آشغالهای دوستداشتنی
پارسینه: این متن گزارشی از مرکز زباله تهران است که روزانه هفت هزار تن زباله وارد آنجا میشود.
هفتهنامه همشهری جوان نوشت: «اگر روزی گذرتان به جاده قدیم تهران - قم افتاد، در کیلومتر ۲۴ حتما شیشه ماشین را بالا بدهید، چون در مرکز زباله تهران هستید. اینجا مجتمع پردازش و دفع پسماند آرادکوه در کهریزک تهران است که زیر نظر سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران فعالیت میکند و طبق گفته مسئولانش پذیرای هفت هزار تن زباله در روز است.
زبالههایی که اینجا جمعآوری میشوند، به شیوههای گوناگون سر به نیست میشوند تا اثری از آنها باقی نماند. قبل از خواندن گزارش لازم است بدانید زبالههایی که به این مرکز میآیند از ۵۵درصد مواد آلی و گیاهی، ۴۰درصد مواد پلاستیکی و پنج درصد مواد بازیافتی مثل شیشه، کارتن و آلومینیم تشکیل شدهاند. مواد آلی و گیاهی به کود تبدیل میشوند، مواد پلاستیکی را میسوزانند و از آن برق تولید میکنند و مواد بازیافتی هم که به چرخه تولید برمیگردند. این مرکز ۵۰ سال قدمت دارد و مدیران میگویند برای ۵۰سال دیگر هم قابل استفاده است. قبلا زبالهها بین آرادکوه و مرکز زباله آبعلی تقسیم میشد اما با تعطیل شدن واحد آبعلی در اوایل دهه۷۰، در حال حاضر آرادکوه تنها مرکز تجمع زباله است.
این گزارش بدبو را بخوانید تا با چالشهایی که کارکنان مرکز زباله دارند، آشنا شوید و از سرنوشت زبالههای خانهتان اطلاع پیدا کنید.
از جایی که تابلوی «مجتمع پردازش و دفع پسماند آرادکوه» دیده میشود، جاده پهن آسفالت هم شروع میشود و مهیای رفت و آمد کامیونهای حامل زباله است. کمی جلوتر در حاشیه راه، یک باسکول گذاشتهاند که از مقدار باری که کامیونها حمل میکنند، با خبر شوند. در حاشیه راه درختان لاغری کاشته شدهاند که ذهن را از ماجرای اصلی منحرف کنند. بالأخره بعد از مدتی به سایت تولید کمپوست میرسیم. کمپوست همان کودی است که از زباله به دست میآید. در این قسمت آشغالها روی هم تلنبار شدهاند و توسط هفت دستگاه همزن هوادهی میشوند. نکته جالب پرواز پرندهها بر فراز این زبالههاست که انگار بوی تعفن را حس نمیکنند و حسشان مثل پرندههایی است که روی مدیترانه پرواز میکنند. علت گرایش آنها به این محل این است که دیگر بومی شدهاند و اینجا همه چیز برای تغذیهشان فراهم است. پرندههای شکاریای مثل عقاب و باز که خیلی لاشخورطور شکار را فراموش کردهاند. مگس هم عضو وظیفهشناس دیگری است که در این قسمت حضور دارد و البته حضورش چندان عجیب نیست.
چیزی که اینجا به شکل ملموستری مشخص میشود، اهمیت تفکیک زباله خشک و تر است. برای تبدیل زباله به کمپوست لازم است موادی مثل پلاستیک، شیشه و... جداسازی شوند و هر چه این جداسازی در مبدأ بهتر صورت گرفته باشد، فرآیند تبدیل سریعتر خواهد بود.
محمدرضا عظیمیان، معاون پردازش و دفع سازمان مدیریت پسماند در این باره میگوید: «با وجود تلاشی که ما کردهایم، هنوز تفکیک از مبدا اتفاق نمیافتد. کاغذ، مقوا و... وقتی با زبالههای تر مخلوط میشوند، قابلیت بازیافتشان را تا حد زیادی از دست میدهند و این سرمایه ملی از بین میرود.»
عظیمیان میگوید در کشورهای پیشرفته پیمانکار موظف است برای ساختمانهای بالای ۴۰ واحد سطلهای بزرگ در ساختمان بگذارد: «در کنار این کار، آموزشهایی هم درباره تفکیک میدهند و این مسئله کاملا جا افتاده. ایرانیها هم فرهنگ همکاریشان خوب است. فقط باید خوب توجیه شوند.»
شاهد مثالش هم تاسوعا و عاشورای امسال است که کپشنهای «باور کنید رفتگران از لشکر یزید نیستند» جواب داده و به گفته معاون پردازش و دفع سازمان مدیریت پسماند، تولید زباله پلاستیکی در محرم امسال کاهش قابل توجهی داشته است. مسئله دیگری که معمولا به آن توجه نمیشود، تفکیک زبالههای الکترونیکی مثل وسایل رایانهای و باتریهای بیاستفاده است. عظیمیان میگوید باید برای این نوع از زبالهها هم سطل جداگانه وجود داشته باشد اما در شرایط کنونی که این امکان نیست، بهترین راه، جمع کردن این پسماندها و تحویل آنها به غرفههای جمعآوری پسماند شهرداری تهران در پارکهاست. اگر هم حالش را نداشتید، حداقل این نوع زبالهها را در یک نایلون جداگانه بریزید تا با زبالههای تر مخلوط نشود. زبالههای بیمارستانیای که در خانهها تولید میشوند هم دقیقا چنین شرایطی دارند.
