گوناگون

ماجرای وعده اصلاح طلبان به یک عضو شورای شهر

پارسینه: شورای شهر چهارم تهران پس از انتخابات 24 خرداد با معرفی 31 منتخب مردم تهران مشخص و در روز سه شنبه 12 شهریور همزمان با تشکیل نخستین جلسه شورا انتخاب رئیس و هیئت رئیسه شورای شهر نیز انجام شد.براساس قانون پس از انتخاب رئیس شورا و هیئت رئیسه، اولین وظیفه اعضای شورای شهر، انتخاب شهردار تهران است.

عضو شورای شهر تهران گفت: هیچ سندی وجود ندارد که اظهارات آقای مسجد جامعی مبنی براینکه شهردار فعلی نباید تا انتخاب شهردار جدید اسنادی را امضا کند، تایید کند، مسجد جامعی در ابتدای شورای چهارم دوباره خلاف قانون عمل کرده است.

شورای شهر چهارم تهران پس از انتخابات 24 خرداد با معرفی 31 منتخب مردم تهران مشخص و در روز سه شنبه 12 شهریور همزمان با تشکیل نخستین جلسه شورا انتخاب رئیس و هیئت رئیسه شورای شهر نیز انجام شد.براساس قانون پس از انتخاب رئیس شورا و هیئت رئیسه، اولین وظیفه اعضای شورای شهر، انتخاب شهردار تهران است.

فردا یکشنبه 17 شهریور قرار است در دومین جلسه شورای شهر تهران، انتخاب شهردار در دستور کار اعضای شورا قرار گیرد از این رو با پرویز سروری از اعضای شورای شهر چهارم به گفتگو نشستیم تا ضمن ارزیابی فضای حاکم بر شورای شهر، نقطه نظرات این عضو شورای شهر تهران پیرامون واگذاری مدیریت شهری تهران به یک گزینه اصلح را ارزیابی کنیم.

در ادامه مشروح گفتگوی مهر با پرویز سروری از نظرتان می گذرد.

فضای شورای شهر در زمان انتخاب رئیس شورا چگونه بود، با توجه به ترکیب شورا آیا پیش بینی می کردید که آقای مسجدجامعی به عنوان رئیس شورا انتخاب شود؟

ما بررسی های مختلفی را صورت داده بودیم، بر روی گزینه های مختلف فکر کرده بودیم اما به دلیل سابقه روشنی که مهندس چمران داشت وی را گزینه مناسب می دانستیم. به تعبیر دیگر آقای چمران برند و ظرفیت مهم شوراها در کشور و برای شورا یک فرصت محسوب می شوند. مدیریت 10 ساله وی یک ظرفیت بزرگ برای کشور بود چرا که کاملاً کارشناسانه و مبتنی بر خدمت به مردم عمل کردند کارنامه ای که از وی در شورای دوم و سوم وجود دارد نشان دهنده یک کارنامه درخشان است.

به تعبیر من اگر نگاه سیاسی بر مجموعه شورای چهارم حاکم نبود رئیس بلافصل و بی تردید شورای تهران باید مهندس چمران می بود اما متاسفانه با همه نگرانی هایی که احساس می شد که در شورای چهارم ایجاد شود، رفته رفته فضای سیاسی بر نظرات کارشناسی در شورا غلبه کرد و نتیجه آن بیشتر از یک نتیجه کارشناسی یک نتیجه سیاسی شد.

بنده به آقای مسجد جامعی ارادت دارم، وی وزیر فرهنگ و ارشاد بوده و چهره ای شناخته محسوب می شود در عین حال از کسانی است که من با اطمینان خاطر پشت او نماز می خوانم اما در موضوع شوراها بین آقای چمران و آقای مسجدجامعی فاصله زیادی را می بینم. احساس من بر این است که ملاحظات سیاسی و متاسفانه برخی ملاحظات کاسبکارانه و تعاملات خارج از عرف، ارزش، اصولگرایانه و نیز انقلابی بر تصمیم اول شورای چهارم سایه انداخت.

نمی خواهم صحبت هایی بکنم که باعث شکاف و کدورت بین ما و همکاران شورای شهر شود، انتخاب آنها برای ما مورد احترام است اما نظر شخصی من این است که در حقیقت شورا با انتخاب چمران چیزی به دست می آورد، چمران با رئیس نشدن چیزی را از دست نمی دهد، مهدی چمران همان مهدی چمران می ماند.

در تاریخ، کسانی ماندگاری دارند که به مسئولیت ها اعتبار دادند نه کسانی که اعتبار خود را از مسئولیت ها گرفتند. به اعتقاد من آقای چمران جزو آن دسته افرادی است که با حضور خود در شورای دوم و سوم به مسئولیت ریاست شورا اعتبار داد و با از دست دادن آن هیچ اعتباری را از دست نمی دهد.

