اهدای جسد و امواتی که حیات میبخشند
بهشتزهرا، غسالخانه و کفن ، جایش را به دانشگاه علوم پزشکی، میز تشریح و حوضچه فیکس میدهد. این اتفاقی است که برای کالبدهایی میافتد که به دانشگاههای علوم پزشکی اهدا شدهاند. همه دانشجویان با روپوش سفید و ماسک، دور یک میز جمع میشوند تا استادشان با تشریح و توضیح بافتها و قسمتهای مختلف جسد، آنها را برای پزشکشدن آماده کند.
درس 10 واحدی آناتومی که در سه ترم در دوره دکترای پزشکی عمومی تدریس میشود، با واحد تشریح عملی برای دانشجویان ارایه میشود. توضیح تئوری درس همراه با عکس و فیلم، استفاده از مولاژ و اجساد حیوانات و در آخر استفاده از جسد انسان، از شیوههای تدریس آناتومی است. اجساد از طریق پزشکی قانونی یا وصیت رسمی و قانونی افراد، در اختیار گروه تشریح دانشگاههای علوم پزشکی قرار میگیرد. بعد از تحویل کالبد، عملیات «فیکساسیون» یا تثبیت جسد صورت میگیرد. در این مرحله از طریق شریانرانی، موادی شامل اسید فرمالین، اسید فنیک، گلیسیرین و آب، توسط پمپ به عروق کالبد تزریق میشود و سپس به حوضچههای فیکس منتقل شده تا هیچگونه میکروارگانیسم و عفونتی وارد نشود و پس از حداقل شش ماه ماندگاری در حوضچه فیکس، به سالنهای تشریح منتقل میشود تا توسط متخصصان علوم تشریحی برای دانشجویان تشریح شود.
لیلا، دانشجوی سال آخر پزشکی درباره درس آناتومی میگوید: «درس آناتومی از مهمترین درسهاست که حجم زیادی دارد و سنگین است. در تمام دوره پزشکی هم مورد استفاده قرار میگیرد. هیچ وقت یک دانشجو نمیتواند بدون فهم آناتومی، یک پزشک خوب شود. اولین قسمت در معاینه بیمار، مستلزم تسلط کامل به آناتومی است وگرنه نمیتوان تشخیص درستی انجام داد. به نظر من، مثل علوم فنی میماند. برای یک مهندس برق، هرچقدر تئوری توضیح دهید، باز هم باید خودش عملی کار کند تا در ذهنش بماند و یاد بگیرد. مثلا وقتی ساختار قلب برای ما توضیح داده میشود، متوجه میشویم اما به سطحی نمیرسیم که بتوانیم به مددجو کمک کنیم.» او میافزاید: «وقتی یک رگ را روی بافت واقعی انسان میبینیم و موقعیتش را میفهمیم، میتوانیم در یک جراحی جلوی خونریزیاش را بگیریم و فرد را نجات دهیم. البته در دانشگاههای ما، جسد به اندازه کافی وجود ندارد اما باز هم مفید است.»
کمبود جسد در دانشگاههای علوم پزشکی سالهاست مورد بحث و اعتراض مدرسان آناتومی و دانشجویان پزشکی است. دکتر حسنزاده، متخصص علوم تشریحی و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به اهمیت درس آناتومی در علوم پزشکی میگوید: «تشریح جسد از اصلهای علم پزشکی است. بارها سر کلاسهایم گفتهام که دانشجویان با شناخت جسد به خداشناسی میرسند. تشریح یک جسد، جان خیلی از انسانهای دیگر را نجات میدهد. متاسفانه به دلایل مختلف، با کمبود جسد مواجه هستیم. اصل تدریس آناتومی در کشورهای دیگر با جسد است اما در کشور ما، درس با مولاژ و توضیح تئوری پیش میرود. در دانشگاههای مطرح، دانشجویان خودشان تشریح جسد میکنند اما به دلیل کمبودها در کشورمان، دانشجویان اگر بتوانند جسد تشریح شده را میبینند. تعداد دانشجویانی که بالای سر هر جسد هستند نیز بالاست. استاندارد آن هر پنج یا شش نفر یک جسد است اما در کشور ما، شاید هزار نفر با یک جسد آموزش ببینند.»
دکتر حسن زاده در مورد دلایل کمبود جسد در دانشگاههای علوم پزشکی ایران میگوید: «به هر حال، هر جامعهای فرهنگ خاص خودش را دارد اما ما در کشور خودمان اهدای جسد داریم و افراد بسیاری این موضوع را درک میکنند. ما افرادی را در قشرهای مختلف داریم که کالبدشان را اهدا کردهاند. کسانی عضو نیروهای مسلح بودهاند، عدهای پزشک و متخصص بودهاند و قشرهای مختلف دیگر مثل هنرمندان و استادان دانشگاه که با وصیتشان خواستهاند جسدشان به دانشگاههای علوم پزشکی داده شود. ما باید به آموزش پزشکی توجه کنیم. پزشکی ما در دنیا مطرح است و پزشکان خوبی در کشور ما تربیت شدهاند. باید تلاش کنیم این روند تداوم داشته باشد. با استادان و دانشگاههایی که داریم، امکان این کار وجود دارد اما باید تلاش کنیم کمبودها و مشکلات را حل کنیم تا آموزش پزشکی بهبود یابد.»
