فریب دانشجویان با سوءاستفاده از نام سردار
پارسینه: روز خوب، زیبا و سردی بود؛ یکی از همان روزهایی که امید، تو را مجبور میکرد سختیهای روزگار را تحمل کنی و به راه بیفتی. هدف کمی آنطرفتر از محل استقرار احمدینژاد در ولنجک، یعنی دانشگاه شهید بهشتی بود؛ دانشگاهی که قرار بود چهرههای بزرگی در آن برای سخنرانی به مناسبت روز دانشجو حضور پیدا کنند.
از روزهای قبل، انجمن اسلامی و بسیج هر دور با تبلیغات مخصوص خود در محیط دانشگاه و فضای مجازی تلاش داشتند تا مخاطبان خود برای سخنرانیهایی که طراحی کرده بودند، جذب کنند ولی در این بین یک تفاوتی وجود داشت و آن استفاده از نام سردار سلیمانی بود.
روز خاص دانشگاه
اول روز پاییزی و برفی، آن هم در شمال تهران و سراشیبیهای خیابان دانشگاه باید برای تهیه کارت مخصوص ورود خبرنگاران مسافتی نزدیک به 600 یا 700 متر را از پارکینگ ماشینها طی میکردیم. بعد از رسیدن به حراست دانشگاه، کارت خبرنگاری را از شما تحویل میگرفتند و کارتی دیگر را برای ورود به داخل محوطه به شما تحویل میدادند و میگفتند پایان مراسم تحویل دهید. برای ورود، وسایل دانشجوها را نیز تحویل گرفته بودند و همهمهها حاکی از یک روز خاص در دانشگاه بود.
جلسهای تلفیقی از چپ و راست
کمی بالاتر از دانشکده دندانپزشکی، سالنی با نام امام علی(ع) میزبان مهمانان انجمن اسلامی، یعنی علی مطهری، جواد اطاعت و محمدرضا خاتمی بود. جلسه قرار بود از ساعت 10 صبح برگزار شود ولی با نیم ساعت تأخیر به دلیل ترافیک، سخنرانان آمدند. ابتدا محمدرضا خاتمی به دعوت مجری برنامه پشت تریبون رفت. بعد از خاتمی نوبت به علی مطهری، دیگر سخنران مراسم رسید. فردی که بارها در شهرهای دیگر مورد حمله قرار گرفته بود، اینبار با تشویق دانشجویان پشت تریبون رفت.
چشم انتظارهای سلیمانی
اندکی بعد از نماز ظهر و عصر، همگان به سمت مرکز همایشهای دانشگاه رفتند. سالن ابوریحان پر بود از افرادی که به عشق حضور سردار سلیمانی به مراسم آمده بودند. همگان منتظر دیدن او بودند ولی دریغ که خبری از سردار نبود. جماعتی پشت در سالن معترض بودند و فریاد میکشیدند. دختر و پسر دانشجو به خیال اینکه سردار سلیمانی قرار است بیاید دست به دامن هر کسی میشدند که درها را بگشایند و داخل شوند، ولی خبری نبود. دانشجویان با فریاد اعتراض، به مسئولان امر میفهماندند که میدانند جایی برای آنها در سالن وجود دارد.
در همین حین عدهای با بیسیم و ظاهرهایی خاص و فریادکشان بر سر عدهای دختر دانشجو وارد شدند و با داد و بیداد تلاش داشتند تا صدای دانشجویان را ساکت کنند ولی فایدهای نداشت.
ماجرای مراسم این بود که بسیج دانشگاه با تعبیه بنری مدعی شده بود سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران به دعوت آنها قرار است در مراسم روز دانشجو که در سالن ابوریحان یا مرکز همایشهای دانشگاه حضور پیدا کند. با همین منظور قبل از 16 آذر اطراف این ساختمان را با داربست به صورت گیتهای حفاظتی بسته بودند. دیروز نیز هرکس قصد داشت وارد ساختمان شود باید کیف و وسایل خود را تحویل میداد و همه به شوق دیدار با سردار بدون اعتراض به این کار تن میدادند.
