ازدواج توقعات درست و منطقی هم میتواند وجود داشته باشد، مثل عشق، توجه و حمایت همسر. اما حتی اینها هم ممکن است برآورده نشوند. بنابراین عاقلانه است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که حتی در بهترین ازدواجها هم ممکن است فرد تنها، خسته و ناامید باقی بماند.
2. ناسازگاری: معمولاً خیلی طول نمیکشد که زوج ازدواج کرده متوجه شوند که آنقدرها که در دوران نامزدی تصور میکردند سازگاری ندارند. حالا میبینند که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و هیچ روزی نیست که از ازدواجشان اظهار پشیمانی نکنند. تصورشان این است که همسرشان زوج مناسبی برای آنها نیست و ازدواجشان فقط یک اشتباه بزرگ بوده است.
ممکن است گاهی شباهتهایی در سلیقه و شخصیتشان پیدا کنند اما تفاوتهایشان معمولاً عمدهتر و شاخصتر است. همه اینها باعث میشود که وقتی مشاجره و مشکلی پیش بیاید، مصالحه و آشتی کردن سختتر شود.
3. مشاجرات و کشمکشهای مداوم: دعوا کردن، داد کشیدن، شکوه و شکایت کردن مداوم و عصبانیت به طریقی مخرب ابراز میشود. وقتی این اتفاق میافتد، مکالمه بین دو نفر به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد شد که در آن هرکس از نظر و عقیده خودش دفاع میکند و کلمات دیگر ابزار برقراری ارتباط نیستند و به سلاح برای هر فرد تبدیل میشود. این کلمات ناراحتکننده باعث سرد شدن عشق آنها میشود.
در زیر به برخی از عوامل مرتبط با دعواها و مشاجرات زوجها اشاره میکنیم:
• مشکلات مالی
• وظائف والدین
• خیانت
• روابط جنسی
4. احساس نفرت: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
5. تسلیم شدن: متاسفانه بعضی از زوجها آنقدر به ازدواج بدون احساسشان عادت میکنند که امید هیچ تغییری ندارند. تصور میکنند که زندگی زناشویشان دیگر هیچوقت درست نمیشود.
حتی تصور میکنند که هر کاری از دستشان برمیآمده انجام دادهاند اما چیزی که شکسته است دوباره درست نمیشود. به این نتیجه میرسند که طلاق و جدایی آخرین راهحل آنهاست.
توقعات نابجا، ناسازگاری، مشاجرات، نفرت و تسلیم شدن فقط چند مورد از عواملی است که موجب بیعشق شدن روابط میشود. اما اگر قطعیت داشته باشید و هر دو با هم همکاری کنید، این مشکلات قابل حل هستند.
انگار همین دیروز بود که عشق در رابطهتان بسیار شیرین و تمامنشدنی به نظر میرسید. اما خیلی زود، قول و قرارهایتان فراموش شد. روزهایی که مدام دوست داشتنش را در گوشتان زمزمه میکرد گذشته است. حالا دلتنگ گرمای آغوشش هستید و از خودتان میپرسید: عشم ما کجا رفت؟ پس اگر عشق از بین رفتنی است ممکن است تاثیرات بدی روی ازدواج داشته باشد.
خوشبختانه خیلی از ازدواجها به آن نقطه نمیرسد اما خیلی از افراد هم هستند که فشارهایی اینچنینی را در ازدواج خود تجربه میکنند. در زیر میخواهیم به اختصار به چند مورد از عواملی که میتواند به ما برای درک معنای عشق و رابطه و اینکه چرا گاهی عشق در رابطه تدریجاً محو میشود، اشاره کنیم.
1. توقع نابجا: خیلیها قبل از اینکه وارد صحنه اصلی ازدواج شوند، تصور میکردهاند که یکی از اسطورههای روابط عاشقانه هستند. توقع دارند که عشق و لطافت رابطه همیشه وجود داشته باشد اما هیچکدام از اینها واقعی نیست و فقط خیال باطل است و منجر به ناامیدی میشود. آنها نتوانستند درک کنند که داستانهای عشقی که در فیلم و کتاب میبینند و میخوانند فقط نمود یک رابطه غیرواقعی است. وقتی پای سفره عقد مینشینند تصور میکنند که رویاهایشان به حقیقت پیوسته است اما بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان به این نتیجه میرسند که همه چیز خیالی بیش نبوده است.
اما در ازدواج توقعات درست و منطقی هم میتواند وجود داشته باشد، مثل عشق، توجه و حمایت همسر. اما حتی اینها هم ممکن است برآورده نشوند. بنابراین عاقلانه است که این واقعیت را در نظر داشته باشیم که حتی در بهترین ازدواجها هم ممکن است فرد تنها، خسته و ناامید باقی بماند.
2. ناسازگاری: معمولاً خیلی طول نمیکشد که زوج ازدواج کرده متوجه شوند که آنقدرها که در دوران نامزدی تصور میکردند سازگاری ندارند. حالا میبینند که هیچ وجه اشتراکی با هم ندارند و هیچ روزی نیست که از ازدواجشان اظهار پشیمانی نکنند. تصورشان این است که همسرشان زوج مناسبی برای آنها نیست و ازدواجشان فقط یک اشتباه بزرگ بوده است.
ممکن است گاهی شباهتهایی در سلیقه و شخصیتشان پیدا کنند اما تفاوتهایشان معمولاً عمدهتر و شاخصتر است. همه اینها باعث میشود که وقتی مشاجره و مشکلی پیش بیاید، مصالحه و آشتی کردن سختتر شود.
3. مشاجرات و کشمکشهای مداوم: دعوا کردن، داد کشیدن، شکوه و شکایت کردن مداوم و عصبانیت به طریقی مخرب ابراز میشود. وقتی این اتفاق میافتد، مکالمه بین دو نفر به یک میدان مبارزه تبدیل خواهد شد که در آن هرکس از نظر و عقیده خودش دفاع میکند و کلمات دیگر ابزار برقراری ارتباط نیستند و به سلاح برای هر فرد تبدیل میشود. این کلمات ناراحتکننده باعث سرد شدن عشق آنها میشود.
در زیر به برخی از عوامل مرتبط با دعواها و مشاجرات زوجها اشاره میکنیم:
• مشکلات مالی
• وظائف والدین
• خیانت
• روابط جنسی
4. احساس نفرت: عشق شما ممکن است به تدریج با متضاد آن که خودخواهی و نفرت است جایگزین شود. بااینکه ممکن است هنوز عشقی در دلتان وجود داشته باشد اما صدای نفرت بلندتر است. بیعاطفگی، ترس و غرور دلتان را مثل سنگ کرده است و ارتباط دوباره در ازدواج را سختتر میکند.
5. تسلیم شدن: متاسفانه بعضی از زوجها آنقدر به ازدواج بدون احساسشان عادت میکنند که امید هیچ تغییری ندارند. تصور میکنند که زندگی زناشویشان دیگر هیچوقت درست نمیشود.
حتی تصور میکنند که هر کاری از دستشان برمیآمده انجام دادهاند اما چیزی که شکسته است دوباره درست نمیشود. به این نتیجه میرسند که طلاق و جدایی آخرین راهحل آنهاست.
توقعات نابجا، ناسازگاری، مشاجرات، نفرت و تسلیم شدن فقط چند مورد از عواملی است که موجب بیعشق شدن روابط میشود. اما اگر قطعیت داشته باشید و هر دو با هم همکاری کنید، این مشکلات قابل حل هستند.
ارسال نظر