گوناگون

حس خوشایند محترم شدن!

حس خوشایند محترم شدن!
مخاطبان پارسینه از این پس شاهد ستون جدید "ژانر موقعیت" خواهند بود، ستونی که "موقعیت های خاص و کمیاب و غیرکلیشه ای" را در کوتاه ترین جملات توصیف می کند، این ستون با همکاری و همفکری شما مخاطبان عزیز نوشته خواهد شد؛حالا نوبت شماست! ژانر موقعیت بنویسید...

***
ژانر موقعیت: پیک موتوری بود، خسته و عصبی،با همان شمایل آشنا، بادگیر مشکی و کلاه ایمنی، با بوی تند گازوئیل و دود ناب تهران، تا خواست وارد پاساژ شود، همین که دست برد تا در را باز کند، در اتوماتیک شیشه ای و شیک پاساژ برایش باز شد، حس خوشایندی او را غرق خود کرد، یک قدم به عقب برگشت و دوباره قدم جلو گذاشت، باز در اتوماتیک برایش باز شد، پیش خودش لبخند کمرنگی زد، همه ماجرا چند ثانیه هم طول نکشید، وارد پاساژ شد، احساس می کرد بعد از مدتها کسی به او "احترام" گذاشته بود، حس محترم شمرده شدن!

ارسال نظر

  • جوک

    اماناگهان جیغ زد... نه از خوشحالی بلکه از حیرت و وحشت! سریع از رختخواب بلند شد و توی آینه نگاهی به خودش کرد ...

  • جوک

    اماناگهان جیغ زد... نه از خوشحالی بلکه از حیرت و وحشت! سریع از رختخواب بلند شد و توی آینه نگاهی به خودش کرد ...

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار