ظریف: مردم به خاطر رایدادن به روحانی تنبیه شدند
پارسینه: روزنامه صبح نو با ظریف، وزیر خارجه دولت روحانی گفتگویی انجام داده که بخشی از آن را میخوانید.
روزنامه صبح نو با محمدجواد ظریف ، وزیر خارجه دولت روحانی گفتگویی انجام داده که بخشی از آن را میخوانید.
ظریف:
آقای خاتمی پیغام داد که میخواهم بیایم و ببینمت؛ من هم گفتم آنقدر ادبم را از دست ندادهام و من به دیدار شما میآیم. به ایشان گفتم که خدمت میرسم؛ ایشان هم گفتند که پس به حسنآقا هم میگویم که بیایند. رفتم و فشار آوردند که باید بیایی. من هم استدلالهای [عمدتا]سیاسی خودم را گفتم؛ اینکه مردم با رأیدادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه احساس میکنم مردم از سال ۹۶ به بعد بهخاطر رأی به روحانی ، تنبیه شدند و احساس میکردم این تنبیه درمورد من، شدیدتر خواهد بود و این موضوع را به مصلحت کشور نمیدانستم. خیلی توضیح دادم، اما راضی نشدند.
وقت نماز شد و من، چون دیدم در یک بزنگاه گیر کردهام، گفتم که بلند شویم و نماز بخوانیم. آقای خاتمی ایستادند و به امامت ایشان نماز خواندیم. وقتی نماز تمام شد، به التماس افتادم. به آقای خاتمی گفتم که شما بزرگتر من هستید؛ به حسنآقا گفتم که من هم برای شخص خودت و هم به اعتبار پدربزرگت، احترام بسیار زیادی قائلم. گفتم خواهش میکنم به من فشار نیاورید. آقای خاتمی هم گفتند حالا که التماس میکنی، میخواستیم امروز تو را از اینجا به وزارت کشور ببریم، اما فردا صبح میبریم (خنده). به حسنآقا گفته بودم که من فردا صبح، سفر هستم، اما به آقای خاتمی نگفته بودم؛ برای همین حسنآقا یک لبخندی به من زد و جلسه تمام شد (خنده).
آقای لاریجانی روزی که از ریاست مجلس کنار رفت، من خواهش کردم ساختمانی را در وزارت امور خارجه، برای کار با چین در اختیار ایشان قرار بدهند. من برای کاری که کردم، توجیه کارشناسی داشتم؛ بعضیها ممکن است فکر کنند من میخواستم آقای لاریجانی را برای ریاستجمهوری لانسه کنم. البته بدم نمیآمد که آقای لاریجانی رییسجمهور بشود
الان در کمال صداقت به شما میگویم که اگر آقای رئیسی هم به من پیشنهاد وزارت خارجه داده بود، برای من دشوار بود که رد کنم؛ احتمالا رد میکردم، اما برایم دشوار بود که رد کنم، چون من تا الان در برابر مسوولیت، فرار نکردهام. من دو سال، سفیر آقای احمدینژاد در سازمان ملل متحد بودم و تا مرا برنداشتند، در مسوولیتم ماندم
با اینکه میدانستم نه خود آقای رئیسی بلکه اعضای کابینه ایشان چه گرایشهایی دارند و نمیتوانستم دور یک میز با کسانی بنشینم که هشت سال تمام به من خائن و وطنفروش و... گفته بودند، اما اگر چنین پیشنهادی میشد حتما برای اینکه نپذیرم درگیری وجدانی پیدا میکردم
قسم جلاله خوردم که من قصدی برای مشارکت در انتخابات ندارم و خواهش میکنم به این دوستان بفرمایید که برجام را از انتخابات جدا کنند. گزارش دادند که شنودها مبتنی بر این است که ظریف میخواهد رییسجمهور بشود که همگی دروغ بودند.
(چرا نمیخواستید نامزد بشوید؟) بهخاطر تحلیلم از شرایط بود. معتقد بودم کشور به اجماع و وحدت ملی نیاز دارد و این اجماع با حملاتی که دوستان علیه من میکردند، پیرامون من شکل نمیگرفت. دلیل دوم هم این بود که من توان ریاستجمهوری ندارم.
