حياي پولدار بودن...!
پارسینه: انگار هرچه چرخ سنگين زندگي گرده پايينتر را ميفشارد و ميخراشد، يك عده از بالاييها بيشتر تحريك ميشوند كه مايهداريشان را به رخ بكشند و تبليغ كنند...
اين «ملاحظه كارگرها» را كه گفت، ديگر حواسم از حرفهايش پرت شد، فكر كردم چه اسمي ميشود براي اين رفتار گذاشت. او غرق حرفها و توصيف موفقيتها و ابعاد كارخانه و تعداد كارگرهايش بود و من به اسم فكر ميكردم. در نهايت به نظرم رسيد كه ميشود اسمش را گذاشت «حياي پولدار بودن»، خوب اين هم يك نوع حيا است!
اين حياي پولدار بودن، حياي لازم و گمشدهاي كه حالا نيست، كافي است سري به خيابانها بزنيد تا نبودش را خوب احساس كنيد0 دمدستيترين نمونهاش، غرش بنز و ب.ام.و و پورشههاي نيم ميليارد توماني در خيابانها، حتي خيابانهاي پايين شهر است. انگار حالا در اين زمانه، پولداري و مرفه بودن با تفاخر و به نمايش گذاشتن و حتي دل سوزاندن، گره خورده باشد. انگار خوشي زير دل زده باشد، پيمانه خوشيهاي شخصي پر شده باشد و خوشي جديدشان، نشان دادن خوشيهاي خود به بقيه شده باشد.
انگار هرچه چرخ سنگين زندگي گرده پايينتر را ميفشارد و ميخراشد، يك عده از بالاييها بيشتر تحريك ميشوند كه مايهداريشان را به رخ بكشند و تبليغ كنند، آن هم در متظاهرانهترين و تابلوترين شكل ممكن! اما انگار بعضيها يادشان ميرود كه بيحيايي دل سوزاندن، تاوان دارد.
جام جم
سلام
واقعافخرفروشی اینقدرلذت داره؟
خداماروبه راه راست هدایت کنه
ومن ا... التوفیق