انتظار مردم از روحاني چیست؟
اگر دوباره ماجراي اختلاف صدا و سيما با رييسجمهور پيش نيايد، امشب بعد از اخبار سراسري ساعت 21، سومين باري است كه رييسجمهور روبهروي دوربين تلويزيون ميآيد تا با مردم صحبت كند.
به گزارش اعتماد، اين گفتوگو در ارتباط با مهمترين مسائل مربوط به حوزه اقتصاد از جمله رويكرد دولت در بحث اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي، اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها، مسائلي مانند توليد، حمل و نقل، سلامت و همچنين رويكرد دولت درباره مسائل سياست خارجي از جمله تعامل با كشورها و نهادهاي بينالمللي و همچنين مسائل فرهنگي خواهد بود.
درست است كه رييسجمهور درباره اقدامات دولت تا امروز صحبت ميكند اما بايد حرفهاي مردم و كارشناسان به رييسجمهور را هم شنيد. فشارهاي اقتصادي هشت سال گذشته و نامشخص بودن قيمتها، اقتصاد را به مهمترين مشكل مردم تبديل كرده است، مردم همچنان اميدوار و منتظر فعاليتهاي دولت براي بهتر شدن شرايط اقتصاديشان هستند. عدهيي از مردم هم تمامي مشكلات را اقتصادي نميدانند و مشكلات فرهنگي را در اولويت قرار ميدهند، خانمي خانهدار ساكن شمال تهران گفت: از نظر فرهنگي بايد يك اقدامي بكنند. وضعيت دانشگاهها اصلا خوب نيست.
فرزنداني كه ما به جامعه تحويل ميدهيم در حقيقت بيسواد هستند. با اين هزينهها و مخارج دانشگاه آزاد ،فرزندان ما چيزي ياد نميگيرند. به طور مثال يكماه قبل عيد و بعد عيد استادها سر كلاس نميآيند البته در روزهاي ديگر هم همين هست و تدريس بيشتر شبيه يك سرگرمي شده است.
پايبند بودن به تعهدات، مساله مهم ديگري است كه مردم روي آن تاكيد دارند و از رييسجمهور ميخواهند كه اگر قولي به آنها داده است، انجام دهد. آقايي، كارمند يك موسسه خصوصي گفت: «آقاي روحاني بايد به تمام قولهايي كه داده است وفادار باشد. ما چيز بيشتري نميخواهيم به همان حرف هاي خودشان عمل كنند كافي است.»
دومين باري كه رييسجمهور در تلويزيون صحبت كرد، گزارشي از صدروزگي دولت داد و درباره مشكلات ارائه سبدكالا و به حواشي مربوط به آن پرداخت اما همچنان مشكل عمده مردم گراني است، آقايي كه راننده تاكسي است گفت: «من دچار بيماري صرع و قلب هستم. زياد نميتوانم كار كنم. تمام خواهشم از رياستجمهوري اين است كه گراني را برطرف كند من توانايي پرداخت هزينههاي درمان و دارو را ندارم. من 67 سالم است و با خانمم زندگي ميكنم. هر دو مسن هستيم. خودتان قضاوت كنيد كسي كه به اين سن ميرسد بايد چنين دغدغههايي داشته باشد؟»
هدفمندي بدون برنامه يارانهها در دولت گذشته سختي زيادي براي مردم به همراه داشت، با گران شدن همه قيمتها همچنان مردم فشار زيادي را تحمل ميكنند، خانمي خانهدار از غرب تهران گفت: «من از آقاي روحاني ميخواهم يارانهها را بردارد ما يارانه نميخواهيم ما ميخواهيم به همان زماني برگرديم كه يارانه وجود نداشت ولي اجناس اينقدر گران نبود. يارانهها بايد برداشته شود و قيمت اجناس به قيمت سابق خودش برگردد.»
شايد تمامي كارهاي يك شهر را يا حتي كشور را دولت و رييسجمهور نتوانند انجام دهند و براي بهتر شدن شرايط نيازمند اتحاد و يكپارچگي تمام دستگاهها باشيم اما مردم از دولت اين انتظار را دارند كه بتواند با مديريتي كه به امور دارد، شرايط بهتر شود، خانم خانهدار ساكن شرق تهران در گفتوگو با «اعتماد» گفت: «بماند كه مشكل گراني در حال حاضر حرف اول را ميزند اما اگر به ديگر مسائل بپردازيم ميبينيم كه امكانات براي جمعيت حال حاضر آن هم در تهران بهشدت كم است و مردم تهران براي استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي با مشكل مواجه هستند. به طور مثال ساعت 7 صبح زماني كه نيمي از مردم شهر تهران به محل كار يا دانشگاه ميروند مترو بسيار شلوغ است و بدون آنكه جمعيت را در نظر بگيرند، تعداد قطارها كم است و همه نميتوانند درست استفاده كنند، اين ازدحام باعث ميشود تا مردم فرهنگ را زير پا بگذارند.»
به گزارش اعتماد، اين گفتوگو در ارتباط با مهمترين مسائل مربوط به حوزه اقتصاد از جمله رويكرد دولت در بحث اجراي سياستهاي اقتصاد مقاومتي، اجراي مرحله دوم هدفمندي يارانهها، مسائلي مانند توليد، حمل و نقل، سلامت و همچنين رويكرد دولت درباره مسائل سياست خارجي از جمله تعامل با كشورها و نهادهاي بينالمللي و همچنين مسائل فرهنگي خواهد بود.
