گوناگون

چرا از عدم پیشرفت مذاکرات هسته‌ای استقبال شد؟

پارسینه: معاونان وزیران امور خارجه ایران و کشورهای 1+5 با هدف حل مسائل باقی مانده گرد هم آمدند تا پس از مرور مواضع یکدیگر و نزدیک‌تر کردن دیدگاه‌ها وارد مرحله تدوین متن مشترک توافق نهایی شوند.

عوامل مختلفی باعث شد که تصمیم گیرندگان و ترسیم‌کنندگان خطوط مذاکرات هسته‌ای جمع بندی تازه‌ای از تحولات داشته باشند و چارچوب جدیدی را برای دور تازه مذاکرات که به مذاکرات وین ۴ ختم شد، تعیین کنند.


مذاکرات وین 3 که در فروردین ماه برگزار شد روند حصول توافق جامع هسته‌ای میان ایران و گروه 1+5 را وارد مرحله‌ای جدید و حساس کرد؛ مرحله‌ای که می‌توان از آن به عنوان دوران گذار از طرح اقدام مشترک به توافق جامع یاد کرد.

معاونان وزیران امور خارجه ایران و کشورهای 1+5 با هدف حل مسائل باقی مانده گرد هم آمدند تا پس از مرور مواضع یکدیگر و نزدیک‌تر کردن دیدگاه‌ها وارد مرحله تدوین متن مشترک توافق نهایی شوند.

"مذاکرات با لبخند پایان یافت"؛ این عنوانی بود که بیشتر رسانه‌ها درباره مذاکرات وین 3 به کار بردند و خوشبینی‌ها برای تدوین توافق جامع هسته‌ای که برای اردیبهشت ماه برنامه ریزی شده بود را افزایش داد.

اما در خلال مذاکرات وین3 تا وین 4 چه اتفاقاتی روی داد که باعث شد مذاکرات وین 4 بدون نتیجه پایان یابد؟

در ابتدای امر باید به اظهارات مقامات دولت و اعضای تیم مذاکره کننده اشاره کنیم.

علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی هسته‌ای بعد از مراسم افتتاح دستاوردهای هسته‌ای در یک مصاحبه گفت که مساله راکتور آب سنگین اراک با طرفهای غربی تقریبا حل شده است. وی گفت که ایران به گروه 5+1، درباره بازطراحی قلب تاسیسات اراک، پیشنهادی ارائه کرده است و این شش کشور هم با آن موافقت کرده‌اند. مساله رآکتور اراک به دلیل حساسیتی که از ابتدای مذاکرات بر روی آن وجود داشت همواره مورد توجه خاص مقامات ایران و کشورهای غربی بود بنابراین اعلام برطرف شدن مساله رآکتور اراک به عنوان یکی از موانع توافق هسته‌ای کمی عجیب به نظر می‌رسید مساله‌ای که در نهایت مشخص شد همچنان یکی از اختلافات اصلی میان دو طرف در مذاکرات است.

از سوی دیگر طبق طرح اقدام مشترک که در ماه نوامبر میان دو طرف توافق شد، قرار بود اقدامات دو طرف داوطلبانه و گام به گام باشد اما روند دریافت اقساط ایران و اظهارات متناقض آنها درباره دریافت دارائی‌های بلوکه شده نشان داد که طرف غربی به اندازه‌ای که ایران به تعهدات خود عمل کرده به تعهداتش در قبال ایران عمل نکرده است. این درحالی بود که رسانه‌ها و مقامات غربی به گونه ای زیرکانه، که نشان دهند ایران در برابر اجرای تعهداتش مستلزم جایزه است، بارها از انجام تعهدات ایران تحت توافق ژنو استقبال کردند و حتی آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز آن را تایید کرد و بعضی از رسانه‌های داخلی نیز به پیروی از رسانه‌های غربی از خوشحالی طرف‌های غربی خرسند شدند.

از سوی دیگر بعد از پایان مذاکرات وین 3، مقامات ایران اعلام کردند که نگرانیها و اختلافات دو طرف به حداقل رسیده و در مذاکرات وین 4 روند تدوین توافق جامع آغاز می‌شود. روسیه نیز با انتشار بیانیه ای در ارتباط با شرکت سرگئی ریابکوف مذاکره کننده ارشد هسته‌ای به نمایندگی از این کشور یادآور شد: در این مذاکرات تمام اجزای موافقت نامه نهایی برنامه هسته‌ای ایران مورد بحث قرار گرفت.