بعد از آماده شدن پیشکمپوست، این ماده خام به خطوط پالایش میرود و بعد از این که حدود سه ماه انبار میشود، روی آن دانهبندی صورت میگیرد. کمپوستها بر اساس اندازه درجهبندی میشوند و هرچه دانهها ریزتر باشند، کود باکیفیتتر به حساب میآید. کودهای تولیدشده در مجتمع آرادکوه کاملا بهداشتی هستند و بر خلاف کودهای دامی بوی بدی ندارند: «ما اینجا آزمایش کنترل کیفیت داریم و اگر کود استاندارد نباشد، مجوز خروج نمیدهیم.»
کمی جلوتر از سایت تولید کمپوست، لاستیکهای بیاستفاده زیادی دیده میشود که روی هم تلنبار شده است و در آن سوی جاده درختهای کاج، اقاقیا و سرو کاشته شدهاند که با منطقه سازگار هستند و نیازشان به آب از طریق تصفیه شیرابههای پسماند تأمین میشود: «به دلیل وجود مواد آلی که دارای آب است و اصطلاحا به آن شیرابه میگوییم، حجم زیادی از شیرابه در اینجا جمع میشود که آنها را در تصفیهخانه تبدیل به آب میکنیم که مصارف خودش را دارد و صرف آبیاری درختان غیرمثمر میشود.» بدبوترین قسمت مجتمع همین تصفیهخانه است؛ جایی که حوضچههای تصفیه شیرابه مشغول فعالیت هستند و شیرابهها به صورت مرحله به مرحله پاکسازی میشوند تا در نهایت به شکل شفاف و قابل استفاده برای آبیاری درختان درمیآیند. کارکنان این قسمت بیشتر افغان هستند و با جدیت مشغول کارند.
همه کسانی که اینجا هستند، همنظرند که نیروگاه تمیزترین و شیکترین بخش مجتمع است؛ نیروگاهی که انرژی حاصل از سوزاندن زبالهها را به الکتریسیته تبدیل میکند. در ورودی نیروگاه تعدادی سلول خورشیدی هم کار گذاشتهاند که برای مصرف خود مجتمع استفاده میشود. در اتاق مانیتورینگ نیروگاه چند جوان پشت سیستمهایشان نشستهاند و به دقت به نمایشگر بزرگ رو به رو چشم دوختهاند تا چرخه تولید برق به درستی کارش را انجام دهد. هر فرمانی که نیاز باشد، از این قسمت داده میشود تا توسط اپراتورهای حاضر در محل اعمال شود. مسئول بخش نیروگاه یک جوان نسبتا کم سن و سال است که با تسلط بالایی فرآیند تولید برق را توضیح میدهد:
«در مرحله اول کامیونها زبالههایی را که فرآیند پردازش روی آنها انجام شده، به نیروگاه میآورند و در قسمت تخلیه زباله میریزند. به وسیله چنگک زباله برداشته میشود و به کوره (فیدر) ریخته میشود. از طریق فیدر، زباله به کوره دوّار هدایت میشود و درجه حرارت به ۹۵۰ درجه سانتیگراد میرسد و زباله کاملا میسوزد. انرژی حرارتی ناشی از سوختن زباله آزاد میشود و به کوره ثانویه میرود. در این قسمت هوا به آن دمیده میشود و طی فعل و انفعالات شیمیایی دما به ۱۲۰۰ درجه میرسد. هوای ۱۲۰۰ درجه وارد بخش بعدی به نام بویلر میشود؛ دستگاهی که لولههایی حاوی آب دارد و بعد از برخورد هوای ۱۲۰۰درجه به آب، این آب به بخار با دمای ۴۰۰درجه سانتیگراد و فشار ۵/۲مگاپاسکال تبدیل میشود. بخار برای تولید برق مستقیما به ژنراتور و توربین میرود.»
اما در نیروگاه به مسائل زیستمحیطی هم توجه میشود: «بخش دیگر فرآیند تولید برق مربوط به جذب گازهای خطرناک برای محیط زیست است و گازهایی مثل HCL، SO۲ و... فیلتر میشود تا وارد هوا نشود. در انتها هم دو الکتروموتور قوی وجود دارد که یک فشار قوی ایجاد میکند و در نهایت دود از دودکش خارج میشود. این کارخانه از سال ۹۳ تأسیس شده و یک فناوری پیشرفته است و اولین زبالهسوز کشور به حساب میآید.»
اما قبلا که چنین فناوریهایی در کشور وجود نداشته، زبالهها چه سرانجامی پیدا میکردند؟ جواب خیلی ساده است. ما قبلا همان کاری را با زبالههایمان میکردیم که انسانهای اولیه میکردند؛ یعنی دفن زیر خاک. آقای عظیمیان میگوید در سالهای گذشته بیشتر زبالههای تهران در زیر خاک دفن میشدند و همین مسئله باعث بروز مشکلاتی شده: «دفن زباله باعث ایجاد گاز متان میشد، گاز گلخانهای که وارد جو میشود و مضر است. بنابراین یک طرح با یک شرکت کرهای داریم که گاز موجود در این مراکز دفن را استحصال کنیم و پس از تصفیه در موتورهای گازسوز بسوزانیم و تولید برق کنیم. سیستماش هم مثل همین ماشینهای گازسوز است که در خیابانها هستند ولی آلیاژ موتورهایش فرق میکند.»
برای پاکسازی مناطقی که در آن زباله دفن شده، از درختکاری استفاده میشود؛ روشی که در کشورهای پیشرفته دنیا هم به کار میرود و الان یک پارک جنگلی در آرادکوه ایجاد شده است: «هر جایی که دفن صورت میگیرد، دو خطر دارد: اول اینکه گاز متان تولید میشود و دوم اینکه شیرابه وارد آبهای سطحی میکند. ما در هر دو مورد داریم فعالیت میکنیم و این دو مورد را تحت کنترل داریم.»
همه اعداد مربوط به زباله تهران از مرکز پردازش و دفع آرادکوه
آشغالفروشی
اصولا هر جا که حجم کار زیاد میشود، نام آمار هم میدرخشد! این اعداد را در گفتوگو با معاون پردازش و دفع سازمان مدیریت پسماند به دست آوردیم؛ اعدادی که به ما میگویند کجای کاریم، چقدر زباله تولید میکنیم و کشورهای پیشرفته جهان در مواجهه به زبالههایشان چه رویکردی دارند.
هفت هزار تن
ما در تهران روزانه این مقدار زباله تولید میکنیم. البته این برای روزهای عادی سال است. در روزهای پایانی سال به خاطر رسم زجرآور (!) خانهتکانی میزان تولید زباله ما به ۹ هزار تن در روز میرسد. در روزهای تعطیلات هم به دلیل کاهش جمعیت تهران، مقدار تولید کاهش مییابد. در مورد میزان تولید زباله ایران هم عدد ۵۰ هزار تن در روز تخمین زده میشود.
۱۵۰ تریلی
زبالههای تولیدی بار این تعداد تریلی میشوند و از ساعت ۹ شب تا ساعت ۶ صبح که زمان آغاز و پایان جمعآوری زباله از سطح شهر است، به آرادکوه میآیند تا از ساعت ۸ صبح کار مجتمع آغاز شود.
۱۰۰ لیتر
هر یک تن زباله ۱۰۰ لیتر شیرابه تولید میکند و با ضرب کردن آن در ۷ هزار تن زباله میتوان به عمق فاجعه پی برد؛ فاجعهای که با تشکیل شدن دریاچه شیرابه خودش را نشان داده بود، دریاچهای با ۱۸ هکتار مساحت که در صورت بروز زلزله تهران وارد سفرههای آب زیرزمینی میشود و آب آشامیدنی ما را از بین میبرد. خوشبختانه این دریاچه فروردین امسال با روشهایی مثل تصفیه و تبخیر خشک شد.
هفت نوع
ما به همهشان میگوییم آشغال ولی برای خودشان هفت دسته مجزا دارند. خانگی، صنعتی، کشاورزی، ساختمانی، بیمارستانی، الکتریکی و الکترونیکی انواع زبالهها هستند که فقط تصمیمگیری برای دو نوع خانگی و ساختمانی به عهده شهرداری تهران است اما دیگر انواع زباله هم به شهرداری تحمیل میشود.
سه مگاوات در ساعت
ظرفیت تولید برق نیروگاه آرادکوه است که در مقایسه با حجم مصرف برق تهران عدد ناچیزی است. در این نیروگاه روزانه ۲۰۰ تن زباله به عنوان خوراک اولیه سوزانده میشود و این طور که مسئولان میگویند، قرار است با تأسیس کارخانههای جدید با ظرفیت ۱۶۰۰ تن زباله، مقدار برق تولیدی در آرادکوه به ۴۰ مگاوات در ساعت برسد.
۲۶ نوع
در ژاپن تا ۲۶ نوع زباله را از مبدأ جدا میکنند و ما هنوز اندر خم جدا کردن زباله خشک و تر هستیم. یکی از صدها چیزی که ژاپنیها از آن برق تولید میکنند، همین زباله است و چشمبادامیها در این حوزه از پیشگامان محسوب میشوند.
رتبه اول
آلمان بین کشورهای جهان رتبه اول را در حوزه پسماند دارد. در آلمان هیچ زبالهای دفن نمیشود و کشورهایی مثل ایتالیا و سوئد زبالههایشان را به آلمان میفروشند تا به کمپوست، برق یا مواد بازیافتی تبدیل شوند.
ارسال نظر