کرباسچی: ادعای توهین به شهدا دروغ است
پارسینه: کرباسچی درباره حاشیهسازیهای اخیر درخصوص برخی صحبتهایش، میگوید: «من نگفتم با داعش یا دیگر تروریستها که در حال جنگ، آدمکشی و جنایت هستند مذاکره شود یا مقابله نشود، یا خدای نکرده نمیخواستم به شهدا و مدافعین امنیت کشور اهانتی شود. این ادعاهایی که بیان شده، دروغهایی است که هر وقت این حضرات، منطقی در تبلیغات انتخاباتی ندارند به راه میاندازند و میخواهند از احساسات مذهبی خانواده شهدا و تحریک افراد، مثل ماجراهای سال ۸۷ و کارناوال معروف استفاده کنند.»
روزنامه «قانون» آورده است: مثل همه کارگزارانیها، از شخصیتهای مشهور عالم سیاست ایران است. اخلاقی خاص داشته و با لبخند رابطه خوبی ندارد. به دلیل رویکرد سیاسیاش، سالهاست مخالفانش از هر فرصتی برای زیرسؤال بردن او، تفکرش و اقداماتش استفاده میکنند. از تبار روحانیت به حساب میآید ولی مثل بسیاری از آنها، عبا و عمامه از تن خارج کرده است.
غلامحسین کرباسچی انتقادهای فراوانی به شهرداری تهران و اقدامات صورت گرفته در این سازمان داشت ولی از آنجایی که قصد ندارد در فضای انتخابات علیه قالیباف که یک نامزد انتخاباتی است سخنی گفته شود، واکاوی مشکلات شهرداری تهران را به بعد از کارزار ۲۹ اردیبهشت موکول کرد. برخی رسانهها و جریانهای سیاسی طبق روال گذشته برای این شهردار دهه هفتادی، حواشی ایجاد کرده و مدعی شده بودند که او به شهدای گرامی مدافع حرم، بیاحترامی کرده است اما کرباسچی این اتهام را قبول ندارد.
در ادامه، مشروح گفتوگوی «قانون» را با غلامحسین کرباسچی پیمیگیریم تا نظر او را درباره مسائل جاری کشور و فعالیتهای جریانهای مختلف سیاسی جویا شویم.
با توجه به درخشش جهانگیری و استقبال از او بعد از برگزاری دوره اول مناظرات، این امکان وجود دارد که روحانی به نفع جهانگیری انصراف دهد؟
فکر نمی کنم چنین اتفاقی بیفتد. این احتمال وجود دارد که جهانگیری به نفع روحانی انصراف دهد اما به نظر بنده عکس این ماجرا اتفاق نخواهد افتاد. ولی در مجموع باید این انتخابات را یک انتخابات تیمی دانست، رقابت بین مجموعهای از اصولگرایان و مجموعه اصلاحطلب و اعتدالیون شکل گرفته است. در مجموعه اصولگرایان برخی اصرار فراوانی دارند که بگویند عضو این جریان نیستند امااگر به ادبیات و اظهاراتشان در خصوص منطق اداره کشور توجه کنید به شباهت آن ها با یکدیگر پی خواهید برد. در مقابل جریان اصولگرایی، شما روحانی، جهانگیری و هاشمیطبا را می بینید. هاشمیطبا اگر چه به صورت مستقل آمده ولی با منطق توسعه سعی میکند مشکلات کشور را ریشه ای تر نگاه کند.شاهد آن هستیم که عملکرد روحانی و درخشش جهانگیری نیز در مناظرات مورد استقبال جامعه قرار گرفت و در نهایت باید ببینیم رقابت این دو تیم به کجا میرسد و چه کسانی در روز انتخابات خود را به معرض رای مردم می گذارند.
اگر جهانگیری و روحانی تا روز پایانی در صحنه باقی بمانند چه میزان احتمال دارد انتخابات به دور دوم کشیده شود؟ این موضوع به ضرر اصلاحطلبان و اعتدالگرایان نیست؟
تصمیم با آقای روحانی است و اوست که نظر نهایی در خصوص ماندن یا انصراف جهانگیری را می دهد. جهانگیری با نظر روحانی وارد عرصه انتخابات شد و ادامه کار نیز با نظر روحانی پیش می رود.