خواهید دید که این چهره اصولی و ارزشی تمام همت و تلاش خود را برای موفقیت آقای مسجدجامعی به کار خواهد گرفت چرا که ما معتقدیم موفقیت رئیس شورای چهارم، موفقیت شورای چهارم و مردم خواهد بود و نمی خواهیم به هر شکل ترکیبی ایجاد شود که در ریاست شورا کوچکترین خلل و مشکلی ایجاد شود به همین دلیل تصمیم اصولگرایان در این دوره بر این است که با تمام همت و تلاش زمینه ای را فراهم کنیم تا شاهد تعامل گسترده جناح های سیاسی برای خدمت به مردم در این عرصه باشیم.

به اعتقاد شما می توان گفت مهمترین عارضه شورای شهر حاکم شدن فضای سیاسی بر شورا بدون در نظر گرفتن توانمندی و کارآمدی افراد است؟
قطعاً می توان این مساله را به عنوان عارضه شورای شهر قلمداد کرد. امیدوار هستیم نکته ای که آقای مسجد جامعی در اولین جلسه شورا عنوان کرد اتفاق بیافتد، یعنی وجود سلایق سیاسی برای شورا تهدید به شمار نرود. در صورتی چنین اتفاقی خواهد افتاد که سلایق مختلف سیاسی در یک رقابت سالم کارشناسی و خدمت مدار رقابت کنند نه اینکه در یک رویکرد کاملاً جناحی و سیاسی با هم تقابل داشته باشند.

اگر این اتفاق بیافتد این مساله به فرصت تبدیل می شود، یعنی در صورتی که دید کارشناسی بر دید سیاسی و جناحی غلبه کند. با کمال تاسف مجبورم این را بگویم که تا الان تحلیل من این است که شورای چهارم به طرف تهدید در حال حرکت است تا فرصت، چرا باید شورای چهارم به طرف شورایی برود که این گزینه سراسر سیاسی و شامل چالش های سیاسی است؟

گزینه ای که در هر شکل حتی اگر کار سیاسی هم نکند کار سیاسی و جریانات سیاسی به طرف او می روند و چالش های سیاسی سراغ او را می گیرند. امروز می بینیم جریانات اصلاح طلب که مدعی هستند تلاش می کنند تا شورای چهارم را با همکاری و تعامل پیش ببرند و عارضه شورای اول دچار شورای چهارم نشده و در کارنامه آقای حسن روحانی انحلال شورای چهارم مثل کارنامه آقای خاتمی قرار نگیرد در اولین انتخاب خود دست به گزینه ای می زند که پر از چالش های سیاسی است یعنی در ابتدای کار تقابل با مجلس را در دستور کار خود قرار می دهند.

مجلس در انتخابات شوراها به گزینه آنها رای رد صلاحیت داده و از طرفی این گزینه سراسر تنش سیاسی را به دنبال خواهد داشت، فکر می کنم اساساً این تصمیم، شورا را در چالش ها و تنش های سیاسی غوطه ور می کند؛ نمی شود با یک مشعل آتشین وارد یک انبار گوگرد شد و گفت این انبار آتش نمی گیرد. دست زدن چنین انتخابی چالش های سیاسی را به دنبال دارد و در ابتدای کار شورا را در ورطه مسایل سیاسی قرار خواهد داد. از این نظر باید گفت این نگرانی وجود دارد که شورا به سمت تهدید در حال حرکت است. هر چند امیدوارم این تحلیل غلط باشد و ما بیشتر از آن که به سمت تهدید برویم به سمت فرصت حرکت کنیم.

از روندی که تا کنون شاهد آن بودیم به خوبی چنین تحلیلی استنباط می شود، در شورای چهارم نشستیم و معیارها و شاخصه های شهردار را در چند جلسه تنظیم کردیم. هنوز گزارش کمیته بررسی شاخصه های شهردار در شورای قبل از 12 شهریور مطرح نشده بود که آقای مسجدجامعی اعلام کرد ما اصلاح طلبان برای شهرداری به آقای هاشمی رسیدیم؛ سوال من این بود که پس وظیفه آن کمیته چه بود؟ شاخصه ها و معیارها چه بود؟، اگر شما گزینه خود را مشخص کردید لازم نبود ما شاخص بنویسیم، هنوز این شاخص ها تصویب نشده بود که شما اعلام کردید به گزینه مورد نظر اصلاح طلبان رسیده اید.

فعلاً آغاز خوبی برای شورای چهارم نداشتیم و برخلاف وعده ای که به مردم دادیم تا درگیر تنش ها و چالش های سیاسی نشویم تا کنون احساس خوبی برای تحقق این وعده ندارم. امیدوارم در اقدامات بعدی شاهد یک تحول در تبدیل تهدیدها به فرصت باشیم.

