کرباسچی از کارگزاران قهر کرد
پارسینه: آخرین جلسه شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی منجر به دو دستگی در میان اعضا ارشد این حزب شد.
به گزارش هم میهن، دستور کار این جلسه که شامگاه شنبه برگزار شد این بود که حزب کارگزاران در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از کدام کاندیدای اصلاح طلب حمایت کند.
این درحالی است که غلامحسین کرباسچی دبیر کل این حزب به عنوان مشارو مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی در انتخابات آینده حضور دارد و پیش از این حتی خبر ریاست کرباسچی بر ستاد انتخاباتی کروبی مطرح شده بود که با انتصاب محسن رهامی به این سمت، این بحث خاتمه یافت.
اما در جلسه شنبه شب پس از بحث و بررسی ها و ارائه استدلال هر یک اعضای شورای مرکزی در نهایت رای گیری به عمل آمد که اکثریت اعضای این حزب به حمایت از محمد خاتمی رای دادند.
حمایت اکثریت اعضا از خاتمی سبب دلخوری غلامحسین کرباسچی شد تا جایی که گفته می شود او جلسه شورای مرکزی را ترک کرد.
منابع مختلف تعداد آرای حامی خاتمی در این جلسه 8 رای عنوان کرده اند.
یکی از اعضای شورای مرکزی این حزب در گفت و گو با هم میهن ضمن تائید تصمیم جلسه شنبه شب مبنی بر حمایت از خاتمی خواستار آن شد که نامی از او برده نشود.
او در عین حال ترک جلسه شورای مرکزی توسط کرباسچی را تکذیب نکرده و گفت: در این باره اضهار نظر نمی کند.
این در حالی است که پیش از این بحث های بسیاری در مورد رویکرد حزب کارگزاران در انتخابات پیش رو مطرح شده بود. از جمله این سوال مطرح می شد که با توجه به حضور کرباسچی در ستاد انتخاباتی مهدی کروبی موضع حزب کارگزاران سازندگی در انتخابات چگونه خواهد شد.
همچنین گفته می شد که در جلسه قبلی شورای مرکزی این حزب کرباسچی به دلیل حضور در ستاد کروبی مورد توبیخ قرار گرفته است و او نیز تهدید کرده بود استعفا خواهد داد.
کرباسچی در آخرین موضع گیری خود که هفته گذشته در همایش جوانان حزب اعتماد ملی اعلام کرده بود در مورد رویکردش در انتخابات آینده ریاست جمهوری گفت: من به حافظ تفالی زده ام که این شعر آمد؛
دلی که غیب نمای است و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
او همچنین سخنانش را با شعری از پروین اعتصامی مبنی بر اینکه «هیزم سوخته شمع ره منزل نشود» به پایان برد.
برخی منظور او از هیزم سوخته» را به محمد خاتمی تعبیر کردند.
شکافی که از چند مدت قبل در حزب کارگزاران سازندگی در مورد حمایت از کاندیدای اصلاح طلبان به چشم می خورد اکنون نمایان شده است.اما از فرجام آن هنوز هیچ نشانی نیست.
ارسال نظر