جنگ داخلی جمهوری خواهان در آمریکا
پارسینه: «ما به ماجراجویی سیاسی ناشی از اختلاف بین دموکراتها و جمهوریخواهان عادت داریم اما این تعطیلی دولت، مسئله دیگری است؛ این جنگی بین دمکرات ها و جمهوریخواهان است یا به عبارت دقیقتر، جمهوریخواهان و حزب تی یا چای است.»
حرا: «ما به ماجراجویی سیاسی ناشی از اختلاف بین دموکراتها و جمهوریخواهان عادت داریم اما این تعطیلی دولت، مسئله دیگری است؛ این جنگی بین دمکرات ها و جمهوریخواهان است یا به عبارت دقیقتر، جمهوریخواهان و حزب تی یا چای است.»
در ادامه تعطیلی دولت باراک اوباما و ارایه دیدگاهها و تحلیلهای مختلف از این رویداد تاریخی آمریکا٬ تحلیلگر روزنامه واشنگتنپست از زاویه متفاوتی به مسئله نگاه کرده؛ ازرا کلین معتقد است در سال ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ که سخنگوی مرکز نیوز گینگیریچ- یک مرکز سیاسی با نفوذ جمهوری خواه - با افتخار، جمهوریخواهان را به سوی جنگ تعطیلی دولت با رییس جمهور وقت، بیل کلینتون، هدایت کرد. در سال ۲۰۱۱ هم سخنگو جان بوهنر تمایل و اشتیاق خود را برای کاربرد راهبرد تعطیلی دولت نشان داد تا از این طریق به وعدههایی که جمهوریخواهان در انتخابات گذشته داده بودند به خوبی عمل شود.
در ادامه تعطیلی دولت باراک اوباما و ارایه دیدگاهها و تحلیلهای مختلف از این رویداد تاریخی آمریکا٬ تحلیلگر روزنامه واشنگتنپست از زاویه متفاوتی به مسئله نگاه کرده؛ ازرا کلین معتقد است در سال ۱۹۹۵ و ۱۹۹۶ که سخنگوی مرکز نیوز گینگیریچ- یک مرکز سیاسی با نفوذ جمهوری خواه - با افتخار، جمهوریخواهان را به سوی جنگ تعطیلی دولت با رییس جمهور وقت، بیل کلینتون، هدایت کرد. در سال ۲۰۱۱ هم سخنگو جان بوهنر تمایل و اشتیاق خود را برای کاربرد راهبرد تعطیلی دولت نشان داد تا از این طریق به وعدههایی که جمهوریخواهان در انتخابات گذشته داده بودند به خوبی عمل شود.
اما سخنگو بوهنر تعطیلی این هفته را نمیخواست. او نمیخواست به تلاشهای مربوط به سلب بودجه خدمات درمانی اوباما ملحق شود. استراتژی او این بود که یک هزینه روشن برای سرمایه گذاری دولت در سطوح فعلی تامین شود تا یک پیروزی اساسی برای جمهوری خواهان باشد و بعد کاهش هزینههای اضافی را در مذاکرات بعدی تضمین کند. اما داستان پیچیدهتر بود.
کژکارکرد کنفرانس مرکزی جمهوری خواهان اغلب به خاطر قاعده هسترت (Hastert rule) مورد سرزنش بوده. این قاعده گرچه یک قاعده واقعی نیست اما بعد از سخنگوی پیشین مرکز که هسترت نام داشت مطرح شد؛ او وقتی معروف شد که سعی کرد تنها هزینههایی را در مجلس مطرح کند که حمایت اکثریت مرکز جمهوریخواهان را داشت. سخنگوی کنونی هم همین رویه را پیش گرفت که اجازه نداد هزینه مهاجرت سناتورها در مجلس مطرح شود؛ لایحهای که حمایت اکثریت مرکز گینگریچ را داشت اما حمایت اکثریت مرکز جمهوری خواهان را نداشت.
اما آنچه در مورد «افتضاح تعطیلی » به اعتقاد نویسنده، عجیب و جالب بود این است که اکثریت مرکز جمهوریخواهان با بوهنر موافق بودند: آنها تعطیلی دولت را نمیخواستند. به گفته یکی از نمایندگان دو سوم آنها از جمله برخی از افرادی که به عنوان نامزدهای حزب تی یا چای انتخاب شده بودند، خواهان شفافیت بیشتر برای تخصیص سرمایه دولت بودند و به اعتقاد این نماینده و همه آنها «این اتفاق دیوانگی است».