من پنجشنبه خبردار شدم که فایل صوتی درز کرده است؛ آقای [حسامالدین]آشنا به من زنگ زد یا برایم پیام گذاشت که ما اطلاعاتی داریم که فایل درز کرده و امیدواریم که منتشر نشود، اما خواستم بدانی که درز کرده است. به آقای آشنا گفتم من که حوصله نمیکنم هفت ساعت صحبتهای خودم را دوباره گوش کنم، اما از شما خواهش میکنم که تکست (متن) مصاحبه را برایم بفرستید.
دیدم تکههایی [از نوار را]که انتخاب کردهاند، تکههای کاملا جهتداری است و برای این است که ایجاد فشار کند. دو تا نوار بود؛ یکی، سهساعته و دیگری چهارساعته که فقط سهساعته بیرون آمد. احساس میکردم که یک طراحیای وجود دارد
بعد از سخنرانی حضرتآقا (سخنرانی واکنش به نوار) که آن هم برای خودش داستانی دارد، یک هشتگی شروع شد؛ ظریف تنها نیست. من فورا به همه دوستان رسانهای که داشتم، گفتم که من خواهش میکنم این هشتگ را بردارید، چون میگفتم من در برابر چه کسی تنها نیستم؟ ۴۰ سال است که تمام زندگیام را برای دفاع از جمهوری اسلامی و رهبری گذاشته و کتکش را هم خوردهام؛ حالا بیایم و بگویم در برابر آقا تنها نیستم؟ یعنی چه؟ مگر من در برابر آقا هستم که میگویید من تنها نیستم؟ این همان بازی قطبیدگی است که بازی غالب سیاسی است؛ همان قطبیدگی که دوستان تلاش کردند میان ظریف و سلیمانی ایجاد کنند. من واقعا عاشق شهیدسلیمانی بودم و با همدیگر رفیق نزدیک بودیم. اگر شهیدسلیمانی نبود، من هرگز بعد از آن استعفا به دولت بازنمیگشتم.
ظریف:
آقای خاتمی پیغام داد که میخواهم بیایم و ببینمت؛ من هم گفتم آنقدر ادبم را از دست ندادهام و من به دیدار شما میآیم. به ایشان گفتم که خدمت میرسم؛ ایشان هم گفتند که پس به حسنآقا هم میگویم که بیایند. رفتم و فشار آوردند که باید بیایی. من هم استدلالهای [عمدتا]سیاسی خودم را گفتم؛ اینکه مردم با رأیدادن به من، تنبیه خواهند شد کمااینکه احساس میکنم مردم از سال ۹۶ به بعد بهخاطر رأی به روحانی ، تنبیه شدند و احساس میکردم این تنبیه درمورد من، شدیدتر خواهد بود و این موضوع را به مصلحت کشور نمیدانستم. خیلی توضیح دادم، اما راضی نشدند.
وقت نماز شد و من، چون دیدم در یک بزنگاه گیر کردهام، گفتم که بلند شویم و نماز بخوانیم. آقای خاتمی ایستادند و به امامت ایشان نماز خواندیم. وقتی نماز تمام شد، به التماس افتادم. به آقای خاتمی گفتم که شما بزرگتر من هستید؛ به حسنآقا گفتم که من هم برای شخص خودت و هم به اعتبار پدربزرگت، احترام بسیار زیادی قائلم. گفتم خواهش میکنم به من فشار نیاورید. آقای خاتمی هم گفتند حالا که التماس میکنی، میخواستیم امروز تو را از اینجا به وزارت کشور ببریم، اما فردا صبح میبریم (خنده). به حسنآقا گفته بودم که من فردا صبح، سفر هستم، اما به آقای خاتمی نگفته بودم؛ برای همین حسنآقا یک لبخندی به من زد و جلسه تمام شد (خنده).
