مطالبات پنج لایه جامعه بعد از اعدام مه افرید/مهران ابراهیمیان
پارسینه: پس از اعمال مجازات مه آفريد واكنشهاي بسياري از سوي افكار عمومي عنوان شد كه بيشتر حول پنج محوركلي قابل تقسيم است كه به نوعي مطالبه پنج لايه جامعه را در مواجهه با اين پديده نشان ميداد.
لذا نميتوان اعدام يك متخلف بزرگ را پايان راه مقابله با فساد در دستگاههاي اقتصادي دانست و توجه به آنها براي راهبرد مواجهه با چنين پديدههايي ميتواند راهگشا باشد. گروه نخست مردم عامي بودند كه سخنان خود را بيشتر معطوف به دو بخش بيان ميكردند. آيا پولهاي اختلاس شده به بانك و ودولت بازگشت، تكليف خاطيان ديگر چه ميشود؟
اين گروه كه با هزاران مطلب درباره پرونده تخلف 3 هزار ميليارد توماني بمباران اطلاعاتي شده بودند بيشك هنوز با اعدام يك نفر در اين باره اقناع كافي نشدهاند و لذا هنوز صحبت و تحليل در فضاهاي مجازي تا كف خيابانها و تاكسيها در اين باره ادامه دارد. البته هستند كساني كه تحت تأثير فيلمهاي سينمايي «اگه ميتوني منو بگير» و «گرگ وال استريت» معتقدند كه نبايد اين افراد را اعدام كرد بلكه بايد از نبوغ آنها براي ساليان متمادي و بعد از گذراندن دوران محكوميت شان براي جلوگيري از چنين جنايتهاي اقتصادي استفاده كرد.
گروه دوم حقوقداناني بودند كه با طرح دو سؤال جديتر اين مسئله را پيگيري كردند، سؤال اول مربوط به تناسب جرم با مجازات بود و سؤال دوم نقش مجازات تعيين شده در بازدارندگي و پيشگيري حوادث مشابه.
كارشناسان حقوقي در اين باره معتقد بودند كه نحوه برخورد با اين مجرم بايد علنيتر باشد و ايجاد ترس از مجازات صورت گرفته نميتواند نقش مؤثري در جلوگيري از چنين پديدههايي ايفا كند. با اين حال عدهاي نيز بر اين باور بودند كه اجراي احكامي اين چنيني براي اخلالگران اقتصادي بيترديد نشان ميدهد كه اراده قوه قهريه با مفسدان اقتصادي بر برخورد جدي با آنها است. سومين گروه اقتصاددانان بودند كه شايد تندترين اظهارنظر را دكتر راغفر و دكتر رناني در اين باره بيان كرده بودند. اين اقتصاد دانان بر اين باورند كه:«عمدهترين دليلي كه باعث ميشود فساد اقتصادي در ايران رخ دهد درآمد حاصل از فروش منابع طبيعي چون نفت و گاز است» و «چيدمان اين جامعه فسادآور است. جامعه ايران همچون كارخانهاي است كه به شكل سيستماتيك و ساختاري فساد توليد ميكند. در چنين ساختاري اشكال، فقط از بابك زنجانيها نيست. بابك زنجاني را اعدام هم كه كنند، محصول بعدي توليد ميشود. كما اينكه از فاضل خداداد، شهرام جزايري و مه آفريد خسروي گذشتهايم و به بابك زنجاني رسيدهايم.»و...
اين گروه كه بيشتر ريشههاي مشكلات اقتصادي را در ساختارها جستوجو ميكنند، معتقدند كه بايد ساختارها را اصلاح كرد و امثال اين افراد نيز بيشتر شاخ و برگ زدن درخت فساد است و تازماني كه مكانيزمهايي براي هدايت منابع به سوي بخشهاي مولد وجود نداشته باشد و تازماني كه بخشهاي غير مولد (دلالي و خدمات) جذابيت دارد نميتوان مانع پيدايش چنين پديدههايي شد.
گروه چهارم بدهكاران بانكي فعلي هستند كه لابد نشستهاي امروز در اتاق بازرگاني در روز گذشته نشان از ايجاد دغدغه ميان آنها است كه همين افراد نيز به دو گروه تقسيم ميشوند.
گروه اول توليدكنندگاني هستند كه تحت تأثير شرايط حاكم بر اقتصاد طي سالهاي اخير (تحريم و اشتباهات مديريتي و...) روزگار سختي را ميگذرانند و در بازپرداخت اقساط خود ناتوان هستند و بدهيهايشان معوق شده و لذا نه تنها نبايد مورد تعقيب قرار گيرند بلكه بايد از آنها حمايت كرد.
گروه ديگر ازاين دسته، كساني هستند كه به دلايل ديگري غير از موضوع مطرح شده ( مثلاً سرمايهگذاري در بخشهاي ديگر يا سوءاستفاده از شرايط تورمي و...) ترجيح شان عدم پرداخت بدهيها به بانكها است. بديهي است تكاپوي اين دو گروه در يك راستاست بنابراين بايد هم فعالان واقعي اقتصاد مراقب اختلاط عامدانه آنها و موج سواريشان باشند و هم رويكرد اصلي قوه قضائيه و مجريه بايد به سوي اين گروه زياده خواهي باشد كه اصطلاحا «كاسبان تحريم» و «كاسبان تورم» هستند.
گروه پنجم ريشه را فرهنگي ميدانند. آنها ريشه اين توسعه نيافتگي را در فرهنگ اقتصادي مردم جستوجو ميكنند. آنها بر اين باورند كه باور به اينكه يك شبه پولدار شدن با هر روشي فرهنگ قابل قبولي است، فضاي اخلاقي جامعه را تحتالشعاع قرار داده است.
آنها بر اين باورند كه اين فرهنگ به دليل وجود متقاضي در دستگاههاي اداري رشدي تصاعدي داشته و توانسته است سيستم اداري را نيز به ويروس فساد آغشته كند و لذا آنتي ويروس آن نيز فرهنگسازي و اصلاحات فرهنگي در اين حوزه است.
لایه های دیگری هم هست. واستون صرف نمیکنه بهش اشاره بشه.شما محاله همينجوری بابک زنجانی بشی. یا محاله بهت اجازه بدن خارج از سیستم خودشون کسی پولدار بشه چرا که پول قدرت میاره وکسانی که دارای قدرت هستند شریک نمیخوان. میدانید مافیای قدرت چیه؟
گروهی که باور نکرده اند را هم می گنجاندی!