احمدرضا که متخصص مغز و اعصاب است، در مورد تشریح جسد توضیح میدهد: «برای جامعه ما تشریح جسد خیلی خوب جا نیفتاده است و برای همین، کمبود داریم. اما امیدوارم مشکلات حل شود.» او که خرداد در ایران مدرک پزشکی عمومی گرفته و برای تخصص به مجارستان رفته است، میگوید: «در مجارستان کمبود جسد نبود. آنها از ما پیشرفتهتر هستند اما دلیل اصلی کمبود جسد در کشور ما، فرهنگ و نوع نگاه به تشریح جسد است. مثلا میگویند تا حد امکان، جسد فرد مسلمان تشریح نشود. این حرف یک جور نژادپرستی است. مگر همه ما انسان نیستیم؟ چه فرقی با مسیحی و زرتشتی و یهودی داریم؟ دوست صمیمی من، شایان که همراهم به مجارستان آمد و تخصص زنان و زایمان و فوق تخصص نازایی گرفت، رتبه اول دانشگاه شد. اما در ایران که بودیم، فرصتی برای بررسی آناتومی زنان نبود.»
احمدرضا میگوید: «جامعه ما خوشبختانه فرهنگپذیر است. زمانی که از ایران رفتم، اهدای عضو جا نیفتاده بود. یادم هست در بیمارستان به خانواده یک مریض مرگ مغزی در مورد اهدای عضو پیشنهاد دادم که به شدت ناراحت شدند. اما اکنون این کار در ایران بهعنوان کاری خداپسندانه و فداکارانه جا افتاده است چون به آن پرداخته شد و برای مردم جا افتاد. در کشور ما، به دلیل فرهنگ و مراسمهای کفن و دفن، حساسیتها روی کالبد افراد زیاد است اما امیدوارم با آگاهیبخشی این مشکل حل شود و مردم بهجای دفن جسد آن را در اختیار علم بگذارند.»
خانوادههای بسیاری ترجیح میدهند بدن متوفی را دفن کنند تا آن را تحویل دانشگاههای علوم پزشکی دهند. یکی از دانشجویان دختر سال سوم پزشکی در اینباره میگوید: «دانشگاه ما یک جسد تهیه کرد که اقوامش پیدا شدند و جسد را از دانشگاه تحویل گرفتند و دفن کردند. جسد دوم مراحل فیکس را پشت سر گذاشت اما باز هم خانوادهاش پیدا شدند و جسد را بردند. جسد سوم بود که تهیه شد و تشریح شد. به نظر من، تشریح در کل کار درستی است.»
او میگوید: «اینکار در جهت پیشرفت دانشجویان انجام میشود و شاید حتی موجب شادی روح فرد هم بشود. از افراد مذهبی شنیدهام که مثلا روح فرد آرامش ندارد. اما داستانی در مورد پیامبران هست که خداوند به پیامبرش دستور میدهد چند پرنده را در کوههای مختلف تکهتکه کند و به اذن خدا باز سر هم میشوند و زنده میشوند. وقتی خدایی هست که چنین قدرتی دارد، فکر نمیکنم با تشریح یک جسد، روح فرد دچار مشکل شود اما با دفن مشکلی ایجاد نشود.» نریمان که رزیدنت سال اول است، در مورد دفن یا تشریح جسد میگوید: «شاید کمی بد به نظر بیاید اما واقعا برای جسد دفن شده چه اتفاقی میافتد؟ توسط میکروارگانیسمها و حشرات، به مرور تجزیه میشود. یعضی این را خوب و محترمانه میدانند اما اگر همان جسد مورد استفاده افرادی قرار گیرد که در شرایط سخت به کمک میآیند، توهینآمیز محسوب میشود. کمی بیانصافی در مورد ما صورت میگیرد. ما در دانشگاه خودمان به اجساد احترام میگذاشتیم و سعیمان یادگیری بهتر بود.»
او میگوید: «من خودم وصیت میکنم که جسدم را به دانشگاه علوم پزشکی شهرم اهدا کنند زیرا کمبودهای بسیاری هست. من تخصص قلب را دوست دارم. هر وقت سر عمل قلب هستم، یاد جسدی میافتم که قلبش برای آموزش ما استفاده شد. از آناتومی متن کتاب خیلی خاطرم نیست اما تشریح عملی را کامل به خاطر دارم. هر مریضی که از عمل قلب زنده بیرون میآید، مدیون اوست. من هم دوست دارم بعد از مرگم این طور در خاطر افراد تحصیلکرده بمانم تا اینکه زیر خاک باشم.»
