گوناگون

حسین پناهی به من یاد داد جور دیگری نگاه کنم

پارسینه: رؤیا صدر که چهارم مردادماه سالگرد تولد 53 سالگی او بود، از شروع علاقه‌اش به طنز و طنزنویسی گفت.

این طنزپرداز و پژوهشگر درباره سال‌های کودکی‌اش گفت: من متولد سال 1339 در تهران هستم‌، خانواده‌ام خانواده تحصیل‌کرده‌ای بودند و پدرم در دانشکده ادبیات درس خوانده بود.

من از کودکی با کتاب سروکار داشتم؛ اما زمان ما این‌طور نبود که خانواده‌ها خط و مشی مشخصی را برای‌مان درنظر بگیرند. خانواده‌ها با ما کاری نداشتند و من براساس علایق شخصی‌ام توی کتابخانه پدرم می‌گشتم و کتاب‌هایی را که دوست داشتم، می‌خواندم.

سال‌های آخر دبستان آثار جمال‌زاده را می‌خواندم و «کباب غاز» او را حفظ شده بودم. داستان‌های عزیز نسین هم آن وقت‌ها بود و من به آن‌ها علاقه داشتم. برادرم مجله «فردوسی» که می‌خرید، من قسمت‌های طنزش را می‌خواندم.

او در ادامه مرور خاطراتش عنوان کرد: پدربزرگم در تویسرکان زندگی می‌کرد، در خانه‌ای که وسط یک باغ بود و ما تابستان‌ها به آن‌جا می‌رفتیم و من از صندوقچه‌ای که متعلق به پدربزرگم بود، مجله‌های «توفیق» را برمی‌داشتم و همه را می‌خواندم.

هر کدام را که دوست داشتم، می‌گذاشتم توی چمدانم و الآن تعداد زیادی مجله «توفیق» دارم.

صدر افزود: خانواده پدری‌ام خیلی شوخ‌طبع بودند و در موقع حرف زدن ضرب‌المثل و حکایت‌های زیادی را می‌گفتند و همیشه در هر موقعیتی یک حکایت از ملانصرالدین را می‌گفتند و شاید این ماجراها به متفاوت نگاه کردن من و نگاه طنزآمیزم کمک کرد. البته مادرم جدی بود و به پدرم می‌گفت، من از شوخی کردن خوشم نمی‌آید.

من هم در برخورد کلامی آدم طنازی نیستم و در فضای مکتوب است که طنز نویسم.

او ادامه داد: وقتی در زنگ انشا به من می‌گفتند که در آینده می‌خواهی چه‌کاره شوی، می‌گفتم می‌خواهم نویسنده بشوم؛ اما فکر نمی‌کردم طنزپرداز شوم.

رؤیا صدر در پاسخ به این سؤال که چرا با وجود علاقه‌اش به ادبیات، در رشته ریاضی تحصیل کرده است، گفت: من به دنبال رشته فرهنگ و ادب رفتم.

اما در آن زمان می‌گفتند کسانی که استعداد ندارند، به این رشته می‌روند. برای همین هم من ریاضی را انتخاب کردم و در کنکور ریاضی قبول شدم.

پشیمان هم نیستم، چون ریاضی ذهن را نظم می‌دهد و شاید این به خلاقیت آدم کمک کند.

او درباره شروع کارش به طنزنویسی گفت: بعد از انقلاب فرهنگی که دانشگاه‌ها تعطیل شد، من وارد بازار کار شدم. مدتی در نشریه «امید انقلاب» کار می‌کردم که روزنامه ارگان دانشجویی سپاه بود. مدتی در آن‌جا می‌نوشتم و داستانی طنز درباره درگیری‌های سیاسی در مدارس به طنز نوشتم که در پاییز 59 چاپ شد و اولین داستان طنز من بود.

بعد از آن به مجله «زن امروز» رفتم که اول عضو هیأت تحریریه و بعد عضو شورای سردبیری‌ این مجله شدم. بعد از آن صفحه «در حاشیه، در متن» را داشتم و مسؤول این صفحه شدم.

آن موقع‌ها حسین پناهی به ما مطلب می‌داد و او اولین کسی بود که به من یاد داد می‌توانم برای نوشتن جور دیگری نگاه کنم.