مجموعه شواهد و اظهارات طرفهای غربی نشان از رضایت آنها از روند مذاکرات و محتوای آن برای شروع پیش نویس توافق جامع داشت.

اظهارات و واکنش رسانه‌های غربی در خلال وین 3 تا وین 4 نشان داد که طرف غربی به دنبال استفاده از فضای مثبت حاکم بر مذاکرات است و به دنبال مطرح کردن مسائلی است که خطوط قرمز ایران محسوب می‌شد.

در فاصله یک هفته مانده به مذاکرات وین 4، طرف آمریکایی مساله موشک‌های بالستیک ایران را مطرح و اعلام کرد که مساله موشکهای ایران باید در مذاکرات بررسی شود و در توافق جامع گنجانده شود. علاوه بر مساله موشکی، مساله سانتریفیوژها، سقف غنی سازی، مساله تحقیق و توسعه برنامه هسته‌ای، مکانیزم لغو تحریمها و دوره زمانی توافق بلند مدت مسائلی بود که نگرانیهایی را در داخل ایران و طیفهای مختلف سیاسی برانگیخت. خواسته های فزاینده ای که طرف مقابل مطرح کرد اهداف آنها را به نیت اصلی شان نزدیک کرد و مشخص کرد که سیبل غربیها فقط برنامه هسته ای ایران نیست بلکه مقاصد گذشته خود را نیز دنبال می‌کنند.

براساس این استدلال، اگر فرمان مذاکرات هسته‌ای بر اساس مذاکرات وین 3 تنظیم می‌شد و پیش می‌رفت پیامدها و تبعات منفی زیادی بر حاکمیت، امنیت ملی و پرستیژ جمهوری اسلامی ایران وارد می‌کرد که جبران آن ممکن نبود. در صورت مطرح شدن مساله موشکهای بالستیک ایران، داشته‌ها و توان نظامی ایران، که محرمانه ماندن آن یکی از نقاط قوت ایران در منطقه است، برباد می‌رفت و اطلاعات نظامی ایران موضوع تحلیل‌ها و تفسیرهای متفاوتی در رسانه‌های منطقه و جهان می‌شد. در این صورت قدرت ملی ایران که یکی از افتخارات جمهوری اسلامی ایران است در معرض معامله قرار می‌گرفت و باعث عریان سازی اطلاعات امنیت ملی ایران به ویژه در زمینه برنامه هسته‌ای ایران می‌شد.

مجموعه این عوامل باعث شد که تصمیم گیرندگان و ترسیم کنندگان خطوط مذاکرات هسته‌ای جمع بندی تازه‌ای از روند مذاکرات داشته باشند و چارچوب جدیدی را برای دور تازه مذاکرات که به مذاکرات وین 4 ختم شد تعیین کنند. در این راستا مصداق‌های عبور از خطوط قرمز نظام مشخص‌تر شد و چارچوبی مستحکم‌تر و روشن‌تر از قبل ترسیم و تعیین شد تا به تیم مذاکره کننده در پیشبرد مذاکرات کمک کند.

چارچوب جدید، افزایش مقاومت و ایستادگی تیم مذاکره کننده ایران در مذاکرات وین 4 را در پی داشت و باعث شد که سد مستحکمتری در برابر خواسته‌های فزاینده و غیرمعقول غرب به ویژه آمریکائی‌ها ایجاد کند و همین ایستادگی باعث شد که عدم پیشرفت در مذاکرات اخیر با استقبال در داخل کشور مواجه شود. در واقع نفس عدم توافق نبود که مورد استقبال قرار گرفت بلکه اصرار و پافشاری بر مبانی اصولی و معیارها و عبور از خطرهای احتمالی بود که مورد استقبال قرار گرفت.

منبع: خبرگزاری فارس

ارسال نظر

  • ناشناس

    چون قرار بود عزتمون به باد بره.. چون روشون خیلی زیاده.. چون زیاد میخواستند.

