مرگ به عجیب ترین شکل ممکن
پارسینه: کلمنت گمان میکرد اسلحهای که در اختیار او قرار داده شده، خالی است اما اسلحه گلوله داشت و در زمان اجرای بازسازی صحنه، کلمنت واقعاً به پای خودش شلیک کرد، خونریزی پای کلمنت آنقدر شدید بود که چند لحظه پس از این اتفاق و قبل از رسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد.
بیماری، جنگ، حادثه. همه این موارد تا به حال جان بسیاری از مردم دنیا را گرفته است. اما گاهی، اتفاقات بسیار کوچک و ساده میتوانند باعث شوند یک نفر به عجیبترین شکل ممکن جان خود را از دست بدهد. این افراد از آن دسته کسانی هستند که شاید در زمان زندگی انسانهای مشهوری نبودند اما بهخاطر نحوه مرگشان در دنیا به شهرت رسیدهاند.
زبان مرگآفرین
«آلن پینکرتون» یک کارآگاه و جاسوس آمریکایی اسکاتلندی بود که یکی از بزرگترین و مشهورترین آژانسهای کارآگاهی دنیا را راهاندازی کرد. آژانس او اولین آژانس کارآگاهی در آمریکا بود.
در اواخر ژوئن ۱۸۸۴ اتفاق عجیبی برای آلن پیش آمد. زمانی که او در حال راه رفتن در یکی از پیادهروهای شیکاگو بود ناگهان به داخل یک گودال نه چندان عمیق افتاد. بر اثر این اتفاق او زبان خود را به شدت گاز گرفت. زخم ایجاد شده روی زبان آلن بسیار عمیق بود اما او هرگز برای درمان آن اقدام نکرد. تا اینکه این زخم عفونی شده و مدت کوتاهی پس از آن، عفونت وارد خونش شد؛ بر اثر همین عفونت، آلن در اول جولای ۱۸۸۴ جان خود را از دست داد.
مرگ به خاطر نینتندو
«جنیفر استرنج» زن ۲۸ سالهای اهل ساکرامنتوی کالیفرنیا بود. در سال ۲۰۰۷ جنیفر برای برنده شدن در مسابقهای که جایزه آن یک بازی نینتندو بود باید مقدار زیادی آب را بدون وقفه مینوشید. با نوشیدن بیش از اندازه آب، بدن دچار مسمومیت میشود چرا که در این مواقع، تعادل طبیعی الکترولیتها در بدن به هم خورده و این مسئله باعث اختلال در عملکرد مغز و در نهایت مرگ میشود. جنیفر نیز بر اثر مسمومیت با آب در همان لحظه جان خود را از دست داد.
مرگ احمقانه
«گری هوی» یکی از مشهورتین حقوقدانان و وکلای تورنتو به حساب میآمد اما موضوعی که باعث شد تا در سراسر دنیا به شهرت برسد، چگونگی مرگش بود.
یک روز گری به همراه همکارانش در مرکز قضایی تورنتو جمع شده بودند که صحبت از ایمنی پنجرههای ساختمان پیش آمد، در این زمان گری برای اینکه ثابت کند شیشههای به کار رفته نشکن هستند خود را به شدت به شیشه کوبید. در این زمان شیشه شکسته و او از طبقه بیستوچهارم به پایین سقوط کرد. البته او قبلاً هم چندین بار این کار را انجام داده بود اما هرگز دچار آسیبدیدگی نشده بود.
برای این مرگ غیرعادی و عجیب در سال ۱۹۹۶ به هوی، جایزه «داروین» داده شد. این جایزه به کسانی داده میشود که بر اثر یک اشتباه احمقانه جان خودشان را از دست میدهند.
مرگ برای اثبات ادعا
«کلمنت والاندیگهام» سیاستمدار و حقوقدانی اهل اوهایو بود. در سال ۱۸۷۱ و زمانی که کلمنت ۵۰ سال داشت، برای دفاع از مردی به نام «توماس مکگیهان» راهی دادگاه شد. توماس ادعا میکرد که مقتول در درگیری خودش به پایش شلیک کرده و مرده است. به همین خاطر کلمنت تصمیم گرفت تا همین نمایش را در دادگاه اجرا کند و صحنهای را که موکلش تعریف کرده بود، بازسازی کند.
کلمنت گمان میکرد اسلحهای که در اختیار او قرار داده شده، خالی است اما اسلحه گلوله داشت و در زمان اجرای بازسازی صحنه، کلمنت واقعاً به پای خودش شلیک کرد، خونریزی پای کلمنت آنقدر شدید بود که چند لحظه پس از این اتفاق و قبل از رسیدن به بیمارستان، جان خود را از دست داد. در دادگاه بعد توماس نیز از اتهام قتل تبرئه شده و آزاد شد.
مرگ به خاطر گرسنگی
«کورت گودل» یک ریاضیدان و فیلسوف اتریشی بود. او در ۳۳ سالگی برای گریز از جنگ جهانی دوم به آمریکا مهاجرت کرده و در همانجا ازدواج کرد.
در سال ۱۹۷۸ و زمانی که ۷۲ داشت، همسرش به شدت بیمار شده و راهی بیمارستان شد. مدت زمان بستری شدن همسر کورت کمی طولانی شد. کورت هم در آن زمان از بیماری پارانویای شدید رنج برده و به غیر از غذایی که همسرش پخته باشد، غذای دیگری نمیخورد.
در مدت زمانی که همسر آقای ریاضیدان در بیمارستان به سر میبرد او آنقدر از خوردن و آشامیدن امتناع کرد که بالاخره بر اثر گرسنگی در خانهاش از دنیا رفت.
مرگ با پوست پرتقال
در سال ۱۹۱۱ «بابی لیچ» موفق شد قایقی شبیه به بشکه بسازد و به وسیله آن به سلامت از آبشار نیاگارا عبور کند. او دومین نفر در دنیا بود که توانست به سلامت از نیاگارا بگذرد و به همین خاطر بود که در دنیا به شهرت رسید.
این کار بابی درست در زمانی بود که بسیاری از کسانی که برای عبور از نیاگارا تلاش کرده بودند هرگز بازنگشته بودند و به همین خاطر لقب «بابی جسور» به او داده شد اما همین بابی جسور که کاری غیرممکن انجام داده و از خطرناکترین آبشار دنیا به سلامت گذشته بود، بر اثر اتفاقی بسیار کوچک و پیشپا افتاده جان خود را از دست داد.
یک روز که او در حال عبور از یک خیابان در نیوزلند بود. پایش را روی یک پوست پرتقال گذاشته و لیز خورد. بابی آنقدر به شدت زمین خورد که استخوانهای پایش از چند ناحیه مختلف شکست. شکستگی پایش آنقدر بد بود که پزشکان مجبور به قطع کردن پای او شدند. همین قطع کردن پا باعث شد تا زخم پای بابی عفونی شده و بالاخره چند روز بعد در اثر قانقاریا درگذشت.
منبع: سرنخ
ارسال نظر