بیخبری از سردار
یک ساعتی از مراسم میگذشت؛ مراسمی که هم مجری آن یعنی کامران نجفزاده عوض شده بود و رنجبران به جای وی آمده بود و هم سخنرانهای آن در هالهای از ابهام بودند. رنجبران با تکیه بر ترفندهای حرفهای مجریگری تلاش میکرد تا تاخیر چند ساعتی عزت ضرغامی را پنهان کند ولی چون دانشجو بیدار است زیر بار این نمایشها نمیرفت و دائم اعتراض میکرد. اهالی بهشتی مدام از سردار سلیمانی سراغ میگرفتند ولی مجری بدون توجه تنها میگفت این برنامه را داریم؛ آن برنامه را داریم!
از خودگوییهای ضرغامی
اعتراض دانشجویی و جلوگیری مسئولان بسیج از حضور در سالن مراسم ادامه داشت و بیشتر از اینکه صدای مجری به گوش برسد، فریادهای دختران و پسران دانشجو فضا را پر کرده بود. بعد از ساعتی تاخیر، ضرغامی وارد سالن شد. با حضور رئیس سابق صداوسیما، عدهای پرسیدند سردار کجاست؟! ضرغامی به دعوت مجریان مراسم به جایگاه رفت و در روز دانشجو شروع به تعریف خاطرات و تبیین معارف اسلامی کرد. وی مدام از ارتباطش با مقامات کشور تعریف میکرد و در میان سخنانش گریزی نیز به اظهارات رئیسجمهور میزد و وی را نقد میکرد. سخنان ضرغامی ما را یاد اظهارات جلیلی در سال 92 میانداخت.
دست رد دانشجویان به درخواست مسئولان
ساعت به 15 نزدیک میشد ولی خبری از سردار نبود. کمکم مسئولان مراسم داربستهای ایمنی را باز کردند و مشخص شد که ادعای حضور سردار سلیمانی در مراسم بیمحتوا بوده است. بعد از سخنان ضرغامی که رنجبران و سایر دستاندرکاران مراسم توان پاسخگویی به مطالبه دانشجویان را برای حضور سردار در مراسم نداشتند، تلاش کردند تا جلسه پرسش و پاسخی با ضرغامی تعبیه کنند که این تصمیم با اعتراض تند دانشجویان مواجه و لغو شد.
شادی، در آستانه رحلت پیامبر(ص)!
در ادامه مراسمی که نام بزرگی مانند سردار سلیمانی را یدک میکشید، قرار بود یکی از خوانندههای این طیف خاص یعنی حامد زمانی برنامه اجرا کند. چراغها خاموش بود و دخترها و پسرها در کنار هم نشسته بودند. وی در ابتدای مراسم طبق روال گذشته برخی آهنگهای مذهبی خود را اجرا کرد و ناگهان قصه عوض شد. آهنگهای زمانی روی دیگر خود را نشان داد و در آستانه رحلت پیامبر اسلام(ص) و روزگاری که آلالله عزادار است، آهنگی را شروع به خواندن کرده، سوت و جیغ و فریاد دختران و پسران تمام فضا را پر کرد. با این روند سعی میکردند تا عدم حضور سردار سلیمانی را در مراسم پنهان کنند ولی باز هم نشد و دیگر وقتی برای مراسم باقی نمانده بود. در پایان نیز دانشجویان با زمزمههای اعتراضی سالن را ترک کردند و بدون اینکه سردار را ببینند، به خانههایشان رفتند.
انتهای پیام
منبع:
خبرگزاری ایسنا
چرا به رئیس جمهور میگویند بعضی فلان چیز گفتند و...؟بعضی منظور اکثریت ملت ایران که نیست؟
سردار کجاست ؟؟؟؟؟ ما میخواهیم بدانیم ! در ضمن حامد زنانی ببخشید زمانی مگه شما فقط متخصص در خواندن اشعار با مضمون مررررررگ نیستید بعد چطور شد که همراه شد با ریتم لس آنجلسی ملحد !!!!مرتد!!!!معظل !!!! پس حامد خان مرررررگ بر مررررررگ ؟+!