اشاره کردید به گزینه ای که اصلاح طلبان برای شهرداری انتخاب کردند این گزینه سراسر چالش و تنش سیاسی است، به اعتقاد شما رد صلاحیت آقای محسن هاشمی در انتخابات شورای شهر یک اقدام سیاسی بود یا کارشناسانه و به توانمندی و کارآمدی وی در مدیریت اجرایی شهر بر می گشت؟ و آیا کسی که در انتخابات شورای شهر رد صلاحیت شده است این توانایی را دارد که از طرف اعضای شورای در معرض انتخاب برای شهرداری تهران قرار گیرد؟
اساساً نمی خواهم وارد این بحث شوم چون این بحث در حوزه عملکرد هیات نظارت مجلس است. باید این سوال را از آنها پرسید، این بحث در حیطه اختیارات و وظایف بنده نیست. اما بالاخره یک نهاد رسمی که بررسی صلاحیت ها را بر عهده دارد به هر دلیلی که نمی خواهیم به آن ورود پیدا کنیم به این نتیجه رسیده که این فرد برای شورای شهر صلاحیت ندارد، انتخاب این فرد به عنوان مهمترین تصمیم شورا جای تامل و بررسی دارد.

این به نوعی خط بطلان بر تصمیمات هیات نظارت مجلس و بی اعتبار کردن همه این تصمیمات است و هم به نوعی ایجاد تقابل زودهنگام بین مجمع نمایندگان تهران و شورای شهر چهارم است، یعنی ما هنوز کار را شروع نکرده و در حالی که به شدت نیازمند تعامل گسترده با دولت و مجلس هستیم با یک انتخاب وارد این مسیر می شویم.

در حالی که این دوستان می توانستند به گزینه دیگری تکیه کنند که چنین آفت هایی را به دنبال نداشته باشد به هر حال ورود در این تصمیم ورود زودهنگام و یک تقابل و واگرایی با مجمع نمایندگان تهران محسوب می شود که می تواند عواقب ناگواری داشته باشد.

اما اینکه این گزینه می تواند قدرت شهرداری را در دست بگیرد در شرایطی که برای ورود به شورا رد صلاحیت شده مساله ای است که مراجع ذیصلاح باید آن را مورد بررسی قرار دهند ما معتقدیم در این مسئله مغایرت وجود دارد. وقتی فردی صلاحیت عضویت در شورا را ندارد به طور طبیعی نمی تواند صلاحیتی در منتخب این شورا برای مهمترین مسئولیت مجموعه کار شورا و شهرداری را داشته باشد.

من به عنوان یک مرجع رسمی نمی توانم در این باره صحبت کنم اما معتقدم باید قضیه را فراتر از این نگاه کرد؛ چرا وارد مباحثی شویم که شورا را در فراز و فرودهای بی حاصل قرار داده و از ابتدای کار درگیر مسایل این چنینی کنیم.

آیا واقعاً قحط الرجال است و امکان اینکه شورا دست به یک اقدام فراگیر زده تا چنین اما و اگرها و شبهاتی به وجود نیاید وجود ندارد و ما منحصر در یک گزینه هستیم؟

امیدوارم شورای چهارم با نگاه واقع بینانه تری موضوع را رصد کرده و خود را در ورطه برخی حواشی قرار ندهد، نگرانی عمده من در این است که شورای چهارم اسیر حاشیه شود. معتقدم شورای چهارم فعلاً در این مسیر قرار گرفته است یا حداقل چنین تظاهری را به وجود آورده است که به ظاهر بیش از آن که خود را مشغول متن کند درگیر حواشی شده است.

بعد از انتخاب آقای مسجد جامعی به عنوان رئیس شورای شهر تهران، جریان اصولگرا برای تعامل با رئیس شورا چه مسیری را پیش خواهد گرفت؟
ما قطعا تلاشمان بر این خواهد بود که همه ظرفیت خود را در اختیار ریاست شورا و هیئت رئیسه قرار دهیم تا این هیئت رئیسه موفق باشد، موفقیت هیئت رئیسه موجود موفقیت ما و ناکامی او ناکامی ماست، موفقیت او خدمت به مردم است و ناکامی او سلب خدمت و امکان خدمت گذاری به مردم تهران خواهد بود.

ناکامی شورای چهارم و رئیس شورا و نیز هیئت رئیسه تبعات سنگینی دارد که متوجه مردم می شود و فرصت بزرگی را از مردم برای دسترسی به تسهیلات و امکان برخورداری از امکانات بهتر را سلب می کند. به همین خاطر تمام تلاش ما این است که همه ظرفیت اصولگرایان را در خدمت هیئت رئیسه قرار دهیم تا هیئت رئیسه موفق باشد اما این روند تا جایی خواهد بود که هیئت رئیسه و رئیس شورا در چارچوبهای تعیین شده نظام حرکت کنند.

طبیعتا هر جا که از این مسیر فاصله بگیرند ما باز تلاش خواهیم کرد که دوستانه و مشفقانه آن ها را متقاعد کنیم تا در مسیر انقلاب حرکت کنند اما اگر این اتفاق نیفتاد به طور طبیعی مجبور خواهیم بود که تمام اقدامات را برای اصلاح موارد که می تواند در دراز مدت شورا را در مسیرهای دیگر قرار دهد به کار بندیم.

امیدواریم چنین اتفاقی نیفتد. از آقای مسجد جامعی هم این توقع نمی رود، من آقای مسجد جامعی را فردی اهل تعامل می دانم در بین دوستان اصلاح طلب آقای مسجد جامعی را در زمره افراد اهل تعامل و همکاری می بینم به همین دلیل امید زیادی داریم که بتوانیم با تعامل و همکاری و به تعبیری همفکری و هم افزایی فضای مناسبی را برای ارائه خدمات مناسب از سوی شورای شهر تهران برای مردم داشته باشیم.

آیا درست است که در شورای شهر چهارم وزن اصلاح طلبان سنگین تر است و به نوعی دیگر حضور جریان اصلاح طلب بیشتر از جریان اصولگرا در شورا می چربد؟
نه، این تحلیل را قبول ندارم، به اعتقاد من اصلاح طلبان و اصول گرایان شورا در یک فضای کاملا نزدیک به هم حرکت می کنند، باید اجازه دهیم انتخاب شهردار هم انجام شود، نتیجه آن هم می تواند پاسخ مناسب تری به این سوال باشد.

اما به طور کلی در انتخاب رئیس شورا هم دیدیم که تقریبا یک هم آوردی و یک حرکت نزدیک به هم انجام گرفت، وجود افرادی که نه به ظاهر اصلاح طلب هستند و نه اصولگرا اما در تصمیمات شورا تعیین کنندگی دارند به نوعی در لیست اصولگرایان و اصلاح طلبان نبوده و تقریبا به صورت مستقل حضور پیدا کردند. به همین دلیل اگر آن ها را از این دو لیست خارج کنیم یک وضعیت برابر و یا با یک نسبت خیلی محدود اصولگرایان جلوتر هستند. اما به هر حال من معتقدم این دو عضو شورا الان تعیین کنندگی خاصی در تصمیمات شورا دارند.

گفته می شود اعضای شورا از بیرون تحت فشارهای رسانه ای و یا برخی جریانات سیاسی هستند، آیا چنین چیزی صحت دارد؟

متاسفانه همین طور است در حالی که ما امیدوار بودیم رسانه ها ما را در این که به چالش های سیاسی ورود نکنیم یاری مان کنند.

امام صادق (ع) فرمودند مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود. در حالی که ما یک بار اتفاق تلخ انحلال شورای اول را در کارنامه شورای شهر تهران داریم. رسالت رسانه ها این بود که کمک کنند تا شورای شهر چهارم در مسیر غیر سیاسی و کاملا کارشناسی حرکت کند اما اتفاقاتی که این روزها در رسانه ها شاهد آن هستیم اتفاقات کاملا سیاسی و تحریک و تقابل سیاسی و در نهایت دو قطبی کردن شورا است که به نظر من به مثابه سم مهلک برای شورا محسوب می شود.

وقتی تیتر می زنند «دیروز پاستور، امروز بهشت، فردا بهارستان» نشان می دهد که چنین تیتری کاملا سیاسی است و بیان گر این است که اقداماتی که امروز در شوراها در حال انجام است کاملا سیاسی است. حداقل چنین تیترهایی که متاسفانه از یک گروه سیاسی خاص هم تعقیب می شود چنین شاعبه ای را به وجود می آورد که یک نگاه سیاسی در این روند وجود دارد و کاملا با نگاه ناظر به آینده و فتح بهارستان است که امروز در بهشت شورا این اقدامات صورت می گیرد.

این نشان می دهد که کاملا با نگاهی سیاسی فراز و فرودهای شورا در حال تعقیب است. به اعتقاد من رسانه ها کاری می کنند که دود آن به چشم همه خواهد رفت و هیچ سودی از این روند برای آن ها متواتر نخواهد شد. این روندی که پیش گرفته شده به اعتقاد من به انحلال شورای چهارم منجر خواهد شد و طبیعی است که تهران تحمل آشفتگی در شورای شهر را ندارد به خصوص تهرانی که دو دوره موفقیت شورای شهر را دیده و خدمات بسیار بالایی را دریافت کرده است. طبیعی است که توقع شهروندان تهرانی نسبت به گذشته بسیار بالاست و انتظار ندارد که شورای چهارم در این مناقشات سیاسی وارد شود.

به اعتقاد من غالب رسانه ها تا به الان مسیر درستی را درباره شورا پیش نگرفته اند بلکه به دنبال تحریک سیاسی و دو قطبی کردن شوراها حرکت کرده اند.

