آیا قضا و قدر را میتوان در شب قدر تغییر داد؟
پارسینه: در عالم هستی محرکی به نام قضا و قدر که خارج از محیط زندگی و اراده فاعل باشد، نیست. در حقیقت تقدیر الهی همان نتیجه انتخاب و عمل انسانهاست، ملتی که تن به تنبلی و بیکاری در دهند و با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخیزند و نیروهای خدادادی را هدر دهند، تقدیرشان از هم پاشیدن است.
قضا در لغت و در فرهنگ قرآن به معنی حکم و فرمان است: «و قضی ربک ان لا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا» (سوره اسراء) خداوند به مردم به عبادت حکم کرده و فرمان داده به پدر و مادر احسان کنید. بنابر این قضا به این معنی که در قرآن و روایات هم به این معنا آمده هیچ مانع و سدی در برابر اختیار انسان نیست، انسان میتواند و مختار است به قضای الهی عمل کند، و میتواند عمل نکند قضا جز در مسئله مرگ حتمی اختیار را از انسان سلب نمیکند وقتی حکم مرگ حتمی برسد به همه امور انسان از جمله اختیار خاتمه میدهد. در ادامه این مطلب را به نقل از پایگاه عرفان بخوانید.
قدر در قرآن و روایات به معنای اندازه گیری است «الذی قدر فهدی» (سوره اعلی) همه کرات همه نباتات، همه حیوانات، در همه امورشان و همه انسانها از نظر رزق و روزی، آراستگی جسمی، رشد بدنی، ضربان قلبی در چهار چوپ قدر هستند این که انسانی قدش چه اندازه باشد قلبش چه تعداد ضربان داشته باشد و نیز دیگر موجودات چگونه باشند برای همه و همه اندازه معین قرار داده شده و این اندازه گیری ارتباطی با اختیار انسان ندارد و اگر این اندازه گیری حاکم نبود جهان یا بر پا نمیشد یا به فساد کشیده میشد.
مسأله قضا و قدر، هنوز برای عدهای مشخص نشده است و لذا تفسیرهای ناصحیح و نادرستی را در ذهن خود پرورش مى دهند و فکر مى کنند که قضا و قدر، مقابل اراده و اختیار انسان است و معتقدند که این قضا و قدر است که اثر مثبت و منفى در اراده انسان دارد و عقیدهشان بر این است که غالب اشتباهات و نارساییها و بلکه بسیاری از کوتاهیهای خود را به گردن عاملی خارج از محیط زندگی به نام قضا و قدر بگذارند و در برابر هر تعهد و مسئولیتی شانه خالی کنند و حتی امروزه در میان گروهی از اروپاییها و غربزدگان، مسئله جبر تاریخ، جای قضا و قدر را گرفته و بسیاری از کوتاهیهای خود را به گردن آن میگذارند.
اما حقیقت و واقعیت این است که:
۱. قضا و قدر، حرکتی در مقابل مسیر منطقی آفرینش نیست، زیرا حادثهها و پدید آمدن صحنههای زندگی، دلیلی گویا بر این حقیقت است که نظام هستی، علت و معلول، و سبب و مسبب است و این دو سنّت قطعی جهان هستی است. از این رو قضا و قدر، پیوندی ناگسستنی با اراده و اختیار و انتخاب انسانها دارد و هرگاه تلاش و کوشش ما پیروزی بیافریند، این علت و معلول (تلاش= موفقیت) زمینه ساز تقدیر و سرنوشت ما نسبت به پیروزی و موفقیت مان میشود، در غیر این صورت، قضا و قدر، شکست را برای ما رقم خواهد زد، شکستى که دستاورد تنبلی، بی حالی، و یا ناتوانی ما در تلاش و تکاپوست. قضا و قدر در عرصههای حیات و وابسته به حالات و افعال ماست، سنتی است که خیر و شر آن بدست ماست، اگر چه پروردگار هستی، خود عالم و آگاه به نوع گزینش ماست و ارادهای برتر از اراده ما دارد، اما در هیچ عملى اختیار از انسان گرفته نمیشود
۲. در عالم هستی محرکی به نام قضا و قدر که خارج از محیط زندگی و اراده فاعل باشد، نیست. در حقیقت تقدیر الهی همان نتیجه انتخاب و عمل انسانهاست، ملتی که تن به تنبلی و بیکاری در دهند و با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخیزند و نیروهای خدادادی را هدر دهند، تقدیرشان از هم پاشیدن است. ولی تقدیر الهی درباره ملتی که به فکر محرومان زحمتکش بوده و اهل تلاش باشند، این است که همیشه از ثبات و آرامش و ترقّی و پیشرفت و سازندگى برخوردار شوند. جوانی که زندگی خود را با امکانات زیاد و اعصاب پولادین و فهم و هوش سرشار آغاز کند، دو تقدیر و دو سرنوشت که هر دو به حکم قضای الهی است در انتظار اوست، تا کدامیک را انتخاب کند. هر گاه امکانات مادی و معنوی خود را در راه تحصیل علم و دانش یا بازرگانی با کار اندازد، یک عمر با سعادت و تندرستی به سر خواهد برد، ولی هر گاه از این سرمایههای مادی و فکری سوء استفاده نماید و امکانات خود را در راه خوشگذرانی و میگساری که موجب تباهی زندگی است مصرف نماید، قطعاً پس از مدتی به بدنی رنجور و بیمار و اعصابی خسته در گوشهای بیفتد و عمر را با درد و رنج بسر برد. ملاحظه نمودید که هر دو تقدیر مربوط به خداست، خداست.
قدر در قرآن و روایات به معنای اندازه گیری است «الذی قدر فهدی» (سوره اعلی) همه کرات همه نباتات، همه حیوانات، در همه امورشان و همه انسانها از نظر رزق و روزی، آراستگی جسمی، رشد بدنی، ضربان قلبی در چهار چوپ قدر هستند این که انسانی قدش چه اندازه باشد قلبش چه تعداد ضربان داشته باشد و نیز دیگر موجودات چگونه باشند برای همه و همه اندازه معین قرار داده شده و این اندازه گیری ارتباطی با اختیار انسان ندارد و اگر این اندازه گیری حاکم نبود جهان یا بر پا نمیشد یا به فساد کشیده میشد.
مسأله قضا و قدر، هنوز برای عدهای مشخص نشده است و لذا تفسیرهای ناصحیح و نادرستی را در ذهن خود پرورش مى دهند و فکر مى کنند که قضا و قدر، مقابل اراده و اختیار انسان است و معتقدند که این قضا و قدر است که اثر مثبت و منفى در اراده انسان دارد و عقیدهشان بر این است که غالب اشتباهات و نارساییها و بلکه بسیاری از کوتاهیهای خود را به گردن عاملی خارج از محیط زندگی به نام قضا و قدر بگذارند و در برابر هر تعهد و مسئولیتی شانه خالی کنند و حتی امروزه در میان گروهی از اروپاییها و غربزدگان، مسئله جبر تاریخ، جای قضا و قدر را گرفته و بسیاری از کوتاهیهای خود را به گردن آن میگذارند.
اما حقیقت و واقعیت این است که:
۱. قضا و قدر، حرکتی در مقابل مسیر منطقی آفرینش نیست، زیرا حادثهها و پدید آمدن صحنههای زندگی، دلیلی گویا بر این حقیقت است که نظام هستی، علت و معلول، و سبب و مسبب است و این دو سنّت قطعی جهان هستی است. از این رو قضا و قدر، پیوندی ناگسستنی با اراده و اختیار و انتخاب انسانها دارد و هرگاه تلاش و کوشش ما پیروزی بیافریند، این علت و معلول (تلاش= موفقیت) زمینه ساز تقدیر و سرنوشت ما نسبت به پیروزی و موفقیت مان میشود، در غیر این صورت، قضا و قدر، شکست را برای ما رقم خواهد زد، شکستى که دستاورد تنبلی، بی حالی، و یا ناتوانی ما در تلاش و تکاپوست. قضا و قدر در عرصههای حیات و وابسته به حالات و افعال ماست، سنتی است که خیر و شر آن بدست ماست، اگر چه پروردگار هستی، خود عالم و آگاه به نوع گزینش ماست و ارادهای برتر از اراده ما دارد، اما در هیچ عملى اختیار از انسان گرفته نمیشود
۲. در عالم هستی محرکی به نام قضا و قدر که خارج از محیط زندگی و اراده فاعل باشد، نیست. در حقیقت تقدیر الهی همان نتیجه انتخاب و عمل انسانهاست، ملتی که تن به تنبلی و بیکاری در دهند و با یکدیگر به اختلاف و نزاع برخیزند و نیروهای خدادادی را هدر دهند، تقدیرشان از هم پاشیدن است. ولی تقدیر الهی درباره ملتی که به فکر محرومان زحمتکش بوده و اهل تلاش باشند، این است که همیشه از ثبات و آرامش و ترقّی و پیشرفت و سازندگى برخوردار شوند. جوانی که زندگی خود را با امکانات زیاد و اعصاب پولادین و فهم و هوش سرشار آغاز کند، دو تقدیر و دو سرنوشت که هر دو به حکم قضای الهی است در انتظار اوست، تا کدامیک را انتخاب کند. هر گاه امکانات مادی و معنوی خود را در راه تحصیل علم و دانش یا بازرگانی با کار اندازد، یک عمر با سعادت و تندرستی به سر خواهد برد، ولی هر گاه از این سرمایههای مادی و فکری سوء استفاده نماید و امکانات خود را در راه خوشگذرانی و میگساری که موجب تباهی زندگی است مصرف نماید، قطعاً پس از مدتی به بدنی رنجور و بیمار و اعصابی خسته در گوشهای بیفتد و عمر را با درد و رنج بسر برد. ملاحظه نمودید که هر دو تقدیر مربوط به خداست، خداست.
منبع: پایگاه عرفان
ارسال نظر