درس 10 واحدی آناتومی که در سه ترم در دوره دکترای پزشکی عمومی تدریس میشود، با واحد تشریح عملی برای دانشجویان ارایه میشود. توضیح تئوری درس همراه با عکس و فیلم، استفاده از مولاژ و اجساد حیوانات و در آخر استفاده از جسد انسان، از شیوههای تدریس آناتومی است. اجساد از طریق پزشکی قانونی یا وصیت رسمی و قانونی افراد، در اختیار گروه تشریح دانشگاههای علوم پزشکی قرار میگیرد. بعد از تحویل کالبد، عملیات «فیکساسیون» یا تثبیت جسد صورت میگیرد. در این مرحله از طریق شریانرانی، موادی شامل اسید فرمالین، اسید فنیک، گلیسیرین و آب، توسط پمپ به عروق کالبد تزریق میشود و سپس به حوضچههای فیکس منتقل شده تا هیچگونه میکروارگانیسم و عفونتی وارد نشود و پس از حداقل شش ماه ماندگاری در حوضچه فیکس، به سالنهای تشریح منتقل میشود تا توسط متخصصان علوم تشریحی برای دانشجویان تشریح شود.
لیلا، دانشجوی سال آخر پزشکی درباره درس آناتومی میگوید: «درس آناتومی از مهمترین درسهاست که حجم زیادی دارد و سنگین است. در تمام دوره پزشکی هم مورد استفاده قرار میگیرد. هیچ وقت یک دانشجو نمیتواند بدون فهم آناتومی، یک پزشک خوب شود. اولین قسمت در معاینه بیمار، مستلزم تسلط کامل به آناتومی است وگرنه نمیتوان تشخیص درستی انجام داد. به نظر من، مثل علوم فنی میماند. برای یک مهندس برق، هرچقدر تئوری توضیح دهید، باز هم باید خودش عملی کار کند تا در ذهنش بماند و یاد بگیرد. مثلا وقتی ساختار قلب برای ما توضیح داده میشود، متوجه میشویم اما به سطحی نمیرسیم که بتوانیم به مددجو کمک کنیم.» او میافزاید: «وقتی یک رگ را روی بافت واقعی انسان میبینیم و موقعیتش را میفهمیم، میتوانیم در یک جراحی جلوی خونریزیاش را بگیریم و فرد را نجات دهیم. البته در دانشگاههای ما، جسد به اندازه کافی وجود ندارد اما باز هم مفید است.»
کمبود جسد در دانشگاههای علوم پزشکی سالهاست مورد بحث و اعتراض مدرسان آناتومی و دانشجویان پزشکی است. دکتر حسنزاده، متخصص علوم تشریحی و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران، با اشاره به اهمیت درس آناتومی در علوم پزشکی میگوید: «تشریح جسد از اصلهای علم پزشکی است. بارها سر کلاسهایم گفتهام که دانشجویان با شناخت جسد به خداشناسی میرسند. تشریح یک جسد، جان خیلی از انسانهای دیگر را نجات میدهد. متاسفانه به دلایل مختلف، با کمبود جسد مواجه هستیم. اصل تدریس آناتومی در کشورهای دیگر با جسد است اما در کشور ما، درس با مولاژ و توضیح تئوری پیش میرود. در دانشگاههای مطرح، دانشجویان خودشان تشریح جسد میکنند اما به دلیل کمبودها در کشورمان، دانشجویان اگر بتوانند جسد تشریح شده را میبینند. تعداد دانشجویانی که بالای سر هر جسد هستند نیز بالاست. استاندارد آن هر پنج یا شش نفر یک جسد است اما در کشور ما، شاید هزار نفر با یک جسد آموزش ببینند.»
دکتر حسن زاده در مورد دلایل کمبود جسد در دانشگاههای علوم پزشکی ایران میگوید: «به هر حال، هر جامعهای فرهنگ خاص خودش را دارد اما ما در کشور خودمان اهدای جسد داریم و افراد بسیاری این موضوع را درک میکنند. ما افرادی را در قشرهای مختلف داریم که کالبدشان را اهدا کردهاند. کسانی عضو نیروهای مسلح بودهاند، عدهای پزشک و متخصص بودهاند و قشرهای مختلف دیگر مثل هنرمندان و استادان دانشگاه که با وصیتشان خواستهاند جسدشان به دانشگاههای علوم پزشکی داده شود. ما باید به آموزش پزشکی توجه کنیم. پزشکی ما در دنیا مطرح است و پزشکان خوبی در کشور ما تربیت شدهاند. باید تلاش کنیم این روند تداوم داشته باشد. با استادان و دانشگاههایی که داریم، امکان این کار وجود دارد اما باید تلاش کنیم کمبودها و مشکلات را حل کنیم تا آموزش پزشکی بهبود یابد.»