درست است كه رييسجمهور درباره اقدامات دولت تا امروز صحبت ميكند اما بايد حرفهاي مردم و كارشناسان به رييسجمهور را هم شنيد. فشارهاي اقتصادي هشت سال گذشته و نامشخص بودن قيمتها، اقتصاد را به مهمترين مشكل مردم تبديل كرده است، مردم همچنان اميدوار و منتظر فعاليتهاي دولت براي بهتر شدن شرايط اقتصاديشان هستند. عدهيي از مردم هم تمامي مشكلات را اقتصادي نميدانند و مشكلات فرهنگي را در اولويت قرار ميدهند، خانمي خانهدار ساكن شمال تهران گفت: از نظر فرهنگي بايد يك اقدامي بكنند. وضعيت دانشگاهها اصلا خوب نيست.
فرزنداني كه ما به جامعه تحويل ميدهيم در حقيقت بيسواد هستند. با اين هزينهها و مخارج دانشگاه آزاد ،فرزندان ما چيزي ياد نميگيرند. به طور مثال يكماه قبل عيد و بعد عيد استادها سر كلاس نميآيند البته در روزهاي ديگر هم همين هست و تدريس بيشتر شبيه يك سرگرمي شده است.
پايبند بودن به تعهدات، مساله مهم ديگري است كه مردم روي آن تاكيد دارند و از رييسجمهور ميخواهند كه اگر قولي به آنها داده است، انجام دهد. آقايي، كارمند يك موسسه خصوصي گفت: «آقاي روحاني بايد به تمام قولهايي كه داده است وفادار باشد. ما چيز بيشتري نميخواهيم به همان حرف هاي خودشان عمل كنند كافي است.»
دومين باري كه رييسجمهور در تلويزيون صحبت كرد، گزارشي از صدروزگي دولت داد و درباره مشكلات ارائه سبدكالا و به حواشي مربوط به آن پرداخت اما همچنان مشكل عمده مردم گراني است، آقايي كه راننده تاكسي است گفت: «من دچار بيماري صرع و قلب هستم. زياد نميتوانم كار كنم. تمام خواهشم از رياستجمهوري اين است كه گراني را برطرف كند من توانايي پرداخت هزينههاي درمان و دارو را ندارم. من 67 سالم است و با خانمم زندگي ميكنم. هر دو مسن هستيم. خودتان قضاوت كنيد كسي كه به اين سن ميرسد بايد چنين دغدغههايي داشته باشد؟»
هدفمندي بدون برنامه يارانهها در دولت گذشته سختي زيادي براي مردم به همراه داشت، با گران شدن همه قيمتها همچنان مردم فشار زيادي را تحمل ميكنند، خانمي خانهدار از غرب تهران گفت: «من از آقاي روحاني ميخواهم يارانهها را بردارد ما يارانه نميخواهيم ما ميخواهيم به همان زماني برگرديم كه يارانه وجود نداشت ولي اجناس اينقدر گران نبود. يارانهها بايد برداشته شود و قيمت اجناس به قيمت سابق خودش برگردد.»
شايد تمامي كارهاي يك شهر را يا حتي كشور را دولت و رييسجمهور نتوانند انجام دهند و براي بهتر شدن شرايط نيازمند اتحاد و يكپارچگي تمام دستگاهها باشيم اما مردم از دولت اين انتظار را دارند كه بتواند با مديريتي كه به امور دارد، شرايط بهتر شود، خانم خانهدار ساكن شرق تهران در گفتوگو با «اعتماد» گفت: «بماند كه مشكل گراني در حال حاضر حرف اول را ميزند اما اگر به ديگر مسائل بپردازيم ميبينيم كه امكانات براي جمعيت حال حاضر آن هم در تهران بهشدت كم است و مردم تهران براي استفاده از وسايل حمل و نقل عمومي با مشكل مواجه هستند. به طور مثال ساعت 7 صبح زماني كه نيمي از مردم شهر تهران به محل كار يا دانشگاه ميروند مترو بسيار شلوغ است و بدون آنكه جمعيت را در نظر بگيرند، تعداد قطارها كم است و همه نميتوانند درست استفاده كنند، اين ازدحام باعث ميشود تا مردم فرهنگ را زير پا بگذارند.»
«كه باز ناخوشيم!»
ما كه از شانس دگر چيزي نديديم، زياد ناخوشيم !
دلمان را به چه بنديم؟ كه باز ناخوشيم !
دل اگر داشت طلب، بدهكاري به دلدار نداشت
وانچه خود داشت، ز بيگانه تنمايي نداشت
حاصل اين همه رنج و در اين كُنج قفس، و جوابش چي بود؟
حاصل اين همه رنج و در آن نفس نفس، بگو سودش چي بود ؟
ما كه بي باده و مي، فارغ از ميكده ها مست شديم
ما كه با اهل دگر، فارغ از هر چه كه هست نيست شديم
ما كه از شانس دگر چيزي نديديم، زياد ناخوشيم !
دلمان را به چه بنديم؟ كه باز ناخوشيم!
«من شناختمت تو اي يار»
من شناختمت تو ای یار
تورو بارها می شناسم
تو ربودی این دل زار
حالا باز مرا تو بشناس