  • ناشناس

    باید دید که چه کسی و چه جریانی استقبال کرد؟

  • محسن

    1- کلاس تمام شد برای استحرات به سمت بوفه دانشکده رفتم مهدی جانباز قطع نخاعی به وضعیتی عجیب روی ویلچر قرار داشت با بهت ، حیرت و لبخند تلخی گفت شنیدی کوپن 598 برای گرفتن یه ذره غیرت اعلام شد نفسم سنگین بود دانشکده رو ترک کردم میدان انقلاب سوار تاکسی شدم تا خودمو به خونه برسونم همه در تاکسی بهت زده بودند جوانی دیگری کنارم زیر لب زمزمه می کرد باید به شط خون شنا کنیم و به پهنای چهره اشک می ریخت اشکم قابل کنترل نبود راننده هر از گاهی با توجه به مطالب رادیو آراوم می گفت خوب حتما لازم بوده دیگه ... چاره نداشتیم ...
    2- معاهده ترکمنچای از جمله موضوعات تاریخی است که همه به محکوم کردنش خو گرفته اند همه دوست دارند ترکمانچای را بعنوان نمودی از خیانت به ایران مطرح و به بانیانش توهین کنند اما واقعا چه تعداد از مردم و کارشناسان از واقعیت چرایی و چگونگی ترکمانچای مطلع هستند؟ چه کسی و در چه شرایطی معاهده خفتبار ترکمانچای را امضا کرد؟ آگر ترکمانچای به امضا نمی رسید ایران باید متحمل چه هزینه هایی می شد؟ ترکمانچای با پذیرش خفت پذیری مذکور دستاوردی داشت؟ آیا پذیرش معاهده خفتبار ترکمانچای گریز ناپذیر بود؟ چه کسانی زمینه ساز پذیرش معاهده ای چنین خفتبار بودند؟
    3- امام حداقل طی دو ماه خرداد و تیر طی دیدارهای عمومی با مردم به تلاش آمریکا و رژیم های ارتجاعی عرب برای تحمیل قطعنامه خفتبار 598 به ملت ایران تأکید فرموده بودند پس طی دو ماه ایران متحمل چه حوادثی بود که امام باید از رفتاری حکیمانه و مبتنی بر مصالح ملی به پذیرش این قطعنامه خفتبار اقدام می کردند؟
    3- هنوز کم نیستند مردم و برخی سیاستمداران که مذاکرات با 1+5 را به منزله عدول از ارزشها و دستاوردهای ملی می دانند و حتی علی رغم حمایتهای صریح و چندباره مقام معظم رهبری از تیم مذاکره کننده بر غیر قابل اعتماد بودن تیم مذاکره کننده اصرار دارند. شاید لازم بود یک بار یک نفر از تیم های مذاکره کننده چهاگانه سوال می کرد که آیا در اختیار داشتن تمامی ابعاد توانمندی هسته ای برای کشور را خوب نمی دانند اگر خوب می دانند چرا برای مذاکره در خصوص میزان محدود سازی حقوق علمی ، فنی ، توانمندی عزیمت می کنند؟ چون همه می دانند که مذاکره مذکور چیزی نیست الا اینکه می خواهیم محدودیتهای کمتری را در مورد حقوق مسلم کشورمان بپذیریم.
    4- حاکمان وهابی عربستان در اقدامی حیرت انگیز از دیدگاه ما در ایام برگزاری حج در یکی از سالهای نچندان دور به قتل عام هموطنانمان پرداخت اقدام وحشیانه که به شهادت مظلومانه حدود 400 نفر از زنان و مردان ملبس به لباس حج منجر گردید امام نیز در آن روزها به درستی فرمودند که اگر از صدام هم بگذریم از آل سعود نخواهیم گذشت اما طی سالهای بعد ناگزیر از حضور مجدد در مراسم حج و رعایت بسیاری از ملاحظات عربستان بودیم و بعدها عربستان بدون اینکه به ما توجه کند به جایگاه کشور برادر بازگشت. آیا گذشت از قتل عام 400 حاجی بی گناه و بی دفاع خفت پذیری نبود؟
    5- چرا نمی خواهیم هر معاهده ناشی از مذاکرات طولانی هسته ای را که در هرحال پذیرش سطحی از محرومیت از حقوق ملی است را خقتباری گریز ناپذیر بنامیم؟ شاید تأمل در این سوال نیز مناسب باشد که آیا خفت تحمیلی ناشی از ترکمانچای ، بازگشت به حج ، 598 و 1+5 قابلیت مقایسه با هم را دارند؟ کدام یک خفتبار تر است؟ آیا کسی هست که باور داشته باشد ملتها برای ادامه بقا و تلاش برای بازگشت به وضعیت مطلوب و عزتمندانه نباید در شرایط دشوار به پذیرش چنین مواردی تن دهند؟