آقای لاریجانی روزی که از ریاست مجلس کنار رفت، من خواهش کردم ساختمانی را در وزارت امور خارجه، برای کار با چین در اختیار ایشان قرار بدهند. من برای کاری که کردم، توجیه کارشناسی داشتم؛ بعضیها ممکن است فکر کنند من میخواستم آقای لاریجانی را برای ریاستجمهوری لانسه کنم. البته بدم نمیآمد که آقای لاریجانی رییسجمهور بشود
الان در کمال صداقت به شما میگویم که اگر آقای رئیسی هم به من پیشنهاد وزارت خارجه داده بود، برای من دشوار بود که رد کنم؛ احتمالا رد میکردم، اما برایم دشوار بود که رد کنم، چون من تا الان در برابر مسوولیت، فرار نکردهام. من دو سال، سفیر آقای احمدینژاد در سازمان ملل متحد بودم و تا مرا برنداشتند، در مسوولیتم ماندم
با اینکه میدانستم نه خود آقای رئیسی بلکه اعضای کابینه ایشان چه گرایشهایی دارند و نمیتوانستم دور یک میز با کسانی بنشینم که هشت سال تمام به من خائن و وطنفروش و... گفته بودند، اما اگر چنین پیشنهادی میشد حتما برای اینکه نپذیرم درگیری وجدانی پیدا میکردم
قسم جلاله خوردم که من قصدی برای مشارکت در انتخابات ندارم و خواهش میکنم به این دوستان بفرمایید که برجام را از انتخابات جدا کنند. گزارش دادند که شنودها مبتنی بر این است که ظریف میخواهد رییسجمهور بشود که همگی دروغ بودند.
(چرا نمیخواستید نامزد بشوید؟) بهخاطر تحلیلم از شرایط بود. معتقد بودم کشور به اجماع و وحدت ملی نیاز دارد و این اجماع با حملاتی که دوستان علیه من میکردند، پیرامون من شکل نمیگرفت. دلیل دوم هم این بود که من توان ریاستجمهوری ندارم.
من پنجشنبه خبردار شدم که فایل صوتی درز کرده است؛ آقای [حسامالدین]آشنا به من زنگ زد یا برایم پیام گذاشت که ما اطلاعاتی داریم که فایل درز کرده و امیدواریم که منتشر نشود، اما خواستم بدانی که درز کرده است. به آقای آشنا گفتم من که حوصله نمیکنم هفت ساعت صحبتهای خودم را دوباره گوش کنم، اما از شما خواهش میکنم که تکست (متن) مصاحبه را برایم بفرستید.
دیدم تکههایی [از نوار را]که انتخاب کردهاند، تکههای کاملا جهتداری است و برای این است که ایجاد فشار کند. دو تا نوار بود؛ یکی، سهساعته و دیگری چهارساعته که فقط سهساعته بیرون آمد. احساس میکردم که یک طراحیای وجود دارد
بعد از سخنرانی حضرتآقا (سخنرانی واکنش به نوار) که آن هم برای خودش داستانی دارد، یک هشتگی شروع شد؛ ظریف تنها نیست. من فورا به همه دوستان رسانهای که داشتم، گفتم که من خواهش میکنم این هشتگ را بردارید، چون میگفتم من در برابر چه کسی تنها نیستم؟ ۴۰ سال است که تمام زندگیام را برای دفاع از جمهوری اسلامی و رهبری گذاشته و کتکش را هم خوردهام؛ حالا بیایم و بگویم در برابر آقا تنها نیستم؟ یعنی چه؟ مگر من در برابر آقا هستم که میگویید من تنها نیستم؟ این همان بازی قطبیدگی است که بازی غالب سیاسی است؛ همان قطبیدگی که دوستان تلاش کردند میان ظریف و سلیمانی ایجاد کنند. من واقعا عاشق شهیدسلیمانی بودم و با همدیگر رفیق نزدیک بودیم. اگر شهیدسلیمانی نبود، من هرگز بعد از آن استعفا به دولت بازنمیگشتم.
آقای ظریف شما بخاطر این در انتخابات شرکت نکردی چون نمی خواستی میراث دار مشکلات دولت روحانی باشی . فکر نکن ملت نمی فهمند