آیا "منشور حقوق بشر کوروش" واقعی است؟
پارسینه: نگاه یک روزنامهنگار
به گزارش پارسینه، محمد قائد روزنامه نگار در فصلنامه سفر شماره بیست و پنجم/آبانماه هزارو سیصد و هشتاد و نه نظریه جالبی را در مورد منشور کوروش بیان می کند، که متن این مقاله را از نظر می گذرانید:
پس از چهار دهه، سطرهايی روی استوانهای گـِلی ديگر بار در ايران است. سفر ِ نوشتۀ كممانند در سال 50 توجه چندانی برنينگيخت. افكار عمومی به بهرهبرداری حكومت از روزگار باستان با بدگمانی مینگريست و ترجيح میداد بیاعتنا بماند. امروز جور ديگری فكر میكند.
در مهر همان سال، نمونهای شبيهسازیشده از استوانه همراه با متنی به انگليسی از جانب هيئت نمايندگی ايران به سازمان ملل اهدا شد. دبير كل وقت، اوتانت، طی بيانيهای رسمی هديه را از جانب سازمان پذيرفت و استوانه را همراه دو ترجمۀ انگليسی و فرانسه در مقرّ سازمان به نمايش دائم گذاشتند.
|
|
|
|
در ايران، اشخاصی كه احتمالاً بابـِل را جايی طرفهای بابـُل ِ خودمان میدانند زيرلبی حرف از پسندادن استوانه زدهاند و گفتهاند حقاً مال ايران است. در واقعيت تاريخی، ايران ِ امروزی بخشی از قلمرو حكومتهای ميان بينالنهرين تا ماوراءالنهر و هند بود، نه برعكس. اگر در حد حرف بماند چندان مهم نيست اشخاص بدون اطلاع يا مشورت با اهل بخيه نظر بدهند، اما در جايی كه مجسمۀ برنزی را از پايۀ سيمانی جدا و سربهنيست میكنند، اگر ريختند اين تكه سفال را برداشتند بردند نابود كردند چه؟
صاحبان استوانه میدانند با كی طرفند. در جامعهای با مردمی بددل كه بیتأمل در حسن نيّت ديگران ترديد میكنند اما كمتر قادرند يا حوصله دارند دنبالۀ منطقی شك خويش را بگيرند و به تحقيق و استدلال بپردازند، اين پرسش هم مطرح شده كه اصل است يا كپی. سال 1961 استوانه را حرارت دادند تا محكم شود، قدری ترميم كردند و روكش محافظ زدند (و نمونههای بيشتری برای ارسال به مراكز علمی و دانشگاهها ساختند). از اين رو، تشخيص جنس كار با نگاه، يا حتی لمس، برای بينندۀ غيرمتخصص آسان نيست. اما اگر تكهای گـِل پختۀ آسيبپذير را در قوطی بگذارند و به جايی پيشبينیناپذير بفرستند بايد در صلاحيت آنها برای نگهداری ميراثهای فرهنگ بشر شك كرد.
درهرحال، در برابر تلقيات عجيب و تلـّون مزاج مردم ايران، ملاط شیء پشت شيشه واقعاً اهميتی ندارد. سال 50 همين قدر كه خواهر دوقلوی شاه نمونۀ استوانه را به سازمان ملل برد كافی بود خلايق جدی نگيرند. امروز هم كه جدّی میگيرند سطحی و بازيگوشانه برخورد میكنند. مطبوعات ايران به درج خبر و لافوگزاف هميشگی اكتفا كردهاند. شايد هم مطالبی بهدردخور در اين باره در راه باشد.
در سايتها و وبلاگها وضع بهتر نيست. متن جعلی را تكرار میكنند و به همان اندازه كه مسلـّم میدانند نخستين اعلاميۀ حقوق بشر در ايران صادر شده باشد، بديهی میبينند كسانی بتوانند خطی مربوط به زبانی باستانی را بخوانند. ايرانیهای نياكانستا حتی از هموطنانی كه متن را امانتدارانه به فارسی امروزی برگرداندهاند يادی نمیكنند. اين اغتشاش فكری به منزلت مردم ايران نمیافزايد.
محققی هلندی كه متن استوانه و بسياری آثار باستانی اين سرزمين را عالمانه كاويده است تعهد میكند يك جعبه شكلات به كسی بدهد كه بتواند پيدا كند متن جعلی را چه كسی سرهم كرد. اجرای اين وعده يعنی فرستادن هزاران جعبه شكلات برای ايرانيانی ميهندوست كه بين واقعيت مستند و خيالات و جعليات فرق نمیگذارند.
بسياری ايرانيها از اينكه ميراث فرهنگیشان را با برچسب "هنر اسلامی ِ آسيای ميانه" به حراج بگذارند عميقاً میرنجند. حق هم دارند. گرچه چرخش اوضاع و انزوای روزافزون ايران به سود رنجيدهخاطران نيست، قدعلمكردن در برابر كمانصافیها مؤثر هست اما وقت و نيرو میبَرَد.
زپِرِشک، تو موزه ی ایران باستان هم بروشورهایی که میدادن همین ترجمه ی به اصطلاح دروغ (از نظر شما) رو میدادن؛ من به متخصصان موزه بیشتر از سایت شما اطمینان دارم!
محقق هلندی به گور پدرش خندید که بخواهد تمدن هزاران ساله ما را به بازی بگیرد . ما آریائی و از نژاد فرزندان داریوش و کورش یم . ما بنیان گذار علم و هنر در جهان هستیم . ما بزرگترین گوهر مهندسی عالم را از آن سلسله به یادگار داریم .
درود بر روح کوروش و مرگ بر همه کسانی که نمی توانند ایران و ایرانی را ببینند.
کوروش اونقدر بزرگوار هست که بعضی از ادما باورشون نمیشه که همچین کسایی وجود داشته باشن
من از صمیمی قلب بسیار خوشحالم که چنین نظراتی در ابران هست و با استدلال و دلیل ، ابراز هم میشود . چون این نظرات اگر ابراز نشوند مقدس و محتوم شمرده میشوند اما زمانی که بیان شدند ، همگان به پوچی آن پی برده و در نهایت ابراز این نظرات با
عث قوام و قدرت هر چه بیشتر تاریخ این مملکت خواهد شد .