    6- معتقدم پذیرش ترکمانچای ، باز گشت به حج ، 598 و 1+5 در شرایطی که قرار داشتند انتخابهایی حکیمانه بودند و هر اقدامی جز آنچه شد قطعا می توانست خیانت واقعی به کشور باشد. اما تأمل در این نکته را ضروری می دانم که چرا رهبران و مقامات کشورمان در چنین وضعیتی قرار می گرفتند؟ آیا راهکارهایی برای نرسیدن به چنین وضعی ممکن بود؟ چرا طی تمامی سالهای گذشته در خصوص چرایی رسیدن به نقاط غیر قابل بازگشت بحث و بررسی نشده است؟ چرا به دلایل پذیرش ترکمانچای توسط عباس میرزا ولیعهد شجاع و غیرتمند در کنار حکیمی فرزانه چون قائم مقام اشاره نمی شود؟ آیا ترکمانچای خفتبار که به حفظ استقلال و تمامیت ایران منجر گردید باید نکوهش گردد یا مورد ت»جید قرار گیرد؟ قرارداد به فرمایش امام رااحل خفتبار باید مورد سرزنش قرار گیرد یا در شرایط مذکور بعنوان یگانه راه حکیمانه جلوگیری از گسترش موج جدید جنایات وحشیانه عمومی علیه مردم ایران مورد ستایش قرار گیرد؟ آیا باید بر خون حجاج مظلوم می ایستادیم و هرگز به حج باز نمی گشتیم مگر خواست ؤزیم وهابی عربستان چیزی جز این بود؟ آیا ایران برای حفظ ایران و امکان حرکتی هر چند آرام به سمت جلو جز مسیر مذاکره با حقه ظلمانی 1+5 بعنوان خود انتخابی یا واقعی نمایندگی جهان انتخاب دیگری داشته و دارد؟
    6- متأسفانه موج هیجانات سیاسی و جناحی همچون گذشته مانع از درک واقعیات و بحث و بررسی علمی و واقع بینانه در خصوص موضوعات بسیار مهم با آثار ماندگار ملی است اینکه مردم بدانند گرایش به موضوع هسته ای واقعا برای ایران گریز ناپذیر بود؟ آیا نمی توانستیم بجای تمرکز و هزینه سازی های غیر قابل جبران در موضوع هسته ای به اتمام بی هزینه عسلویه پرداخته و بیش از فواید احتمالی و در آینده هسته ای برداشت نقد برای دهها سال را تضمین کنیم؟ آیا هزینه های اقتصادی ، سیاسی و امنیتی غارت منابع مشترک برآورد شده است؟ آیا هزینه های مذکور دهها برابر فواید احتمالی هسته ای(اگر بنابر خواست ما و بی هیچ هزینه اضافه انجام شده بود) نیست؟ مذاکرات خفتبار هسته ای در خصوص سطح محرومیت ایران از حقوق بین المللی مسلمی که باید داشته باشد باید برای کشورمان ایجاد می شد؟ نمی توانستیم ایران را در چنین شرای دشوار و غیر قابل بازگشتی قرار ندهیم؟ پذیرش و مذاکرات قطعنامه خفتبار 598 باید محکوم گردد یا دالایلی که ما را در چنین وضعیت غیر قابل بازگشتی قرار دادند؟ چرا عوامل مذکور بعنوان دلایل اصلی خفت پذیری ملی مورد بحث و بررسی قرار نمی گیرند؟ چرا کسی به دلایل عباس میرزا در پذیرش ترکمانچای خفتبار بحث نمی کند؟ چه کسانی و چه عواملی عباس میرزا غیرتمند و شجاع را در چنین وضعیتی قرار دادند؟ اگر ترکمانچای خفتبار آن است که بسیاری می گویند چرا مردم غیرتمند تبریز و حتی زنان مومن این خطه با بذل تمامی دارائیها و زیورآلات زنانه از اقدام عباس میرزا حمایت کردند؟
    7- چرا خفت پذیری پی در پی تیم های ورزشی را می توانیم با پزی عالی ، حکیمانه شکست های پیروزمندانه بنامیم؟ مگر می شود شکست پیروزی نیز باشد؟ مگر خفت شکست را می توان غرور افتخار آمیز هم تعبیر کرد؟ چرا از انتقال این مفهوم به حوزه سیاسی و بین المللی وحشت داریم؟ مگر پذیرش قطعنامه خفتبار 598 دال بر حکمت پذیری امام و صدها هزار رزمند زخم خورده ، غیرتمند ، عصبانی اما مصلحت فهم ایران نبود؟
    8- امیدوارم از ظرفیتی برخوردار گردیم که بتوانیم در شرایط معمول و دشوار به قضاوتهای معقول و مصلحت محور تن داده و عرصه را برای بسیاری که باید در چنین فضایی اقدام کنند تنگ نکنیم.

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار