فیلمی که کیارستمی هرشب در جوانی میدید
پارسینه: مدرسه ویژه گرافیک شب گذشته میزبان کیارستمی بود که وی در بحث رابطه گرافیست با سفارشدهنده به پوستری که برای سهراب شهید ثالث طراحی کرده بود اشاره کرد و گفت شهیدثالث برای آن پوستر پوست او را کند.
عباس کیارستمی در ابتدای این نشست در مورد فیلمی که اثباتی در مورد او ساخته است، توضیح داد: اثباتی با فیلمی که تهیه کرده است کار بسیار سختی انجام داده ولی با این فیلم اثبات کرده است که تنها تخصص در ساخت دکور و صحنه نیست.
برای قشر خاصی فیلم میسازم
وی در مورد فیلمهای خود و مخاطبانش گفت: من برای قشر خاصی فیلم میسازم و انتظار فروش ندارم. تکلیفم با خودم و مخاطبانم روشن است.
کارگردان فیلم "خانه دوست کجاست" در مورد رابطه گرافیک و مشتری (سفارشدهنده) گفت: نفس کار گرافیک محدود است ولی ما میتوانیم به رغم وجود محدودیتها در ارائه کار در گرافیک، اثر گرافیکی را قابل بیان کنیم که البته این به شناخت بسیار بالا از گرافیک نیاز دارد.
وی در پاسخ به این پرسش بهمنپور که آیا خود شما هم بر طبق نظر سفارشدهنده کار میکنید یا خیر؟ گفت: ما زمانی کار کردیم که مدیرانی مثل آقای داداش زاده در بانک عمران بودند و به ما کار میدادند. کار کردن با افرادی مانند او راحت بود. من جواب قانعکنندهای برای سوال شما ندارم.
ممیز با همه فرق میکرد
کیارستمی ضمن اشاره به این که چندین پوستر فیلمهایش را مرتضی ممیز طراحی کرده بود، بیان کرد: ممیز با بقیه فرق میکرد. او با همه کار میکرد و همه را قانع می کرد ولی می توانم به اطمینان بگویم که اگر یک گرافیست به من سفارش کار بدهد کار را قبول نمی کنم.
همیشه حق با مشتری است
این طراح گرافیک در مورد پوستر "لباسی برای عروسی" که در گالری مدرسه ویزه به نمایش درآمده بود و در پاسخ به صحبت بهمنپور که این پوستر را نقطه عطف کار گرافیک و پوستر در آثار کیارستمی و کار گرافیک در ایران نامید، توضیح داد: در این اثر برای ارائه یک حرف نوشته به ایده تبدیل می شود. در آن دوران گرافیک چیزی نبود که ما آن را خوانده و یاد گرفته باشیم.
وی افزود: خاطرم نیست از چه کسی یاد گرفتم که تماشاگر اصلا وظیفه ندارد پوستر ما را ببیند بلکه طراح باید آن را به تماشاچی تحمیل کند. در این پوستر که برای یک لباس فروشی طراحی شده بود یک کت و شلوار را به تن کسی نکردم فقط در گوشهای از کت و شلوار که معمولا خیاط ها مارک لباس خود را آنجا میدوزند نوشتم "لباسی برای عروسی " و با همین امر منظور خودم را رساندم.
کیارستمی طراحی پوستر را به دو بخش کاری تقسیم کرد و از طراحان گرافیک خواست ابتدا به هر نحوی شده تماشاچی را جذب رده و در مرحله دوم اطلاعات پوستر را به او بدهند.
سهراب شهید ثالث پوستم را کند
وی در ادامه بحث رابطه بین طراح و سفارشدهنده کار گفت: خاطرم هست همیشه میگفتم کار کردن با آدم هایی که خود صاحب سلیقه و ایده هستند سختتر از بقیه است برای نمونه برای یکی از فیلم های سهراب شهید ثالث پوستر ساختم که این هنرمند فقید پوستم را کند تا پوستر را تایید کند.
هزاران طرح در پستوی خانهام دارم
کارگردان فیلم "عشق" با ذکر این جمله که حق همیشه با مشتری است، بیان کرد: گرافیک اساسا بر پایه سفارش است و نادیده گرفتن سفارش امکانپذیر نیست زیرا کار گرافیک به نشر نیاز دارد و این نشر به توافق یک آدم دیگر یعنی سفارشدهنده محتاج است. کار گرافیک که روی دیوار است یعنی تفاهم دارد و به سرانجام رسیده است و کارهایی که در انبارها میخوابند مانند هزاران طرحی که من در پستوی خانهام دارم و هیچ وقت منتشر نشده اند، یعنی گرافیست توانسته نظر سفارشدهنده را جلب کند.
تنها یک بار اپرا دیدم آن هم از میانهاش فرار کردم
وی گرافیک را هنر تکثیر شده نامید که برای تکثیر خود به سرمایه نیاز دارد و گفت: من حتی از راه گرافیک مشغول ساخت اپرایی شدم. باور کنید به هیچ عنوان اپرا را نمی شناختم تنها یک بار به دیدن یک اپرا رفتم که در استراحت میان دو قسمت اپرا از سالن فرار کردم.
به خاطر شکست عشقی صادقی هر شب "شکوه علفزار" می دیدم
اثباتی از کیارستمی پرسید دغدغه ذهنی شما به عنوان فلیمساز چیست؟ که وی در پاسخ گفت: من 20 ساله بودم که در آتلیه 7 برای علی اکبر صادقی کار می کردم. صادقی عاشق دختری بود که او را رها کرده بود و رفته بود این دختر کاملا شبیه ناتالی ودد بوده است صادقی هر شب مرا مجبور می کرد که با هم به دیدن فیلم "شکوه علفزار" با بازی ناتالی وود برویم و در طول فیلم با دیدن ناتالی وود بارها و بارها گریه میکرد. از همان زمان این تقابل واقعیت و سینما مرا اذیت میکرد و دوست داشتم به همه بگویم که سینما یک وجود دیگر است.
وی ادامه داد: من در مورد هر چیزی که مرا احساساتی کند تامل می کنم. در مورد سینما باید بگویم بازسازی یک واقعیت ربطی به خود واقعیت ندارد، هیچ فیلمسازی نمیتواند به کل واقعیت اشراف داشته باشد او تصویری از واقعیت را میسازد و آن چیزی که ما در سینما میسازیم واقعی نیست.
اپرایی که کیارستمی ساخت
این هنرمند عکاس در بخش دیگری از صحبت خود به چگونگی روند ساخت اپرایی که در پاریس کار کرده است پرداخت و گفت: 8 سال پیش از یک جایی برایم فکس میآمد که بیا برای افتتاح اپرای پاریس یک اپرا طراحی کن فکر می کردم یا اشتباه می کنند یا شوخی ولی چهار سال پیش با من جلسه ای در پاریس تشکیل دادند و رهبر ارکستر گفت که ما تو را برای ساخت این اپرا انتخاب کرده ایم و مطمئنیم که کار درستی انجام داده ایم.
وی افزود: یک موسیقی و موزیکی دادند که گوش کنم بعد که کلام موزیک را ترجمه کردند دیدم که مفهوم کلی آن این است که همه زن ها یک جور هستند و این اپرا بسیار معروف است و تا کنون 18 بار اجرای متفاوت داشته است.
مخاطب اپرا گوش و چشم خود را به هر چیز الکی نمیدهد
کیارستمی کار روی این اپرا را کاری طاقتفرسا و در عین حال شیرین دانست و گفت: ما هیچ چیزی از اپرا نمیدانیم. اپرا یک سری مخاطب فوق العاده خاص دارد که گوش و چشم خود را به هر چیز الکی نمیدهد. برای این اپرا 80 میلیون دلار هزینه کرده بودند. در نهایت کار خوبی از آب در آمد و مخاطبان بر این باور بودند که مهربانانهترین کاری است که بر روی این اپرا ساخته شده است و حتی قضاوت ضد زن بودن من نیز در این کار بهتر شد و تیزی این جریان گرفته شد.
وی به ربط گرافیک و عکاسی با این اپرا اشاره کرد و گفت: تنها چیزی که باعث شد من بتوانم از پس این اپرا برآیم اشرافم به گرافیک و عکاسی بود چون من در موسیقی که نمیتوانستم دخالت کنم پس به صحنه روی آوردم و از المان های مینیاتوری استفاده کردم و کار را ساختم.
گرافیست باید همه فن حریف باشد
کارگردان فیلم "طعم گیلاس" در پاسخ به سوالی در مورد قواعد کار گرافیک توضیح داد: یک گرافیست تنها طراحی یاد نمیگیرد، او یک "همه فن حریف" است. گرافیستها صنعت یاد میگیرند، همه کار میکنند، لولهکشی میکنند، سیمکشی می دانند، نجاری بلدند و در یک کلام باید همه فن حریف باشند.
نمیتوانم ایرانی بودنم را نفی کنم
این هنرمند بینالمللی در پاسخ به سوالی در مورد ایرانی بودن آثارش گفت: ایران یک بخش ناگزیر است. من ایرانی هستم پس اصراری ندارم کارم را ایرانیزه کنم بلکه به دنبال این هستم که این موضوع را در آثارم کم کنم زیرا برخی اوقات مانع این می شود که بتوانم با دیگران کار کنم. اصراری به نمایش ایرانی بودن خود ندارم ولی نمی توانم آن را نفی کنم.
"عشق" را سر هر چهارراه میفروشند
کیارستمی در مورد فیلم آخر خود یعنی "عشق" که در ژاپن ساخته شده است، گفت: دوست داشتم این فیلم را دوبله کنم و در ایران به نمایش بگذارم ولی با خواسته من مخالفت شد هرچند این فیلم چیز خاصی نیز نداشت البته دوستان کپیکار ما دست به کار شدند و اکنون فیلم من با زیرنویس سر هر چهار راه به فروش می رسد.
در پایان با اصرار بهمنپور قطعاتی از اشعار کیارستمی بلند خوانده شد ولی کیارستمی از این که شعرهایش را بلند بخوانند اعلام ناراحتی کرد هرچند که گفت عاشق شعرهایش است.
ارسال نظر