برای انتخاب شهردار تهران فضای شورا را چگونه ارزیابی می کنید، آیا لابی ها و رایزنی ها عالمانه و منطقی است یا این که بیشتر چانه زنی و جنبه های کاسب کارانه دارد؟
اولین اقدامی که برای دوقطبی کردن انتخاب شهردار همان اظهار نظری بود که این دوستان اعلام کردند و گفتند ما به گزینه مورد نظر خود رسیده ایم این حرکت باعث شد از نگاه کارشناسانه و برنامه محور فاصله بگیریم. وقتی یک گروهی اعلام می کند ما به نتیجه رسیده ایم جایی برای بحث و بررسی برنامه باقی نمی ماند و این ها به تعارفات تبدیل شده و بازی کردن ها با افکار عمومی محسوب می شود.

وقتی که شما اعلام کردید گزینه مورد نظرتا چه کسی است معنی ندارد که افرادی در شورا برنامه ارائه کنند شما تصمیم را گرفته اید در حالی که اعلام برنامه برای تصمیم سازی است به همین دلیل من معتقدم ارائه برنامه و این ژست های سیاسی هیچ خروجی ندارد چون عده ای تصمیم خود را گرفته و این تصمیم را به طور رسمی اعلام کردند. امروز هم مبتنی بر این تصمیم تمام ظرفیت ها و امکانات خود را برای رسیدن به نتیجه بسیج کردند. بنابراین جایی برای این که بخواهیم درباره گزینه های مختلف بحث و بررسی کرده و برنامه دریافت کنیم باقی نمانده و نباید مردم را فریب دهیم.

پس باید همین مسیر را رفت در حالی که نباید می رفتیم تا بتوانیم خارج از پیش داوری برنامه های مورد نظر را بررسی کنیم . به نظر می رسد گزینه هایی بیشتر از دو مورد نیست را خیلی سریع مورد تصمیم گیری قرار داده و وقت مردم را بی جهت به اتلاف نکشانیم. طبیعی است که دو گزینه مشخص در مظان تصمیم گیری قرار دارد آقایان محسن هاشمی و دکتر محمدباقر قالیباف، معتقدم بررسی گزینه های دیگر بیشتر مدیریت افکار عمومی است و تاثیر دیگری ندارد.

ارزیابی اصولگرایان مجلس از محسن هاشمی چیست؟
آقای محسن هاشمی که در مدیریت مترو تجربه دارد را به عنوان یک مدیر قابل بررسی می دانیم اما به عنوان شهردار معتقدیم در مقایسه با گزینه ای که کارنامه روشن و مشخصی دارد اصلا قابل قیاس نیست. آقای محسن هاشمی بین چند شهردار تهران کارنامه دارد، هم دوران آقای احمدی نژاد، هم قبل از دوران شهرداری آقای احمدی نژاد و هم بعد از آن و در دوره شهرداری آقای قالیباف کارنامه در مدیریت مترو دارد.

ما معتقدیم روند رو به رشد مترو در تهران مبتنی بر مدیریت آقای محسن هاشمی نبوده چون تا قبل از آقای قالیباف در کارنامه آقای هاشمی 2.5 کیلومتر ساخت مترو و با آمدن آقای قالیباف این ظرفیت تا 15 کیلومتر و الان هم تا 17 کیلومتر را داشتیم؛ این نشان می دهد مدیریت مترو هم همزمان با مدیریت آقای قالیباف در شهرداری متحول شده است و ما توانسته ایم این شبکه وسیع ریلی درون شهری را به دست بیاوریم.

از این نظر ما معتقد هستیم آقای محسن هاشمی فرد محترمی است و ممکن است در سمت های مختلف قابلیت های بالایی داشته باشند اما در مقیاس با مدیریت فعلی شهری فاصله زیادی دارد و حتما آقای قالیباف در عرصه های مختلف کارنامه روشنی دارد.

در توسعه سرانه فضای سبز، سرانه سلامت، مشارکت مردمی، محله محوری، توزیع امکانات بر همه تهران، کاهش شدید فاصله خدمت رسانی بین شمال و جنوب تهران آقای قالیباف سوابق بسیاری دارد.

جای تاسف دارد فردی از اعضای محترم شورای شهر چند ماه قبل در تعریف و تمجید از مدیریت فعلی شهرداری مقاله ای می نویسد و به او دست مریزاد می گوید و همان نکاتی را که آن روز به عنوان یک فرصت بزرگ برای تهران عنوان می کند را امروز با مقاله ای به عنوان یک تهدید برای تهران قلمداد کرده و مدیریت تهران را مدیریت پادگانی می نامد. بالاخره انسان تکلیف خود را نمی داند که این نقطه نظرات چیست و آن نقطه نظرات چه بود، چرا باید در عرض چند ماه به یکباره تحلیل ها 180 درجه با هم تفاوت پیدا کند، آیا واقعا نگاهی که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری در بین دوستان ما درباره مدیریت شهری آقای قالیباف بوده با نگاه الان قابل سنجش است؟

آیا این نگاه با آن نگاه قابل مقایسه است؟ چطور است که تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری مجموعه اصلاح طلبان وجود آقای قالیباف را در شهرداری تهران یک فرصت بزرگ می دانند اما بعد از انتخابات ریاست جمهوری در یک چرخش عظیم وجود وی در شهرداری را یک تهدید بزرگ برای تهران می دانند.