وقتی نوشته‌های حسین پناهی را می‌خواندم، می‌دیدم که چقدر متفاوت فکر می‌کند و می‌نویسد.

یک بار به او گفتم، این‌ها که طنز نیست، خیلی تلخ است. اما او با این‌که نیاز مالی داشت، می‌گفت، من برای دلم می‌نویسم و نمی‌توانم جور دیگری بنویسم.

این طنزنویس همچنین گفت: از سال 72 همکار مجله «گل‌آقا» شدم و تا سال‌های 75 ، 76 فعالیت‌هایم صرفا به حوزه طنز محدود می‌شد.

او درباره محدودیت‌های طنزنویسی برای زنان نیز گفت: راستش اگر مجله «گل‌آقا» و آقای صابری نبودند، من شاید وارد دنیای طنز نمی‌شدم.

او تأکید داشت بر این‌که ستون طنز زنانه وجود داشته باشد و زنان با مجله همکاری کنند و این خیلی به من کمک کرد. در فضای طنز دهه 70 به بعد «گل‌آقا» جایی بود که زنان می‌توانستند راحت‌تر کار کنند.

در نشریات دیگر اولویت‌ها برای طنزپردازی آقایان بودند، حتا در اولین روزنامه زنانه ستون طنز در اختیار طنزنویس مرد بود؛ اما من این شانس را داشتم که بتوانم در «گل‌آقا» طنز را حرفه‌یی شروع کنم.

صدر درباره این‌که آیا در طنزنویسی مجبور به خودسانسوری نمی‌شود، گفت: آدم خود به خود همان‌طور که در جامعه خارج از عرف رفتار نمی‌کند، خطوط قرمز اخلاقی و فکری را که هست، می‌پذیرد. اما این خطوط برای خانم‌ها شدیدتر است و آن‌ها این محدودیت‌ها را پررنگ‌تر می‌بینند.

اما برای من این‌طور نبوده که این محدودیت‌ها روی کارم تأثیر بگذارد، زیرا گاهی هم این محدودیت‌ها آدم را به خلاقیت وامی‌دارد و به کار ما عمق می‌دهد.

او همچنین درباره تجربه انتشار اثرش در فضای مجازی و نوشتن طنز در این فضا گفت: در فضای مجازی محدودیت‌ها کم‌تر است و آدم سریع می‌تواند هرچه را دوست دارد، منتشر کند و به همین نسبت تجربه‌گرایی بیش‌تر می‌شود.

متأسفانه محدودیت‌های رسانه‌های جدی ما مخاطبان را حتا برای تبادل اطلاعات به فضای مجازی سوق می‌دهد. به همین نسبت، طنز‌های فضای مجازی بر ادبیات طنز اثر می‌گذارد. خصوصا با توجه به این‌که در فضای مجازی ارتباط متقابل است، می‌تواند به باروری قلم و ذهن طنزپرداز کمک کند و نویسنده را رشد دهد.

اما این فضا آفتی دارد، زیرا به افراد اتکا به نفس کاذب می‌دهد. شاید بسیاری از کامنت‌ها واقعی نباشند. از آن‌جایی هم که وسواس طنز مکتوب بر شیوه نگارش وجود ندارد، شاید نویسنده دچار سهل‌انگاری در نوشتن شود و به ساده نوشتن و ساده گرفتن طنز منجر شود.

اما با وجود محدودیت تعداد نشریات طنز، این فضا به افراد مختلف برای طنزنویسی داده شده است و شاید این به نوعی دموکراسی ادبی و امکان آزمودن سبک‌های مختلف باشد.

رؤیا صدر درباره برنامه‌های آینده‌اش هم گفت: من اکنون کاری را در دست انجام دارم که می‌خواهم آن را اول به صورت مقاله منتشر کنم و آن مجموعه‌ای از مصاحبه‌ها درباره موضوعات مختلف و طنز است؛ مثل طنز و فلسفه، طنز و روان‌شناسی‌، طنز و جامعه‌شناسی‌، طنز و زبان‌شناسی و ... . مصاحبه طنز و فلسفه را با دکتر داوری اردکانی و طنز و منطق را با دکتر ضیاء موحد انجام داده‌ام و قصد دارم این مصاحبه‌ها را ادامه دهم.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار