گفتگو با فرزند شیخ نخودکی اصفهانی: از فتوادادن فراری بود
شيخ علي مقدادياصفهاني، تنها پسر مرحوم حاجشيخ حسنعلي نخودكي است. با او ساعت 10 شب قرار مصاحبه گذاشته شد و به همراه «محمد رعدي» به قيطريه رفتم تا تنها بازمانده مردِ صاحب كرامات را ببينم و از او درباره مرحوم والد بپرسم. مدتي دست به سينه در كنار جايگاه شيخ كه ساده و بيآلايش بود نشستيم تا ايشان از راه رسيد؛ پيرمردي 85 ساله كه توان جسمي لازم را نداشت تا كامل و جامع پاسخ پرسشهايم را دهد، اما رويگشاده او اين جسارت را به من داد كه نزديك او بروم و با صدايي بلند از مرحوم نخودكي بپرسم. اگرچه صداي بلند به نوعي بيادبانه به نظر ميرسيد، اما شنيدن پاسخهاي تنها يادگار مرحوم نخودكي كه همچون او آنچنان به آداب رايج در مراودات حوزويان اعتنايي نداشت، مسير گفتوگو را گشود. او آنگونه سخن ميگفت كه گويي مرحوم نخودكي در كنارم نشسته است. شيخ علي مقدادي را ساعت نزديك به 12 نيمهشب ترك گفتيم و از مزاحمتهاي روزنامهنگارانه عذر خواستيم. اما گويي ديگران هم در رجوع به دفتر شيخ وقتشناس نيستند؛ چراكه در لحظه خداحافظي فردي نامهاي را به منزل شيخ آورده بود تا او بخواند و حاجتش را روا كند.
***
مرحوم حاجشيخ حسنعلي نخودكي در علوم حوزوي بيشتر متاثر از كداميك از علما و اساتيدشان بودند؟
ايشان آنچنان تمايلي نداشتند كه خود را با نام برخي اساتيدشان مطرح كنند و كمتر به اين مسائل ميپرداختند. اما با اين حال، ايشان در نجف و اصفهان در نزد برخي اساتيد تلمذ كردند. در علوم متنوعي هم صاحبنظر بودند و حتي تدريس هم ميكردند، اما آنچنان از اساتيدشان ياد نميكردند. مرحوم والد در نجف فقه را بيشتر در نزد مرحوم فشاركي تحصيل كردند و در اصفهان در نزد مرحوم آخوند كاشي و حكمت را نزد مرحوم جهانگيرخان.
آيا شيخ حسنعلي نخودكي با مرحوم قاضي هم آشنايي داشتند؟
خير، ايشان بيشتر در نزد مرحوم كشميري تلمذ كردند و از ايشان سير و سلوك را آموختند. مرحوم كشميري جايگاه بالاتري از مرحوم قاضي داشتند و قبل از ايشان بودهاند و همه علما ايشان را قبول داشتند.
كداميك از فقهاي هم عصر مرحوم نخودكي، با ايشان مرتبط بودند؟
مرحوم آقا نجفي در اصفهان از اعاظم وقت با ايشان بسيار مرتبط بودند. همچنين با مرحوم آقاسيدابوالحسن اصفهاني و آقاي نائيني در نجف و مرحوم آيتالله مهدي آشتياني، حاجآقاحسين قمي و مرحوم حاجيفاضل در مشهد ارتباط داشتند. مرحوم حاجآقا حسين قمي پس از مرحوم حاج شيخ به مشهد آمدند. در مجلسي كه عدهاي از علما، حضور داشتند، فرمودند كه شما از حاج شيخ كراماتي نقل كردهايد ولي من كرامتي بالاتر از ايشان سراغ دارم و آن اين است كه اگر حاج شيخ ادعاي نبوت ميكرد، از او قبول ميكردند ولي ايشان هرگز چنين ادعايي نكرد و معتقد بود كه اين كرامات كه براي ائمه(ع) و رسول اكرم(ص) نقل ميكنند، شأن تربيتشدگان ايشان است. شأن ائمه بسيار بالاتر از اين مراتب است. همانطور كه ما درك كارهاي خدا را نميكنيم. درك ائمه نيز براي ما غيرممكن است. اميرالمومنين علي(ع) ميفرمايند: «ظاهري ولايتي و باطني غيب لايدرك».
ارتباط مرحوم والد با مرحوم حاجشيخ عبدالكريمحائري چگونه بود؟
اين نوع ارتباطها چيز نادري نبود. علماي نجف هم با ايشان مرتبط بودند. خيلي از علما زماني كه مشكل و گرفتارياي داشتند، به ايشان مراجعه ميكردند تا مشكلشان حل شود. آقاسيد ابوالحسن اصفهاني با ايشان نامهنگاريهايي در اين زمينه داشتند.
نقل شده است كه آيتالله العظمي شبيريزنجاني از قول ابويشان مطرح كردند كه روزي آيتالله سيداحمد شبيريزنجاني و امام خميني در مشهد در حرم حضرت امام رضا(ع) با مرحوم نخودكي برخورد ميكنند. آيتالله خميني از ايشان سوال ميكنند كه افراد ميگويند شما علم كيميا داريد، ممكن است آن را تعليم دهيد. ايشان در پاسخ ميگويند: بعد از هر نماز ضمن اذكار ديگر سه بار سوره توحيد را بخوانيد، سه صلوات بفرستيد و سه بار آيه «من يتق الله» را تا آخر بخوانيد. به كيمياي خود خواهيد رسيد.
من هم همچون شما از قول آقاي شبيري شنيدهام و حتي از خود ايشان اين مورد را نشنيدهام.
رابطه ايشان با شيخعباس قمي چگونه بود؟
روابط بسيار نزديك بود. به ياد دارم كه جمعهها با پدرم بيرون از شهر ميرفتيم و ايشان هم ميآمد.
با مرحوم شيخ علي زاهدقمي چطور؟
بله، اين ارتباط آنقدر قوي بود كه هرگاه فردي از ايران به ديدن مرحوم شيخ علي زاهد در نجف ميرفت، ايشان به او ميگفت كه وقتي به ايران رفتيد، به نزد حاج شيخ نخودكي برويد و از طرف من با ايشان ديدار كنيد.به ياد دارم، هنگامي كه مرحوم شيخ علي زاهد، مشهد آمده بودند، با پدرم خدمت ايشان رسيدم و پدرم از من خواست تا دست ايشان را ببوسم.
مرحوم آيتاللهالعظمي نجفيمرعشي هم از مرحوم نخودكي ياد ميكردند. روابط فيمابين اين دو بزرگوار چگونه بود؟
آقاي مرعشينجفي از روابط عميقشان با ايشان برايم نقل كرده بودند.
آيتاللهالعظميموسوياردبيلي در جايي نقل كردهاند كه مرحوم نخودكي مروج آيتاللهالعظمي بروجردي بودند. مگر آيتالله بروجردي، ايشان را ميشناختند؟
بله، خيلي با يكديگر مرتبط بودند. اين ارتباط بازميگردد، به زماني كه آقاي بروجردي از نجف به بروجرد بازگشته بودند و زماني كه براي زيارت به مشهد آمده بودند، با مرحوم والد آشنا شدند و ارتباط عميقي ميان اين دو برقرار شد؛ قبل از زمان مرجعيت ايشان در قم.
هر كدام از بزرگان با يك برخورد كوچك با مرحوم نخودكي، ارتباط عميقي ميانشان به وجود ميآمد. مگر در اين ديدارهاي كوتاه چه مسائلي مطرح ميشد كه آنان اينگونه مجذوب ميشدند؟
در اين ديدارها، آقايان از برخي مسائل كه برايشان قابلحل نبود، ميپرسيدند و جواب ميگرفتند. بنابراين اينگونه روابط عميق ميشد.
ايشان پاسخ اين سوالات را چگونه يافته بودند؟
در نزد اولياي مورد توجه خداوند، همواره علومي است كه ديگران ندارند. هرگاه فردي ارتباطي قوي با خداوند يافت، خيلي از پرسشها را ميداند و پاسخ ميدهد.
شاگردي شيخمحمود حلبي، موسس انجمن حجتيه نزد مرحوم نخودكي تا چه حدي صحيح است؟
در زمان حيات مرحومحاجشيخ، انجمن حجتيه وجود نداشت. البته ايشان از منسوبين(اقوام) ما هم هستند و با پدرم روابط نزديكي داشتند.
ديگر شاگرد ايشان، مرحوم آيتالله مرواريد بود. روابط ايشان با مرحوم والد شما چگونه بود؟
ايشان نيز روابط نزديكي با ما داشتند و پدر ايشان با پدر ما خيلي مرتبط بود؛ بهگونهاي كه پدر ما وصي پدر آقاي مرواريد شد.
چرا مرحوم نخودكي آنچنان شاگردي نداشت و نگاه او، پس از او بسط نيافت؟
به هر حال مردم بيشتر دنبال دنيا هستند، اگر راهي براي آنان سود دنيايي نداشته باشد، بهسوي آن نميروند. همچنين اينگونه استعدادها در سير و سلوك نادر بود و كمتر فردي ميتوانست در اين راه گام بردارد.
اگرچه از مرحوم نخودكي ياد ميكنند كه به مقام اجتهاد رسيده و صاحبنظر بودند، اما هيچگاه ايشان در مقام مرجعيت و ارائه فتوا قرار نگرفتند. چرا؟!
مرحوم والد تمايل نداشتند كه كسي از ايشان درخواست استفتاء كند. از صدور فتوا پرهيز ميكردند.
چرا از فتوا دادن اكراه داشتند؟
براساس اين روايت از امام صادق(ع) كه ميفرمايند: از فتوا دادن فرار كنيد؛ همچون فرار كردن از شير.
آيا ايشان شرع را بر اساس نظر خودشان استنباط كردند يا از مراجع تقليد ميكردند؟
در ابتدا ايشان تقليد ميكردند، اما پس از اينكه به جايگاه اجتهاد رسيدند، براساس نظر خودشان عمل ميكردند. اما همانطور كه گفتم، از دادن فتوا و قرار گرفتن در جايگاه مرجعيت پرهيز ميكردند و در ابتدا در مشهد كه بودند، مردم را به مرحوم آقاي نائيني و مرحوم آقا سيدابوالحسن اصفهاني در نجف و مرحوم حاجآقا حسين قمي در مشهد ارجاع ميدادند.
گويا ايشان با علم اصول آنچنان موافقتي نداشتند و باعث ايجاد بازدارندگي براي فقه ميدانستند. تا چه حدي اين مساله درست است؟
تا حدودي اينگونه اعتقاد داشتند.
مراجع از استدلال و قياس در استنباط احكام استفاده ميكنند. آيا ايشان اين مساله را قبول داشتند كه به مراجع ارجاع ميدادند؟ يا اينكه بيشتر به نص احاديث، روايت و كتاب معتقد بودند؟
به هر حال انسان كه معصوم نيست. وقتي معصوم نباشد، نميتواند بهطور قاطع بر استدلال خود تكيه كند. همچنين برخي احكام فقهي همچون حكم قصاص با استنباط عقلي قابل تفسير و تحليل نيست.
پس مرحوم نخودكي بيشتر به اخباريها نزديك بودند تا اصوليها؟
بله، تا حدودي اين مطلب درست است.
پس چگونه به مراجع ارجاع ميدادند؟
ايشان اصول را هم قبول داشتند؛ اما نه به صورت مطلق. همچنين همه علما همچون يكديگر نبودند و برخي بيشتر به احاديث و روايت استناد ميكردند؛ تا استنباط عقلي. ايشان استناد ميكردند به فرمايش مرحوم ملامحسن فيض كه ميفرمود: «اصول سه جزء است؛ اصول و فضول و غيرمعقول».
ايشان با فلسفه هم مخالف بودند؟
مرحوم والد خودشان فلسفه خوانده بودند، اما موافق فلسفه خواندن محض نبودند. ميگفتند: اگر كسي ميخواهد فلسفه بخواند، بايد اول با علم طب آشنايي داشته باشد، بعد بايد تمامي احاديث و روايات را مطالعه كرده باشد. بهعلاوه مشغول تزكيه نفس هم باشد، والا نبايد فلسفه بخواند.
آيا مخالفت برخي علما در مشهد با فلسفه متاثر از ايشان است؟ آيا بزرگان مكتب تفكيك، شاگرد ايشان نبودند؟
خير، به هيچوجه، اصلا آراي آنان درست نيست.
جايگاه معنوي مرحوم نخودكي كه نقل شده است (همچون چشم برزخي يا طيالارض)؛ آيا متاثر از احكام شريعت بوده است يا برآمده از نوعي سلوك جدا از احكام شرعي و فقهي؟
دين اسلام و احكام شرعي يكي است كه متاثر از شريعت و فقه است. اگر فردي تمام اينها از جمله اجراي واجبات و مستحبات و پرهيز از محرمات و مكروهات را عمل كند، به چنين جايگاهي ميتواند برسد.
همانطور كه حضرتعالي مستحضر هستيد، اكثر فقها نسبت به برخي رفتارهاي عرفاني و سيروسلوك موضع گرفته و ميگيرند و صاحبان اين روشها را طرد ميكنند اما برابر مرحوم نخودكي نهتنها اين اتفاق رخ نداد، بلكه برعكس خيلي از آنها مويد ايشان بودند. نقل ميكنند كه مرحوم آيتالله سيداحمد خوانساري هم جايگاه معنوي ايشان را به صراحت تاييد و تشريح كرده بودند. دليل برخورد بسيار مثبت علما با مرحوم نخودكي چه بود؟
مهمترين ويژگي ايشان كه باعث اينگونه تاييدات بود، اين مساله بود كه تمام اعمال و رفتار مرحوم والد مطابق شرع بود.
آيا نظر خاص اجتماعي ـ سياسي هم ابراز كرده و در اين باره هم موضع گرفته بودند؟
ايشان معتقد به عدم دخالت در اين مسائل بودند. چراكه ميگفتند افراد بايد در مسائلي وارد شوند كه در آن صاحبنظر بوده و اطلاعات دقيق داشته باشند. به عبارتي بايد فرد اهليت داشته باشد.