کاخ سفید هم فکر میکند این دیوانگی است. اوباما در همین باره گفته « یک دسته از یک حزب، در یکی از بخشهای کنگره، در یکی از شاخههای دولت به تعطیلی کل دولت فقط برای به مبارزه طلبیدن نتایج یک انتخابات دست نمیزند». سوالی که در این بین واشنگتن را گیج کرده این است که چطور یک اقلیت از یک اکثریت بر همه نمایندگان مسلط میشود؟
رابرت کوستا، رییس دفتر واشنگتن به نشنال ریویو گفته که تخمین می زند تنها ۳۰ تا ۴۰ نماینده واقعاً تندرو میان نمایندگان جمهوریخواه باشد و بیشتر از ۱۰۰ نماینده از بوهنر حمایت قطعی کردند اما ظاهراً لسکر بوهنر ترسیده. «او چطور میتواند محکم بایستد درحالیکه تحت فشار آن ۳۰-۴۰ نفر تندرو و گروههای بیرونی است؟»
معمولاً رهبران حزب از اعضای اصلی خود در برابر درخواستهای حاشیهای حمایت میکنند. آنها سرمایههای ورودی و بیانیههای کمیته و برنامه صحن مجلس را کنترل میکنند و از این طریق قدرت نهایی را نسبت به اعضای منفرد بدست میآورند. اما رهبری جمهوریخواهان دیگر قدرت سابق برای این نقش را ندارد. شکست بوهنر در قضیه مشکلات مالی در برابر حزب چای درحالیکه نزدیک بود در برابر حزب گریه کند، کارکرد او را از بین برد.
در واقع، بوهنر هیچ تهدیدی از طرف محافظهکاران سنتی در حزب خود ندارد. آنها اعتقاد دارند او یکی از آنهاست و از این می ترسند که حزب چای او را تغییر دهد یا بازنشسته کند. تهدید اصلی بوهنر از سوی راست حزب اوست؛ در نتیجه او درگیر حواشی شد و در حالیکه آنها خوشحال بودند او در حاشیه امن بود.
یکی از دلایلی محافظهکاران با حزب چای این مشکل را دارند این است که آنها واقعاً می خواهند این مشکل را داشته باشند. آنها نمیخواهند معامله را بر هم بزنند و نمیخواهند بیشتر از آنچه واقعاً می توانند بدست آورند. بیشتر آنها نماینده محافظهکارانی هستند که امنیت دارند و اهمیتی برای حزب به طور کلی، برای انتخابات بعدی قایل نیستند. سیاستمداران سنتی مثل بوهنر هیچ دستورالعملی برای این بخش قدرتمند که هیچ تمایلی به اقدمات عملی یا راهبردی ندارند، در دست ندارد.
گرچه در سال ۲۰۱۱ جمهوریخواهان هماهنگی فوقالعادهای با حزب تی یا چای داشتند تا بی مبالاتی خود را در برابر دفتر اوباما تحت کنترل درآورد. بوهنر هم معتقد بود اعضای جدیدش به اندازه کافی توانایی داشتند که از سقف بدهی سقوط کنند و به اقتصاد صدمه بزنند و از این طریق به او درمذاکراتش با کاخ سفید نفوذ بسیار بالایی بدهند.
اما وقتی میت رامنی در انتخابات ۲۰۱۲ شکست خورد، جمهوری خواهان شروع به اصلاح رویکرد خود کردند، گرچه حزب تی این کار را نکرد. حالا بوهنر و سایر جمهوریخواهان بانفوذ در عین حال که با قانونگزاران حزب تی باید بسازنند باید با همان مشکلی که دموکراتها در ۲۰۱۱ با آن مواجه بودند هم، روبرو شوند: مذاکره کردن با افرادی که به عواقب تخریب اهمیتی نمیدهند دشوار است.
مشکلات بوهنر برای کریستوفر پارکر، دانشمند سیاسی دانشگاه واشنگتون و نویسنده کتاب «آنها به تغییر اعتقاد ندارند: حزب تی و سیاستهای واکنشی در آمریکا»، چندان هم دور از ذهن نبود. او در سال ۲۰۱۱ تحقیقی انجام داد که نشان میداد اعضای حزب تی حقیقتاً متفاوت از سایر محافظهکاران هستند. برای نمونه، ۷۱ درصد محافظهکاران حزب تی اعتقاد داشتند که اوباما «کشور را نابود میکند» در حالیکه تنها ۶ درصد سایر محافظهکاران این اعتقاد را داشتند.