به هر حال اگر نگاه، نگاه منصفانه ای باشد همه گزینه های شورای شهر اذعان خواهند کرد که مدیریت فعلی تهران در طول تاریخ مدیریت شهرداری تهران جزو موفق ترین مدیریت ها بوده و هیچ ضرورتی ندارد یک مدیر موفقی که کارنامه درخشانی دارد را از مدیریت شهر تهران بگیریم و کسی را در راس مدیریت شهری تهران قرار دهیم که سابقه روشنی از او برای مدیریت شهر تهران نداریم. به طوری که موفقیت های وی نیز در بخشی از مدیریت شهری تهران معطوف به مدیر فعلی شهرداری بوده است.

برخی منتقدان معتقدند تداوم حضور یک شهردار در شهرداری آن هم بیش از 8 سال مضراتی را به دنبال دارد. پاسخ شما به این منتقدان چیست؟

این ارزیابی هم درست و هم غلط، اگر مدیریتی در طول مدیریت خود آرام آرام انگیزه های خلاقیت، نوآوری، تحرک و پرکاری را از دست دهد این مدیریت، مدیریت فلجی است و به تکرار گرفتار شده و در ضمن انگیزه های لازم را از دست داده به طور طبیعی در چینن شرایطی با تغییر مدیریت می توان این کار را سامان داد.

اما در اصول مدیریت گفته می شود اگر مدیری مثل روز اولی که وارد شده هنوز در حال تولید خلاقیت و طراحی های جدید است و با انگیزه بالا کارها را ادامه می دهد ضرورتی بر تغییر آن مدیریت نیست، احساس ما بر این است که در مدیریت فعلی آقای قالیباف هنوز انگیزه های روز اول را دارد، هنوز مثل روز اول برای کار وقت می گذارد و خلاقیت و نوآوری در تهران موج می زند. کارنامه سال هفتم آقای قالیباف بهتر وپربارتر از کارنامه وی در سال اول است. هرگز احساس یکنواختی، تکراری بودن و خستگی را در این مدیریت نمی بینیم به همین دلیل معتقدیم نیستم که مدیریت فعلی دچار خمودگی، بی برنامگی و بی انگیزگی شده باشد.

آیا با آقای قالیباف هم مذاکراتی انجام داده اید؟
ما با گزینه های مختلف بررسی ها را انجام دادیم، جلسات مستمری را با آقای مهرعلیزاده داشتیم، تعجب کردیم چون وی برنامه های خوبی را ارایه کرده بود و می توانست جزو گزینه هایی باشد که ما نسبت به گزینه دیگر اصلاح طلبان به وی نگاه مثبتی داشته باشیم. معتقدم بودیم وی بی طرفانه تر و با برنامه قوی تر وارد شده اند. علاوه بر اینکه حساسیت های سیاسی که نسبت به آقای محسن هاشمی وجود دارد نسبت به وی نیست.

با دوستان دیگر مانند آقایان محسن رضایی، رستم قاسمی، علی نیکزاد، طلا که به اعتقاد من هر کدادم ظرفیت های مناسبی هستند جلسه داشته وسعی کردیم برنامه های آنها را بگیریم و برنامه های آقای قالیباف را هم ملاحظه کرده و تلاش کردیم جلسات مختلفی را با وی داشته باشیم، هم به صورت فردی با ایشان جلسه داشتیم و هم به صورت گروهی حتی نقطه نظرات و انتقادات مدیریت فعلی شهری را هم به طور شفاف انتقال دادیم.

به طور کلی با سطح بالایی که گزینه های مختلف داشتند آقای قالیباف توانمندی های بالایی داشتند و به طور کلی تا این لحظه به این نتیجه رسیدیم که ملاک های مورد نظر کمیته تعیین شاخصه های شهرداری در شورای چهارم بیشترین تطبیق را با آقای قالیباف دارد به همین دلیل احساس من این است که اکثر یا همه اصولگرایان بر روی اصلح بودن آقای قالیباف در شرایط فعلی برای شهرداری اتفاق نظر دارند.

پیش بینی شما برای انتخاب شهردار تهران کیست؟
پیش بینی من این است که این طور که فضا پیش می رود ما به آقای قالیباف نظر مساعد بیشتری داریم.

اگر کسی غیر از آقای قالیباف به عنوان شهردار تهران انتخاب شود رویه کاری شما با شهردار منتخب چگونه خواهد بود؟
بعید می دانم چون در گذشته ما سه ماه وقت داشتیم؛ یکی از نقاط ضعف شورای شهر چهارم همین است، آقای روحانی در روز اول تحلیف هیات دولت را معرفی کرد؛ شورای شهر سه ماه وقت داشته اما روز اول خلاف قانون عمل می شود به طوری که قانون صراحتاً اعلام کرده که در روز اول و بلافاصله بعد از انتخاب هیات رئیسه باید موضوع انتخاب شهردار را در دستور کار قرار دهد در حالی که این کار برخلاف قانون در دستور کار قرار نمی گیرد و شورای شهر چهارم در اوج ناباوری بعد از سه ماه، 5 روز به خود مرخصی می دهد و موضوع را به روز یکشنبه موکول می کند.

