یک تخم مرغ کمتر یا یک تهیدست کمتر!
پارسینه: دیروز یک کارگر ساختمانی چهل ساله که در گرمای پنجاه و دو درجه ی اهواز مشغول به کار بوده است ، از شدت گرمازدگی ، دچار خونریزی مغزی میشود و تمام. مغزی که آب پز شد در یک پروژه ی ساختمانی ، چیزی است شبیه همان تخم مرغی که روی آسفالت داغ خیابانهای اهواز نیمرو می شود. مغز کارگر همانقدر فاقد سوژه گی است که آن تخم مرغ.
تخم مرغی روی آسفالت شکسته میشود و کارگری روی ساختمان آب پز میشود. هر دو بی اهمیت هستند و تنها دلیل انتشار خبرشان برای جلب توجه مخاطب به دمای هواست. حتا ریاست بیمارستانهای علوم پزشکی اهواز می گوید : " هدف ما از پخش خبر این است که مردم مراقبتهای بیشتری داشته و بدانند که گرما عوارض غیر قابل جبرانی را میتواند داشته باشد. " یعنی اینکه اگر قصد نداشتیم به گرما ارجاع بدهیم ، اصلا دلیلی برای انتشار خبر سکته مغزی کارگر نداشتیم. مرده که مرده.
پس مخاطب پزشک چه کسی است؟ به چه کسانی توصیه می کند که " از قرار گرفتن در معرض نور آفتاب خود داری کنند" ؟ او که خوب میداند تهیدستان اهواز ناگزیرند زیر همین آفتاب جارو بکشند ، آبیاری کنند ، شخم بزنند ، دستفروشی کنند و یا بالای داربست ساختمان کار کنند. آیا جز این است که توصیه های پزشکی آقای دکتر مخاطب خاص دارد ؟
زبان آقای رئیس کاملا طبقاتی است. رئیس بیمارستان خوب میداند که صد تا از این کارگرها هم سقط شوند ، اهمیتی ندارد و نگران است که یکی از آن مایه دارهای اهواز دچار گرمازدگی شود و خدایی نکرده خطای پزشکی رخ دهد و یکهو اهواز صاحب صدها روزنامه نگار و هنرمند متعهد شود که علیه نظام پزشکی کمپین کنند.
پس اصلا بهتر است جانهای عزیز کرده، روز اهواز را بی خیال شوند و آن را بگذارند برای ژنده پوشها و کله تخم مرغی های "گاومیش آباد" و "کوت عبدالله". بهتر است که ریچ کیدزها ، دوازده شب به بعد بزنند بیرون و دور دور کنند و لب کارون را گل بارون کنند.
باید با تمام توان مراقب سلامت یک درصدی های اهواز بود تا توریستها از آنها عکس بگیرند و نشان بدهند اهواز اصلا نشانی از اثرات جنگ و فقر ندارد. کسی به کم و زیاد شدن نود و نه درصد باقیمانده اهمیتی نمی دهد. یک تخم مرغ کمتر یا یک تهیدست کمتر.
محمد غزنویان
ایران خاک دلیران!!!
اهواز وحشتناک گرمه. کسی که به دادشون نمیرسه. شاید بهتر باشه به شهرهای دیگه کشور مهاجرت کنند.
والا دراین مملکت ارزش اون تخم مرغه از مغز این کارگر بدبخت بیشتره! تخم مرغ اگه بیافته و بشکنه، همه میگن آخ! ولی برای مغز آب پز شده ی این کارگر چه کسی میگه آخ؟!!!
دو نکته: اول از همه اینکه آیا از این هوای گرم نمی تونیم استفاده بهینه تری بکنیم در حالیکه خیلی از کشورها از آب هم کره می گیرند؟!
دوم اینکه دوره گرما هوا در کشور مشخصه اگر روزهای خیلی گرم همانند روزهای خیلی سرد یا آب هوای گرم کار دیگری انجام بدیم یا حداقل آب به بدن برسانیم کمتر دچار آب پز شدن مغزمان می شیم. البته گفتن این حرفا خیلی ساده است!!!
اینجا ایران است.....
آقای غزنویان! صم بکم عمی فهم لا یبصرون....
دست بر هم زند طبیب ظریف
چون حرف بیند اوفتاد حریف
خانه از پاى بند ویران است
خواجه در بند نقش ایوان است
خودت رو خسته نکن