راز های خوشبختی
پارسینه: تکبر از صفات خدای بزرگ است. لیکن تکبر در بندگان عیب است و نقص، و از صفات رذیله به شمار می آید، شیطان که رانده درگاه الهی است و عبادت شش هزار ساله او در مقابل اغوای بشر گویا به هیچ انگاشته شد به جهت لحظاتی تکبر در مقابل فرمان خدای بزرگ بود.
سپاس گزاری
به طور مثال اگر برنامه زندگی بر اساس سپاسگزاری طرفین از یکدیگر پایه ریزی شود، چه بسا مشکلات پیدا و پنهان حل شود در حدیث شریف مشهور آمده است: آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد،حتماً سپاسگزار آفریدگار نخواهد بود و همچنین آیه شریفه می فرماید: اگر سپاسگزار بودید، بخشش های خود را بر شما افزون سازم، اما اگر ناسپاسی کردید بدانید که شکنجه من هر آینه دردناک است (سوره ابراهیم آیه 7).
آنکه سپاسگزار آفریدگان نباشد. حتماً سپاسگزار آفریدگار نخواهد بود.
جالب است بدانید در خصوص سپاسگزاری از منعم بیش از 50 مورد در قرآن کریم یافت می شود ، که نشانگر اهمیت بحث سپاسگزاری است.
و امام خمینی (ره) نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل می فرماید : بدان كه از فطریاتى كه در فطرت همه عائله (خانواده) بشرى به قلم قدرت حق ثبت، و همه با هم در آن موافق و مشتركند، تعظیم منعم و ثناى او است، و هر كس به فطرت پاک و خالص خود رجوع كند، در مى یابد كه تعظیم و محبت منعم در كتاب ذاتش ثابت و ثبت است.
تمام ثناها و تعظیم هائى كه اهل دنیا از صاحبان نعمت و موالیان دنیایی خود كنند ، به همین فطرت الهیه است. تمام تعظیم ها و ثناهایی كه متعلمان از دانشمندان و معلمان كنند نیز از این فطرت است.
و اگر كسى كفران نعمتى كند یا ترك ثناى منعمى نماید ، با تكلف و برخلاف فطرت الهیه است، و خروج از غریزه و طبیعت انسانیت است. و لهذا به حسب فطرت، كافران نعمت(ناسپاسان) را نوع بشر تكذیب و تعییب (معیوب پنداشتن) كنند، و از غریزه ذاتیه انسانیه خارج شمارند، اینها كه مذكور شد ، راجع به شكر منعم مطلق - حقیقى و مجازى بود.
همانگونه که ملاحظه فرمودید خصلت سپاسگزاری از واجبات فطری انسان است و ناسپاسی نسبت به منعم حقیقی که همان خدای بزرگ است و ناسپاسی نسبت به منعم مجازی که افراد بشر را شامل می شود ، کفر اعظم است و اصغر.
فروتنی
نکته دیگر که در این دیالوگ چند دقیقه ای بود ، بحث فروتنی و تواضع در مقابل تکبر است.
درست است که تکبر از صفات خدای بزرگ است. لیکن تکبر در بندگان عیب است و نقص، و از صفات رذیله به شمار می آید، شیطان که رانده درگاه الهی است و عبادت شش هزار ساله او در مقابل اغوای بشر گویا به هیچ انگاشته شد به جهت لحظاتی تکبر در مقابل فرمان خدای بزرگ بود، بنابراین چنانچه این رذیله از هر کس ظهور و بروز نماید فرومایگی او را نمایان سازد، پس اهل خانه باید نسبت به یکدیگر فروتن باشند تا بستر زندگی به سنگینی نگراید و کاشانه سبک و راهوار باشد.
معنای این کلام این نیست که اعضاء خانه، حرمت پدر نگه ندارند و مادر را عزیز نشمارند ، بلکه باید همان گونه که قرآن در سوره اسرا آیه 23 می فرماید: « ك مترین اهانتى به آنها (پدر و مادر) روا مدارند ! و بر آنها فریاد مزنند! و گفتار لطیف و سنجیده و بزرگوارانه به آنها بگویند » و باید پدر و مادر عزیز باشند و محترم، بنابراین نباید با پدر و مادر با درشتی سخن گفت و آنان را آزرد.
لیک پدران و مادران نیز باید نیک بدانند: مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.
نظم
مطلب سومی که در این تعامل چند دقیقه ای خود نمایی می کند بحث نظم است، کراراً شنیده اید که امیرالمومنین علی علیه السلام همواره به نظم توصیه می فرمودند و جمله « اوصیکم عبادالله بتقوی الله و نظم امرکم» پیامی است که حتماً آویزه گوشتان خواهد بود و جالب است بدانید که توصیه های اهل بیت عصمت و طهارت در بسیاری از فرمایش های آنان حاکی از نظم حتی در هماهنگی بین زندگی مادی و معنوی بوده است به طور مثال امام صادق می فرمایند:من برنامه زندگی ام را بر چهار چیز بنا نهاده ام اول آنکه دانستم خود باید به کار خویش رسیدگی نمایم پس آستین همت بالا زدم، تا چنین باشم و دوم آنکه دانستم خدای بزرگ در همه حال شاهد بر امور من است پس از حضور خدای بزرگ شرم داشتم و سوم آنکه دانستم روزیم را غیر از خویش کسی نمی خورد بنابراین اطمینان برایم حاصل شد تا دیگر طمع نورزم و چهارم اینکه دانستم پایان زندگی مرگ است بنابراین چنان رفتار کردم که همیشه آماده بودم تا به دیار جاوید بشتابم.
پس باید دانست که با نظم راه ها هموار می شود و مشکلات آسان می گرد پس دوست عزیز تبیانی نظم را سر لوحه زندگی خویش قرار ده تا سربلند ترین ها و موفقترین ها باشی.
منبع:
تبیان
ارسال نظر