روایت یک کارگردان از اتفاقی تلخ در یک بیمارستان خصوصی

کلا دکترا وبیمارستانها مایه ننگ هستن ،دکترا همچینم قیافه میگیرن انگار ابن سینا هستن ،حالا به لطف ریتالین چند ساعت بیشتر درس خوندی و پزشکی قبول شدی دیگه انسانیت کلا تعطیل

دوست زحمت کش و کارگر من دلم اتش گرفت از این اتفاق لطفا این قضیه رو رسانه ایی کن مخصوصا اخبار بیست و سی شاید مسئولا بفهمن که سریال طنز پزشکی در حاشیه درست بود که جامعه پزشکی علیش اعتراض کردند

طرح تحول سلامت و سیاه نمایی ؟! غیرممکنه، حتما خواب دیدی!! من بیدی نیستم که با این بادها بلرزم ، ادامه میدم برنامه رو باقدرت و اراده قوی!

نوزاد آقازاده یک طبقه از یکی از بیمارستانهای لندن رو برای همسر نازایش اجاره میکنند که بعد از 9 ماه بارداری به روش لقاح مصنوعی اونجا در بهترین شرایط و امکانات وضع حمل کنه.
مدیونید اگه فکر کنید اون بابا رو میگم!ً

اقای کارگردان که من اسم شما رو برای اولین بار میشنوم،در همون تهران اقا زاده ها سوار ماشین هاق میلیاردی در حال دور دور زدن و امثال دوست شما رو موتورهای چند صد هزار تومانی در حال مسافر کشی هستن،اقا زاده ها یه پرس شام دو نفره با مثلا نامزدشون میشه نصف حقوق یه کارگر بیچاره،تو همون تهران اپارتمان هست که قیمت ۱۰ مترش میشه چند برابر زندگی امثال دوست شما...پس تو اون تهران این اتفاقی که اینچنین مثلا شما رو ازرده خاطر کرده نه چندان عجیبه و نه اینقدرها متاثر کننده...
در ضمن دوست شما که نداشته واسه چی برده بیمارستان خصوصی؟
مگه بیمارستان طالقانی چه ایرادی داشته و داره؟
روزانه صد ها بچه با خوشی وسلامتی اونجا به دنیا میان و اگه چند هفته هم بچه بستری بشه،پدر و مادرشون لازم نیست هیچ هزینه زیادی پرداخت کنن...