خود روحانی خواست جهانگیری در انتخابات حضور پیدا کند یا اینکه او نیز در کنار سایر سران فقط نسبت به حضور جهانگیری نظر مثبتی داشت؟
جهانگیری همان گونه که در مناظره تلویزیونی نیز گفت به عنوان نماینده جبهه اصلاحات و اعتدال وارد عرصه رقابت شده است و برای این حضور، روحانی نیز تاکید کرده که او ثبت نام کند. به نظر بنده اگر روحانی درخواست نمی کرد جهانگیری وارد عرصه رقابت انتخاباتی نمی شد.
آقای هاشمی اگر در قیدحیات بود به این استراتژی رضایت میداد؟
آقای هاشمی زمانی که در قید حیات بودند این موضوع را مطرح کردند. ایشان صرف نظر از موضوع موفقیت در بحث مناظرهها، روی بالا رفتن مشارکت تاکید داشتند. از ابتدای انقلاب نیز این روند مرسوم بوده که در انتخابات ریاستجمهوری دو نفر همسو و هماهنگ از لحاظ نظری و فکری وارد عرصه رقابت شوند و تصمیم انصراف یا ماندن به عهده خودشان باشد.
در طول چهار سال گذشته شخصیتهای اصلاحطلب انتقادهایی را از سر دلسوزی به روحانی داشته اند، اگر روند دولت اینگونه پیش برود، اصلاحات به حمایت خود از روحانی ادامه خواهد داد؟
طبیعی است به اقدامات افراد اجرایی انتقاداتی وارد باشد و نمیتوان مدعی شد امورکشور در این چهار سال بی نقص بودهاست و حتی خود روحانی نیز این ادعا را ندارد. دوستان اصلاح طلب نقصها را می بینند و به روند موجود، اعتراض و نقدهایی دارند.البته بعضی از این نقدها باتوجه به امکانات موجود و شرایط کشور ناگزیر است. در آغاز دولت و در دو سال اول، روحانی با معضلات اجرایی زیادی مواجه بود. او با مجلسی کار را شروع کرد که بیشترنمایندگان آن همراهی و هماهنگی خوبی با ریاستجمهوری نداشتند. در عین حال همانگونه که گفته بودند از آغاز با توجه به شرایط موجود بر کشور و تحریمها و ... اولین کارشان حل مساله تحریم ها بود و او برای حل مساله تحریم ها مجبور شد از مسائل دیگرعبورکند.از سوی دیگر برای مثال در بحث وزرا اگر مجلس همسوتر بود و بیشتر کمک می کرد روحانی میتوانست افراد قوی تری که مورد نظرش بود را برای وزارتخانهها انتخاب کند.
روحانی ابتدا قصد داشت هر چه زودتر، دولت شکل بگیرد و مساله تحریمها و موضوع مذاکرات به نتیجه برسد و خوشبختانه این مساله حل شد.اما بعد از آن و در سال ۹۴ روحانی با یک مجموعهای هماهنگتر در مجلس همراه شد.بخش عظیمی از مجلس که هماهنگی لازم را در اجرا نداشته و از نظر سلیقه سیاسی نیز همراه نبودند و در مقابل کارهای دولت مقاومت میکردند، از مجلس کنار رفتند.
فراموش نکنیم که در بخشی از حوزهها مانند مسائل اقتصادی نقدهایی به دولت وارد است و گاهی حرف از جابهجایی وزرا به میان می آید ولی در یک سیاست معقول نباید به راحتی وزرا را عوض کرد. وزارتخانه ای که مدیرش عوض شود، ماهها طول می کشد تا مدیرعامل و معاونین با یکدیگر هماهنگ شوند. بسیار ساده میتوان گفت که اگر نارضایتی وجود دارد باید تغییراتی ایجاد شود اما تغییرات نیز هزینههای خاص خود را دارد و مشکلات زیادی را ایجاد می کند.
به نظر من اگر روحانی در انتخابات بتواند رای بیاورد و پیروز شود با توجه به اینکه مجلسی معتدل در کشور فعالیتدارد، امور بهتر پیش میرود.ما شاهد آنهستیم که نمایندگان این دوره با دولت بهتر کار می کنند و ریاست مجلس نیز ریاستی است که همراهی و همکاری خوبی با دولت دارد. به همین دلیل، دولت دوم روحانی میتواند کابینه قویتر و موثرتری نسبت به دولت یازدهم تشکیل دهد.
به نظر شما چه تعداد از کابینه یازدهم در دولت جدید جابهجا میشوند؟
به نظرمیرسد روحانی در بخش اقتصادی و اجرایی گزینههایبهتریداشته باشد.ممکن است در حال حاضر برخی وزرا از نظر سن و وضعیت جسمانی صلاحیت لازم را نداشته باشند. من فکر می کنم مجموعه اتفاقی که در دور دوم خواهد افتاد به نفع کشور و مردم است.
برخی از مدیران میانی، باقی مانده از دولت قبل هستند و از لحاظ سیاسی با روحانی زاویه دارند، به نظر شما این افراد نباید عوض شوند؟
باید مدیران دولتی در سطح بالا و میانی با دولت هماهنگ باشند ولی توجه داشته باشید که روحانی با افراد، حساب نشده و سیاسی برخورد نمیکند.روحانی با توجه به تفکر سیاسی افراد، درباره آنها تصمیمنمیگیرد بلکه عملکرد نیروها را مورد توجه قرار میدهد. روحانی بیش از ۵۰ درصد وقت خود و کابینه اش را روی مسائل و فوریت ها و مساله برجام گذاشت. به طور حتم در این دوره باید به انسجام داخلی و همراهی همه سطوح مدیریت دولت با سیاست های دولت بپردازد و فکر می کنم که خواهد پرداخت.
سیاستهایی که آقای روحانی بعد از رویکار آمدن باید به آنها توجه داشته باشد، به نظر شما چیست؟
در سیاست خارجی که مشخص است آقای روحانی معتقد به یک دیپلماسی فعال است تا بتواند در ابعاد مختلف چه در منطقه و چه در سطح بینالمللی، سیاست معقولی را در پیش داشته باشد. ایران باید از حالت تحریم و عدم رابطه با بسیاری از کشورهای فعال خارج شود. در سیاست داخلی آقای روحانی بارها اعلام کرد که به آزادی احزاب، آزادی بیان و آزادی مطبوعات معتقد است. روحانی، هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی، برای سلیقههای مختلف به دنبال ایجاد فضای شاداب در جامعه است. شاید بعضی از مقامات محلی، بعضی از شخصیتهای سیاسی و مذهبی با برخی از نظرات موافق نباشند اما به هر حال باید یک تعاملی جدی در کشور صورت بگیرد. روحانی باید با قوه مقننه و به خصوص قوه قضاییه ارتباط موثرتری داشته باشد، زیرا بخش زیادی از سیاست های دولت در تعامل با قوای دیگر محقق می شود. براساس یک میراثی که شاید از دولت نهم و دهم در حافظه روسای دو قوه مقننه و مجریه باقی مانده بود و آن برخوردهای چکشی که رییس دولت قبل با مجلس و قوه قضاییه کرد مقداری این تعامل میان قوا را برهم زد.تعامل میان سه قوه در زمان آقای هاشمی یا خاتمی تا حدودی وجود داشت اما در دولت احمدینژاد به شکل بدی برهم خورد. یکی از کارهایی که روحانی باید در این دوره مورد توجه قرار دهد ایجاد روحیه تعامل و هماهنگی بیشترمیان سه قوه برای رشد و توسعه و پیشرفت است. در مسائل اقتصادی نیز دولت باید به سمت واگذاری کارها به مردم حرکت کند.
رأی بدنه افراطی ایران به سمت کدام کاندیدا خواهد رفت؟
آرای سیاسی آنها ممکن است به سمت کسی میل پیدا نکند یا به کسانی داده شود که امیدی به پیروزی آن نیست ولی درصد این آرا بسیار کم است. از سویی یک بخشی از آرا، آرای مطالباتی است. برای مثال افرادی که مطالبههایی در زمینه یارانه، مسکن و ازدواج دارند، آرایشان به سمت کاندیدایی که این شعارها را بیشتر می دهد میرود و بخش دیگر آن با توجه به اقداماتی که در مورد تورم و رشد و توسعه توسط دولت در این سال ها صورت گرفته است جذب دولت می شود.
بدنه اجتماعی و سبد رأی احمدینژاد به کدام سمت حرکت خواهد کرد؟
این جریان نیز دو بخش هستند؛ یک بخش آرای شان سیاسی و یک بخشی هم آرایشان مطالباتی است، یعنی آنهایی که برای یارانه ممکن بود جذب یک تفکری شوند این جا تقسیم می شوند، ولی بخش سیاسی آنها ممکن است رای ندهند یا به گزینه ای که احتمال پیروزی آن ضعیف است، رای بدهند.
یعنی ممکن است که به آقای روحانی رای بدهند؟
آن ها در محاسبات خودشان یک تعریف هایی دارند که با معیارهای ما نمی خواند. اصلاح طلبان انتخابات را هیچگاه مساله شخصی ندیدهاند و همیشه منفعت نظام و کشور را در نظر گرفته اند.در برههای کهآقایهاشمیتایید صلاحیت نشد، همه به این جمع بندی رسیدند که برای حفظ کشور به دنبال روحانی بروند. هیچ وقت آقای روحانی مدعی اصلاحطلبی و آن شکل جبهه گیری سیاسی نبوده است اما جبهه اصلاحطلبی مساله شخصی و گروهی خودش را مدنظر قرار نداد و به دنبال این بود که مسائل کشور چه ایجاب می کند. ولی به نظرم می آید که گاهی اوقات، گروههای سیاسی مثل مجموعه آقای احمدینژاد نگاهشان به مسائل، شخصی و جناحی است. آنها با جنجال اسم نویسی کردند و کنار رفتند ولی این حرکت چه منفعتی برای کشور داشت و ردصلاحیت او چه بازتابی در دنیا داشت. اصلاح طلبان حتی در انتخابات مجلس گذشته به یکدیگر توصیه می کردند که برای حفظ آرامش و برای اینکه فضای منفی در انتخابات به وجود نیاید، افرادی که به هر دلیلی،احتمال میدادند درست یا غلط رد صلاحیت شوند، ثبت نام نکنند و این اتفاق نیز افتاد.
اینکه مطرح میشود شما از شخصیتهای اصلی در تعیین فهرستهای شورای شهر بودید را قبول دارید؟
من هیچ نقشی ندارم. این کار در مجموعه اصلاح طلبها به شورایعالی واگذار شده است و در شورایعالی نیز بیشتر جلسات را هیات رییسه اداره می کند و من نه درشورایعالی و نه در هیات رییسه آنها هستم.
به آنها مشورتی نیز ندادید که چه کسی در لیست باشد یا نباشد؟
اگر از ما بپرسند که همکاران سابق شما در شهرداری کدامشان با توجه به مسائلی که شما از شهرداری میدانید میتوانند برای شورا مفید باشند در چه زمینهای و چه نیروهایی میتوانند موثرتر باشند، خب من نیز مشورتهایی به آنها میدهم. اصلاحطلبان اعلام کردند که هرکسی که اصلاحطلب است و میخواهد معرفی شود کارنامه و سوابقشان را بیاورند. حدود ۸۰۰ الی ۹۰۰ نفر نیز آمدند و از بین این تعداد، انتخاب کردن ۲۰ نفر سخت است و در عین حال باید به گونهای انتخابها صورت گیرد که موجب نارضایتی نشود. بنابراین معیارهایی تعیین شده است تا نیروهای مناسب به کارگیری شوند. البته برای حمل و نقل، ساخت و ساز، شهرسازی، محیط زیست، فضای سبز و مسائل اجتماعی در این زمینه ها اولویت سنی و جنسی نیز گذاشتهاند. میخواهیم جوانان و بانوان با توجه به سوابق کاری که دارند در شورا باشند. برای انتخاب افراد، مدرک تحصیلی، سابقه کار اجرایی و مدیریتی و سایر مولفه ها را نیز در نظر گرفتهبودیم.