با گذشت زمان اعضای این حزب وحشت خود را از تغییرات بنیادی کشور ابراز کردند. آنها اوباما را به چشم تهدید برای ملت میدیدند. در واقع اعضای حزب تی کمتر سیاست را مانند مذاکرهای بین سهامداران میدیدند و بیشتر آن را تنازعی برای بقا میدیدند.
مسیله برای بوهنر و سایر جمهوریخواهان این است که حزب تی در حال حاضر علیه آنها شده است. به علاوه، محافظه کاران اصلی با «شیطان» -یا همان دموکراتها- مصالحه میکنند. این مسیله حزب تی را هم به اوضاع مشکوک می کند. در حقیقت تنها راهی که این حزب میتواند ثابت کند واشنگتن را نفروخته، مخالفت با هر پیشنهاد سازشی از سوی بوهنر است.
خرد جمعی در سیاست آمریکا این بوده که جمهوریخواهان از رهبران خود پیروی میکردند در حالیکه دموکراتها به ندرت اتحاد کافی را برای شناخته شدن به عنوان یک حزب سیاسی سازماندهی شده دارند. اما امروز برعکس این صحت دارد. این چالش اصلی و پیچیده تعطیلی و بدهی دولت است. مسیله این نیست که بوهنر یا اوباما نمیتوانند به یک توافق دست یابند بلکه این است که بوهنر و اوباما و حزب تی نمیتوانند به توافق برسند.
کژکارکرد کنفرانس مرکزی جمهوری خواهان اغلب به خاطر قاعده هسترت (Hastert rule) مورد سرزنش بوده. این قاعده گرچه یک قاعده واقعی نیست اما بعد از سخنگوی پیشین مرکز که هسترت نام داشت مطرح شد؛ او وقتی معروف شد که سعی کرد تنها هزینههایی را در مجلس مطرح کند که حمایت اکثریت مرکز جمهوریخواهان را داشت. سخنگوی کنونی هم همین رویه را پیش گرفت که اجازه نداد هزینه مهاجرت سناتورها در مجلس مطرح شود؛ لایحهای که حمایت اکثریت مرکز گینگریچ را داشت اما حمایت اکثریت مرکز جمهوری خواهان را نداشت.
اما آنچه در مورد «افتضاح تعطیلی » به اعتقاد نویسنده، عجیب و جالب بود این است که اکثریت مرکز جمهوریخواهان با بوهنر موافق بودند: آنها تعطیلی دولت را نمیخواستند. به گفته یکی از نمایندگان دو سوم آنها از جمله برخی از افرادی که به عنوان نامزدهای حزب تی یا چای انتخاب شده بودند، خواهان شفافیت بیشتر برای تخصیص سرمایه دولت بودند و به اعتقاد این نماینده و همه آنها «این اتفاق دیوانگی است».
کاخ سفید هم فکر میکند این دیوانگی است. اوباما در همین باره گفته « یک دسته از یک حزب، در یکی از بخشهای کنگره، در یکی از شاخههای دولت به تعطیلی کل دولت فقط برای به مبارزه طلبیدن نتایج یک انتخابات دست نمیزند». سوالی که در این بین واشنگتن را گیج کرده این است که چطور یک اقلیت از یک اکثریت بر همه نمایندگان مسلط میشود؟
رابرت کوستا، رییس دفتر واشنگتن به نشنال ریویو گفته که تخمین می زند تنها ۳۰ تا ۴۰ نماینده واقعاً تندرو میان نمایندگان جمهوریخواه باشد و بیشتر از ۱۰۰ نماینده از بوهنر حمایت قطعی کردند اما ظاهراً لسکر بوهنر ترسیده. «او چطور میتواند محکم بایستد درحالیکه تحت فشار آن ۳۰-۴۰ نفر تندرو و گروههای بیرونی است؟»
معمولاً رهبران حزب از اعضای اصلی خود در برابر درخواستهای حاشیهای حمایت میکنند. آنها سرمایههای ورودی و بیانیههای کمیته و برنامه صحن مجلس را کنترل میکنند و از این طریق قدرت نهایی را نسبت به اعضای منفرد بدست میآورند. اما رهبری جمهوریخواهان دیگر قدرت سابق برای این نقش را ندارد. شکست بوهنر در قضیه مشکلات مالی در برابر حزب چای درحالیکه نزدیک بود در برابر حزب گریه کند، کارکرد او را از بین برد.