گويا برخي از ايشان خواسته بودند كه با توجه به جايگاه معنوي ايشان، كاري بكنند تا رضاخان از بين برود، اما مرحوم نخودكي مخالفت ميكنند؟
بله، اين نقل درست است. ايشان گفته بودند، فعلا صلاح نيست او برود، چون وضعيت بدتر ميشود، بگذاريد خودش چهار سال ديگر خواهد رفت. از ايشان سوال شد: چگونه؟ فرمودند: خارجيها وارد ايران ميشوند و اين اتفاق ميافتد.
برخي نقل كردهاند كه مرحوم نخودكي قطب يكي از سلسلههاي تصوف بوده است. اين ادعا تا چه حدي درست است؟ اگر اين ادعا نادرست است،بفرماييد ايشان تا چه حد در سيروسلوك معنوي خود متاثر يا آموزشديده برخي از شيوخ يا قطبهاي تصوف بودهاند؟
اين ادعا درست نيست. ايشان معتقد بودند: در راه خدا اين سخنان و قيودات بيهوده است. البته ممكن است كه ارتباطها و برخوردهاي عادي وجود داشته باشد. اما اين به معناي تاثيرپذيري يا ارتباط عميق مريد و مرادي نيست. ايشان سفرهاي گوناگوني به شهرهاي مختلف كرده بودند كه در حين سفر هم با افراد معنوي مرتبط شدند؛ مثل مرحوم سيدجعفر قزويني. ايشان با هيچيك از متصوفه ارتباط نداشتند.
گفته شده لقب طريقتي ايشان «بنده علي» بوده است و لقب شما كه به عنوان قطب پس از ايشان نام برده شده است، «نجمالدين» است؟
لقب «بنده علي» از سوي استاد ايشان (مرحوم حاجمحمدصادق) به ايشان داده شده است. «نجمالدين» هم كنيه من است. ايشان هرگز ادعاي قطبيت نكردهاند و اين قبيل ادعاها در راه خدا بيمعناست.
يعني ايشان به سلسلهمراتب صوفيه معتقد نبود؟ انسان كامل يا پيرمراد نداشتند؟
به صوفيه به معناي مصطلح آن معتقد نبودند. البته فقها هم در نقل حديث از اساتيد خود اجازه ميگيرند و ايشان هم اينگونه معتقد بود، اما روشهاي صوفيه را نميپذيرفتند.
سوالي كه در اين روزگار مطرح ميشود، اين است كه چرا اكنون در ميان عالمان ديني كمتر افرادي را در زمره مرحوم نخودكي ميتوان يافت؟
زمانها متفاوت است؛ گاهي تابستان است و سرسبزي و گاهي زمستان است و ميوهاي يافت نميشود. همچنين برخي اوقات اينگونه افراد ظاهر بودند و ديده ميشدند و گاهي اين افراد مخفي بودند. در اين 60 و 70 سال اينگونه افراد، با اين جايگاه كمتر ديده ميشوند. يعني امروز هم اينگونه افراد هستند؛ اما پنهانند.
وجهه تمايز دهنده ميان افراد حقيقي اين مقام با افراد غيرحقيقي چيست؟
حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی به ملکوت اعلی پیوست.روحش شاد. وی غریبانه در روستای فارمد 17 کیلومتری مشهد در کنار عارف بزرگ ابوعلی فارمدی دفن گردید.
امروز که سالروز رحلت شیخ نخودکی است به روح بلند و پاکش درود میفرستیم و از ایشان التماس دعای خیر داریم . مطالب شما عالی بود .تشکر
خدا رحمت کند مردان خدا بی ادعا هستن روح پدر بزرگوارش شاد وهمچنین پسر ایشان برای شادی روحشان و اجابت دعایتان در محضر پرودگار صلواتی محمدی ختم کن.
التماس دعا
با سلام و احترام به روح پاک حاج آقا حسنعلی اصفهانی و روح پاک فرزند نیک ایشان ، من سعادت نداشته ام ایشان را زیارت کنم و فقط کتابشان را خوانده ام . حالا شدیدا" در کارم گره افتاده و توکلم به خداوند بی همتا است و میدانم که هنوز اشخاصی نظیر آقا حسنعلی اصفهانی هستند ولی نمیدانم چگونه ایشان را زیارت کنم . ان شاء الله پروردگار به همه مریضها شفا عنایت بفرماید .
سلام ممکنه راهنمایی ام کنید با پسر آقای نخودکی اصفهانی (چطور می شه) ارتباط برقرار کنم از ایشان سوال دارم.
با تشکر
سلام فرزند ایشان حدود ده سال است به رحمت خداوند رفته است