به نظر شما اگر روحانی در این دوره رأی بیاورد میتواند مساله حصر را حل کند؟
در این زمینه دولت میتواند تصمیمات و پیشنهادهای خودش را بگوید ولی به هر حال باید بسیاری از مراکز دیگر نیز نظر بدهند که نظرشان تاثیرگذار است. توجه داشته باشید اگر ما به یک وضعیت آرام و معتدلی از لحاظ سیاسی برسیم، شرایط حل مشکلات اینچنینی فراهم میشود. اگر ما به یک جمعبندی در میان گروههای سیاسی کشور برسیم، تفاهم بر سر مسائل ملی ایجاد میشود. اگر در آن تفاهم کلی، جوسازیها و تبلیغات این گروه علیه آن گروه و شعار دادنها علیه یکدیگر به یک نقطه معقول برسد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اختلاف سلیقه و اختلاف سیاسی هیچ وقت در جامعه زنده با این فضای باز و این همه سلیقه مختلف از بین نمیرود ولی باید ما اصولی را برای این مبارزه سیاسیمان در نظر بگیریم. خوشبختانه در دولت آقای روحانی با احساس امنیتی که دولت به جو سیاسی و مسائل کشور بخشیده است نشاط سیاسی به کشور برگشته و آن فضای امنیتی تا حدود زیادی در جامعه منتفی شده است.
چه نمرهای به شهرداری تهران میدهید؟
من نمیتوانم به عملکرد این سازمان نمره بدهم زیرا خودم در یک دورهای ۱۰ ساله شهردار بودم، مسائل و مشکلات شهر را تجربه کردم. نقدهای قابل قبولی در اقدامات صورتگرفته وجود دارد. شهرداری یک سازمان زنده به حساب میآید و امکانات فراوانی نیز برایش فراهم است، در نتیجه این سازمان طرحهای زیادی در دست انجام دارد یا انجام داده است که به بعضی از این طرحها در مدیریت فعلی، نقد جدی وارد است.
شما اظهاراتی را در اصفهان بیان کردید که سبب اعتراضهای فراوانی شد. آیا در سخنان شما توهینی به شهدای عزیز کشورمان بود؟
درباره صحبتهای اصفهان و فضاسازیهای همزمان برخی شخصیتها و رسانههای خاص باید اشاره کنم که من نگفتم باداعش یا دیگر تروریستها که در حال جنگ، آدم کشی و جنایت هستند مذاکره شود یا مقابله نشود، یا خدای نکرده نمیخواستم به شهدا و مدافعین امنیت کشور اهانتی شود. این ادعاهایی که بیان شده، دروغهایی است که هر وقت این حضرات، منطقی در تبلیغات انتخاباتی ندارند به راه میاندازند و میخواهند از احساسات مذهبی خانواده شهدا و تحریک افراد، مثل ماجراهای سال ۸۷ و کارناوال معروف استفاده کنند. این جریان برای رسیدن به اهدافشان متاسفانه بهراحتی دروغ میگویند و افکار را تحریک میکنند تا هیجانی ایجاد کنند که از پاسخگویی به آنچه در دولت نهم و دهم بر سر این کشور آوردند خلاص شوند. من نگفتم با داعش وتروریستها مذاکره کنید، من هیچ توهینی نکردم، من فقط گفتم درکنارهمه اقدامات، این دولت معتقداست که باید ازدیپلماسی نیز کمک بگیریم. باید روابط دیپلماتیک را با کشورهای پشتیبان تروریستها ،باعربهاو ترکها بهبود ببخشیم تا حمایتهای مالی وتسلیحاتی داعش و تروریستها قطع شود. همان کاری که در گذشته نیز انجام شده ومؤثر بود. یادمان نمیرود قبل ازدولت نهم، مرحوم آیتالله هاشمی چگونه با ارتباطات سیاسی وملاقاتها، خشونتگرایان وهابی رادرعربستان منزوی کرده بود و وقتی امام جماعت مسجدمدینه حرف ناپسندی علیه شیعه وایران زد، ملک عبدالله اورا عزل کرد. اما بعدها ودردولت نهم ودهم بهگونهای عمل شد و رییس دولت رفتاری کردکه نه تنها عربها ودیگرکشورهای همسایه، بلکه فضای جهانی علیه ما تحریک شد.در همین مسیر همه تروریستها راتقویت کردند و خشونت و کشتار به راه انداختند. همه حرف من این بود که این دولت میخواهد با دیپلماسی و سیاستورزی مدبرانه، هزینه نیروهای عزیز امنیتی را کاهش دهد.
ارسال نظر