در واقع، بوهنر هیچ تهدیدی از طرف محافظهکاران سنتی در حزب خود ندارد. آنها اعتقاد دارند او یکی از آنهاست و از این می ترسند که حزب چای او را تغییر دهد یا بازنشسته کند. تهدید اصلی بوهنر از سوی راست حزب اوست؛ در نتیجه او درگیر حواشی شد و در حالیکه آنها خوشحال بودند او در حاشیه امن بود.
یکی از دلایلی محافظهکاران با حزب چای این مشکل را دارند این است که آنها واقعاً می خواهند این مشکل را داشته باشند. آنها نمیخواهند معامله را بر هم بزنند و نمیخواهند بیشتر از آنچه واقعاً می توانند بدست آورند. بیشتر آنها نماینده محافظهکارانی هستند که امنیت دارند و اهمیتی برای حزب به طور کلی، برای انتخابات بعدی قایل نیستند. سیاستمداران سنتی مثل بوهنر هیچ دستورالعملی برای این بخش قدرتمند که هیچ تمایلی به اقدمات عملی یا راهبردی ندارند، در دست ندارد.
گرچه در سال ۲۰۱۱ جمهوریخواهان هماهنگی فوقالعادهای با حزب تی یا چای داشتند تا بی مبالاتی خود را در برابر دفتر اوباما تحت کنترل درآورد. بوهنر هم معتقد بود اعضای جدیدش به اندازه کافی توانایی داشتند که از سقف بدهی سقوط کنند و به اقتصاد صدمه بزنند و از این طریق به او درمذاکراتش با کاخ سفید نفوذ بسیار بالایی بدهند.
اما وقتی میت رامنی در انتخابات ۲۰۱۲ شکست خورد، جمهوری خواهان شروع به اصلاح رویکرد خود کردند، گرچه حزب تی این کار را نکرد. حالا بوهنر و سایر جمهوریخواهان بانفوذ در عین حال که با قانونگزاران حزب تی باید بسازنند باید با همان مشکلی که دموکراتها در ۲۰۱۱ با آن مواجه بودند هم، روبرو شوند: مذاکره کردن با افرادی که به عواقب تخریب اهمیتی نمیدهند دشوار است.
مشکلات بوهنر برای کریستوفر پارکر، دانشمند سیاسی دانشگاه واشنگتون و نویسنده کتاب «آنها به تغییر اعتقاد ندارند: حزب تی و سیاستهای واکنشی در آمریکا»، چندان هم دور از ذهن نبود. او در سال ۲۰۱۱ تحقیقی انجام داد که نشان میداد اعضای حزب تی حقیقتاً متفاوت از سایر محافظهکاران هستند. برای نمونه، ۷۱ درصد محافظهکاران حزب تی اعتقاد داشتند که اوباما «کشور را نابود میکند» در حالیکه تنها ۶ درصد سایر محافظهکاران این اعتقاد را داشتند.
با گذشت زمان اعضای این حزب وحشت خود را از تغییرات بنیادی کشور ابراز کردند. آنها اوباما را به چشم تهدید برای ملت میدیدند. در واقع اعضای حزب تی کمتر سیاست را مانند مذاکرهای بین سهامداران میدیدند و بیشتر آن را تنازعی برای بقا میدیدند.
مسیله برای بوهنر و سایر جمهوریخواهان این است که حزب تی در حال حاضر علیه آنها شده است. به علاوه، محافظه کاران اصلی با «شیطان» -یا همان دموکراتها- مصالحه میکنند. این مسیله حزب تی را هم به اوضاع مشکوک می کند. در حقیقت تنها راهی که این حزب میتواند ثابت کند واشنگتن را نفروخته، مخالفت با هر پیشنهاد سازشی از سوی بوهنر است.
خرد جمعی در سیاست آمریکا این بوده که جمهوریخواهان از رهبران خود پیروی میکردند در حالیکه دموکراتها به ندرت اتحاد کافی را برای شناخته شدن به عنوان یک حزب سیاسی سازماندهی شده دارند. اما امروز برعکس این صحت دارد. این چالش اصلی و پیچیده تعطیلی و بدهی دولت است. مسیله این نیست که بوهنر یا اوباما نمیتوانند به یک توافق دست یابند بلکه این است که بوهنر و اوباما و حزب تی نمیتوانند به توافق برسند.
ارسال نظر