احمدرضا که متخصص مغز و اعصاب است، در مورد تشریح جسد توضیح میدهد: «برای جامعه ما تشریح جسد خیلی خوب جا نیفتاده است و برای همین، کمبود داریم. اما امیدوارم مشکلات حل شود.» او که خرداد در ایران مدرک پزشکی عمومی گرفته و برای تخصص به مجارستان رفته است، میگوید: «در مجارستان کمبود جسد نبود. آنها از ما پیشرفتهتر هستند اما دلیل اصلی کمبود جسد در کشور ما، فرهنگ و نوع نگاه به تشریح جسد است. مثلا میگویند تا حد امکان، جسد فرد مسلمان تشریح نشود. این حرف یک جور نژادپرستی است. مگر همه ما انسان نیستیم؟ چه فرقی با مسیحی و زرتشتی و یهودی داریم؟ دوست صمیمی من، شایان که همراهم به مجارستان آمد و تخصص زنان و زایمان و فوق تخصص نازایی گرفت، رتبه اول دانشگاه شد. اما در ایران که بودیم، فرصتی برای بررسی آناتومی زنان نبود.»
احمدرضا میگوید: «جامعه ما خوشبختانه فرهنگپذیر است. زمانی که از ایران رفتم، اهدای عضو جا نیفتاده بود. یادم هست در بیمارستان به خانواده یک مریض مرگ مغزی در مورد اهدای عضو پیشنهاد دادم که به شدت ناراحت شدند. اما اکنون این کار در ایران بهعنوان کاری خداپسندانه و فداکارانه جا افتاده است چون به آن پرداخته شد و برای مردم جا افتاد. در کشور ما، به دلیل فرهنگ و مراسمهای کفن و دفن، حساسیتها روی کالبد افراد زیاد است اما امیدوارم با آگاهیبخشی این مشکل حل شود و مردم بهجای دفن جسد آن را در اختیار علم بگذارند.»
خانوادههای بسیاری ترجیح میدهند بدن متوفی را دفن کنند تا آن را تحویل دانشگاههای علوم پزشکی دهند. یکی از دانشجویان دختر سال سوم پزشکی در اینباره میگوید: «دانشگاه ما یک جسد تهیه کرد که اقوامش پیدا شدند و جسد را از دانشگاه تحویل گرفتند و دفن کردند. جسد دوم مراحل فیکس را پشت سر گذاشت اما باز هم خانوادهاش پیدا شدند و جسد را بردند. جسد سوم بود که تهیه شد و تشریح شد. به نظر من، تشریح در کل کار درستی است.»
او میگوید: «اینکار در جهت پیشرفت دانشجویان انجام میشود و شاید حتی موجب شادی روح فرد هم بشود. از افراد مذهبی شنیدهام که مثلا روح فرد آرامش ندارد. اما داستانی در مورد پیامبران هست که خداوند به پیامبرش دستور میدهد چند پرنده را در کوههای مختلف تکهتکه کند و به اذن خدا باز سر هم میشوند و زنده میشوند. وقتی خدایی هست که چنین قدرتی دارد، فکر نمیکنم با تشریح یک جسد، روح فرد دچار مشکل شود اما با دفن مشکلی ایجاد نشود.» نریمان که رزیدنت سال اول است، در مورد دفن یا تشریح جسد میگوید: «شاید کمی بد به نظر بیاید اما واقعا برای جسد دفن شده چه اتفاقی میافتد؟ توسط میکروارگانیسمها و حشرات، به مرور تجزیه میشود. یعضی این را خوب و محترمانه میدانند اما اگر همان جسد مورد استفاده افرادی قرار گیرد که در شرایط سخت به کمک میآیند، توهینآمیز محسوب میشود. کمی بیانصافی در مورد ما صورت میگیرد. ما در دانشگاه خودمان به اجساد احترام میگذاشتیم و سعیمان یادگیری بهتر بود.»
او میگوید: «من خودم وصیت میکنم که جسدم را به دانشگاه علوم پزشکی شهرم اهدا کنند زیرا کمبودهای بسیاری هست. من تخصص قلب را دوست دارم. هر وقت سر عمل قلب هستم، یاد جسدی میافتم که قلبش برای آموزش ما استفاده شد. از آناتومی متن کتاب خیلی خاطرم نیست اما تشریح عملی را کامل به خاطر دارم. هر مریضی که از عمل قلب زنده بیرون میآید، مدیون اوست. من هم دوست دارم بعد از مرگم این طور در خاطر افراد تحصیلکرده بمانم تا اینکه زیر خاک باشم.»
ارسال نظر