ما از آقای مسجد جامعی توقع داشتیم با این پتانسیل جدیدی که ایجادشده همان روز ادامه کار را شروع می کردند. ما می توانستیم بعد از رفتن به مرقد امام(ره) به جلسات ادامه دهیم یا می توانستیم از روز چهارشنبه و پنجشنبه برای این کار استفاده کنیم و به طور فوری و ضربتی تکلیف شهردار تهران را مشخص کنیم.

الان یک بلاتکلیفی در پروژه های شهرداری وجود دارد، چرا به این بلاتکلیفی دامن می زنیم؛ مردم تهران نسبت به این رویه کاری چه قضاوتی خواهند کرد، آنها می گویند رئیس جمهور ما در روز اول هیات دولت را معرفی کرده شما سه ماه وقت داشتید که یک رئیس شورا و یک شهردار را انتخاب کنید اما با این اتلاف وقت کار می کنید.

مضرات این اتلاف وقت در انتخاب شهردار تهران چیست؟
معلق بودن کارها، چون هیچ پروژه جدیدی انجام نمی شود و پروژه های قدیم هم تحرک خود را از دست می دهند. مدیران موجود دستشان به کار نمی رود چون نمی دانند بالاخره ماندنی هستند یا رفتنی. طبیعی است که این آشفتگی و بی ثباتی و وضعیت موقتی بودن باعث می شود که تمام برنامه ها دچار از هم پاشیدگی شده و سرعت کارها به حداقل برسد. به تعبیر دیگر فقدان یک تصمیم گیری در کارها، کارها را به فشل شدن می کشد. به علاوه این که تخلف دوم را آقای مسجدجامعی در اظهار نظر خود بر امضا نکردن اسناد شهرداری انجام داد.

بر اساس کدام قانون آقای مسجدجامعی چنین اظهار نظری را عنوان کردند، قانون تصریح دارد که شهردار فعلی تا انتخاب شهردار جدید می تواند همه اسناد را امضا کند؛ شما نه تنها تخلف اول را انجام داده، قانون را زیر پا گذاشته و انتخاب شهردار را در دستور کار شورا قرار نداده اید بلکه با تخلف دوم موجی از ناپایداری و آشفتگی را در مدیریت شهری وارد کردید. با این عنوان که هیچ سندی هم امضا نشود.

پس این اظهار نظر آقای مسجدجامعی خلاف قانون بوده؟
کاملاً غیرقانونی است و هیچ مستند قانونی برای این موضوع در اختیار نداریم.

در زمان انتخابات شورای شهر تهران، برخی نخبگان تهران معتقد بوند که ورود برخی چهره ها همچون هنرمندان، ورزشکاران، بازیگران و خوانندگان به شورای شهر می تواند فضا را به سمتی پیش برده که تصمیم گیری از سوی این افراد به جای تصمیم گیری های کارشناسانه و عالمانه به سمت فضای کاسبکارانه و غیرکارشناسانه پیش رود و شرایطی فراهم شود که این افراد بدون تعهد به قول ها و وعده هایی که در فضای سیاسی می دهند تصمیم گیری کنند؛ این پیش بینی نخبگان تا چه اندازه در فضای فعلی شورا حاکم است؟
این مساله هم فرصت و هم تهدید است، تهران به موضوع ورزش، سلامت و هنر نیاز دارد که افراد متخصص در این زمینه می توانند نقش آفرینی کنند. به نظر من آقای مختاباد می تواند در عرصه تقویت زمینه های هنری نقش خوبی را ایفا کند. وی در جلسات هم با انرژی بالایی حضور دارند. ورزشکاران هم به همین شکل هستند در شورای دوم و سوم ورزشکاران عامل تقویت سرانه ورزش بودند. معتقدم کارنامه مثبتی از ورزشکاران در شورای شهر وجود داشته البته ممکن است برخی از آنها هم حضور فعالی نداشته باشند اما در مجموع می توان گفت: حضور آنها مثبت بوده است.

در دوره فعلی هم معتقدیم اگر قرار است مدیریت خوبی شکل بگیرد حضور این افراد در شورا مفید است چرا که شخصیت های فراملی داشته و اعتبارات بین المللی دارند، ظرفیت آنها در افزایش ظرفیت ورزشی به ویژه ورزش بانوان می توان بسیار موثر باشد.

چیزی که ما را نگران می کند برخوردهای کاسبکارانه است که منحصر در ورزشکاران و ... نیست، من نمی خواهم وارد مسایل حاشیه ای شوم ولی برخی لابی ها در شورا رفته رفته به لابی های کاسبکارانه و بده بستان ها تبدیل می شود. این می تواند برای شورای تهران مخاطراتی را به دنبال داشته باشد و البته منحصر به هنرمندان و ورزشکاران نیست و حتماً باید همه تلاش کنیم که لابی برای تسریع در کارهای شورا و انسجام درونی شورا و اخذ تصمیمات مناسب تر برای مدیریت شهر تهران باشد. هرکجا که رای وجود دارد لابی هم هست و نمی شود آن را نفی کرد اما می توان کاری کرد که لابی منجر به منافع ملی باشد. آن چه که ما را نگران می کند این است که لابی ها محدود به کاسبکاری ها و بده بستان های حزبی و سیاسی شوند.

در فضای رسانه ای خبرهایی مبنی بر اینکه داماد آقای احمدی نژاد (خورشیدی) با محسن هاشمی دیدار کردند و گفته می شود که آقای احمدی نژاد درصدد است برای حذف قالیباف با اصلاح طلبان متحد شود. تحلیل شما درباره این مساله چیست؟
اعتقاد من بر این است که هرچند شرایط موجود تلخی ها را داشته اما یک شیرینی بزرگی را به دنبال داشته و آن این که ما شاهد یک وفاق بزرگ در جریان اصولگرایی هستیم. جبهه پایداری در این شرایط از آقای قالیباف حمایت می کند، ما این را یک امر بسیار مفید برای جریان اصولگرا می دانیم و نشان می دهد اصولگرایان رفته رفته به این نتیجه رسیده اند که باید کنار هم بوده و اختلافات را به حداقل برسانند.

خوشحال می شویم کسانی که به نوعی خود را به جریان اصولگرایی وصل کرده بودند و وصله ناچسبی محسوب می شدند اما مدتی افکار عمومی را متقاعد کرده بودند که اصولگرا هستند در فرآیند جدید به طور طبیعی در حال ذوب شدن با جریانات غیراصولگرا هستند.

در اتفاقی که در حال رخ دادن است صف ها مشخص می شود و صف اصولگرایی به یک صف ناب و به دور از عناصر ناخواسته ای که در درون جریان اصولگرا نفوذ کرده بوده و افکار غیر اصولگرایانه را با نام اصولگرایانه در دل این جریان دامن می زدند به طور طبیعی در حال حذف شدن و یا در حال حل شدن در جریان هایی هستند که به ظاهر با آنها در حال مقابله بودند. به نظر من این یک توفیق بزرگ برای جریان اصولگرا است. اگر این اخبار صحت داشته باشد که متاسفانه شواهد و قرائن نشان می دهد به نوعی صحت دارد به نظر من توفیق بزرگی برای جریان اصولگرایی به شمار می رود.

گفته می شود اصلح طلبان شورای شهر به یکی از اعضای شورا وعده هایی داده بودند تا وی برای انتخاب رئیس شورا به مسجد جامعی رای دهد، در حالی که وی به وعده خود عمل کرد و به مسجد جامعی رای داد اما اصلاح طلبان به وعده خود عمل نکردند، آیا چنین اتفاقی در شورا رخ داده است؟
کاملاً درست است چون من در این صحنه بودم. فردی که شما می گویید یکی از ورزشکاران شورا است. شب قبل از انتخابات به من وعده داده بود نه تنها خودم به آقای چمران رای می دهم بلکه تلاش خواهم کرد گروه های دیگر به خصوص ورزشکاران را هم برای این کار متقاعد کنم، این وعده ای بود که وی شخصاً به من داد. البته به آقای چمران هم چنین وعده ای را داده بود به دوستان دیگر هم این وعده را داده بود.

در روز رای گیری من با یک نفر فاصله کنار وی نشسته بودم یعنی آقای انصاری بین من و ایشان بود من دیدم که این فرد رای خود را به آقای انصاری نشان داد و آقای انصاری دقیقاً رای او را کنترل کرد و وی رای خود را به آقای مسجدجامعی داد اما یک اتفاق ناخواسته به وجود آمد و آن اینکه آنها تلاش داشتند که گزینه خود را که یکی از آنها این فرد بود برای هیات رئیسه معرفی کنند که نام خانم راستگو درآمد و این نکته مثبتی برای شورای چهارم بود که یک زن در هیات رئیسه قرار بگیرد.

به همین دلیل آرایی که قرار بود به طرف این فرد برود نرفت و وی افتاد. حتی دیده شد این فرد به طرف آقای سلطانی فر رفته و گله کرد که من به وعده ام عمل کردم اما شما به وعده ای که داده بودید عمل نکردید. این نشان می دهد که قبلاً تصمیمی گرفته شده بود، من گله ای ندارم از این که این فرد به کس دیگری رای داده اما این که یک نفر قول و وعده دهد اما بعداً به کس دیگری رای دهد با اصول اخلاق اسلامی سازگاری ندارد. مومن وقتی وعده ای می دهد باید به آن وفا کند. این از آن نوع لابی های کاسبکارانه است که ما نسبت به آن نگرانی داریم.

منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار