گوناگون

وقایع روز هفتم ماه محرم

وقایع روز هفتم ماه محرم

پارسینه: در روز هفتم محرم، عمربن سعد عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسين(ع) و يارانش به آب شدند و اين رفتار غيرانسانى سه روز قبل از شهادت امام حسين(ع) صورت گرفت.

وقایع روز هفتم ماه محرم
در روز هفتم محرم آب به روي سپاه امام حسين(ع) بسته شد و آرام آرام زمان به هرچه بيشتر نمايانگر شدن جلوه‌هاي ايثارگري در صحراي كربلا نزديك مي‌شد.

امام باقر(ع) فرمودند: «امام حسين(ع) از كربلا نامه‏اى براى محمد بن حنفيه فرستاد كه متن آن چنين بود: «بسم الله الرحمن الرحيم من الحسين بن على الى محمدبن على و من قبله من بنى‌هاشم، اما بعد فكان الدنيا لم تكن و كان الاخرة لم تزل، والسلام؛ نامه‏اى است از حسين بن على به محمد بن على و ديگر بنى‌هاشم. اما بعد، مثل اين‌كه دنيا اصلا وجود نداشته و آخرت هميشگى و دائم بوده و هست».
در شب هفتم امام حسين(ع) با عمر سعد ملاقات و گفتگو كردند. خولی بن يزيد اصبحی چون عداوت شديدی با امام حسين(ع) داشت ماجرا را به عبيدالله بن زياد گزارش داد و آن ملعون نامه‌ای برای عمر سعد نوشت و او را از اين ملاقات‌ها بر حذر داشت و دستور منع آب را صادر كرد.
در روز هفتم محرم عبدالله بن زياد نامه‏اى به نزد عمر بن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهيان خود بين امام حسين و اصحابش و آب فرات فاصله ايجاد كرده و اجازه نوشيدن حتى قطره‏اى آب را به امام ندهد، همان‌گونه كه از دادن آب به عثمان بن عفان خوددارى شد.
عمر بن سعد نيز فوراً عمر بن حجاج را با ۵۰۰ سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسى امام حسين(ع) و يارانش به آب شدند و اين رفتار غير انسانى سه روز قبل از شهادت امام حسين(ع) صورت گرفت.
در اين هنگام مردى به نام عبدالله بن حصين ازدى كه از قبيله بجيله بود فرياد برداشت كه: اى حسين! اين آب را ديگر بسان رنگ آسمانى نخواهى ديد، به خدا سوگند كه قطره‏اى از آن را نخواهى آشاميد تا از عطش جان دهى.
امام حسين(ع) فرمودند: خدايا او را از تشنگى بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده.

حميد بن مسلم مى‏گويد: به خدا سوگند كه پس از اين گفتگو به ديدار او رفتم در حالى كه بيمار بود، قسم به آن خدایى كه جز او پروردگارى نيست، ديدم كه عبدالله بن حصين آن‌قدر آب مى‏آشاميد تا شكمش بالا مى‏آمد و آن را بالا مى‏آورد، و باز فرياد مى‏زد: العطش! باز آب مى‏خورد تا شكمش آماس مى‏كرد ولى سيراب نمى‌شد، و چنين بود تا جان داد.

اماميه از قديم الايام اين روز را متعلق به حضرت علی اصغر(ع)، كوچكترين سرباز سپاه امام حسين(ع)، می‌دانند، كه يكی ازمصائب نا گوار و سوزناك واقعه كربلا شهادت حضرت علی اصغر(ع) است. نقل شده كه روزی (كميت) شاعرمعروف به حضور حضرت صادق(ع) رسيد، حضرت فرمود: «يا كُمَيتُ اَنشِدنی فی جَدِّیَ الحسين(ع) فَلما اَنشَدَ كُمَيتُ اَبياتاً فی مُصيبه الامام(ع) بَكیَ الامام بُكاء ًشديداً و بَكَت النِّسوه و اهل حريمه و صَحنَ فی حجراتهن اِذ خَرجت جارِیَه مِن خَلفِ الَّستر مِن حُجَرات الحَرم و فی یَدِها طفلٌ صغير رَضيعٌ فَوَضَعَته فی حِجرِ الاِمام فاَشتَدَّ حينئذٍ بُكاء الامام فی غايهِ الاِشتداد وعَلا صَوته الشريف و عَلَت اَصواتُ النِّساء الطاهرات خلف الاَستارِ مِن الحجرات؛ كميت! درباره جد ما حسين(ع) شعری بگو، همزمان با سرودن شعر، امام صادق(ع) به شدت گريه كرد.

بانوان و اهل خانه نيز در اتاق خودشان ناله زدند و اشك ريختند. در اين زمان بانويی كه كودك شير خواری به دست داشت از اتاق بيرون آمده و كودك را در دامان امام(ع) قرارداد، گريه امام اين‌بار بيشتر شده و صدای شريفشان بلند شد و بانوان در خانه نيز به صدای بلند گريستند».
ظاهرأ منظور از اين كار يا دآوری شهادت حضرت علی اصغر(ع) و سنگدلی قاتل وی حرمله بن كاهل اسدی بوده است. مرحوم حائری مازندرانی در كتاب معالی السبطين نوشته است: از بقراط حكيم پرسيدند در ذائقه انسان چه چيزی از مرگ تلخ‌تر است؟ گفت: تلخ‌تر از مرگ در ذائقه انسان كريم اين است كه از شخص لئيم حاجتی بخواهد. «فَما حال الحسين الكريم بن الكريم حينَ رَفع رَضيعَه علی یَديه و طَلب لَه جُرعَة مِنَ الماء مِن اللؤماء اللُّعَناء اَهل الكوفه؛ پس چگونه بود حال حضرت حسين(ع)، اين كريم فرزند كريم آن زمانی كه كودك شيرخوار خود را روی دو دست بلند كرد و برايش جرعه‌ای آب، از كوفيان پست ولعنت شده خواست».
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
منبع: ایکنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار