اظهارات شجاعانه پسر ۱۴ سالهای که مورد تعرض قرار گرفت
پارسینه: در ابتدا پسربچه دوباره شکایت خود را مطرح کرد و گفت: حامد به بهانه اینکه میخواهد به من ترقه دهد، مرا به خانهاش برد و در آنجا با همکاری دوستش بهنام هر دو به من تعرض کردند. آنها به حرفهای من توجهی نکردند و درخواست من برای اینکه رهایم کنند و التماسهایم به آنها فایدهای نداشت بعد هم تهدید کردند و گفتند حق ندارم به کسی چیزی بگویم. اما من مستقیم پیش پلیس رفتم. حالا هم درخواست اشد مجازات برای متهمان را دارم.
پلیس بلافاصله سراغ دو جوان به نامهای حامد و بهنام رفت. بهنام متواری شده بود، اما حامد دستگیر شد. سپس پسر نوجوان به پزشکی قانونی فرستاده شد و متخصصان بعد از بررسی بدن این کودک تجاوز را تأیید نکردند، اما تعرض به کودک را تأیید کردند و آثار آزار و اذیت را روی بدن او تشخیص دادند. به این ترتیب، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. از آنجایی که یکی از متهمان متواری بود، رسیدگی به این پرونده طولانی شد تا اینکه مدتی قبل به دادگاه اعلام شد متهم فراری به نام بهنام در استان اردبیل بازداشت شده است. بهنام در استان اردبیل و زمانیکه زندگی مخفیانهای داشت، با فردی درگیر شده و او را به قتل رسانده بود.
بهنام برای محاکمه به اتهام تعرض به پسربچه به تهران منتقل شد. روز گذشته جلسه محاکمه دو متهم در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. در ابتدا پسربچه دوباره شکایت خود را مطرح کرد و گفت: حامد به بهانه اینکه میخواهد به من ترقه دهد، مرا به خانهاش برد و در آنجا با همکاری دوستش بهنام هر دو به من تعرض کردند. آنها به حرفهای من توجهی نکردند و درخواست من برای اینکه رهایم کنند و التماسهایم به آنها فایدهای نداشت بعد هم تهدید کردند و گفتند حق ندارم به کسی چیزی بگویم. اما من مستقیم پیش پلیس رفتم. حالا هم درخواست اشد مجازات برای متهمان را دارم.
در ادامه حامد در جایگاه قرار گرفت. او که به اتهام آدمربایی، حبس غیرقانونی و تعرض محاکمه میشد، گفت: من اتهامات را قبول ندارم. من واقعا میخواستم به این بچه ترقه بفروشم و بههمیندلیل از او خواستم به خانهام بیاید، اما دوستم بهنام که درخانه بود به او تعرض کرد و بعد هم من را وادار به سکوت کرد و گفت: اگر به کسی چیزی بگویی، میکشمت. من هم از ترس سکوت کردم. در این هنگام پسر نوجوان بر اینکه حامد به او تعرض کرده است، اصرار کرد و حامد در جواب گفت: من نمیخواستم تعرض کنم. من فقط به این بچه دست زدم، چون بهنام به او تعرض کرده بود، من را وادار کرد که به این بچه دست بزنم تا نتوانم علیه او شهادت دهم. من اصلا قصدم این نبود که این بچه را اذیت کنم.
سپس نوبت به بهنام رسید. او منکر تعرض شد و گفت: حامد خودش تعرض کرد من فقط داشتم نگاه میکردم و کاری نکردم. او در پاسخ به این سؤال که اگر کاری نکرده بود پس چرا فرار کرد، گفت: من از ترسم فرار کردم. چون دیده بودم حامد چه کرده است.
متهم درباره پروندهای که در اردبیل دارد، هم گفت: بعد از فرار در اردبیل زندگی میکردم. یک روز سر موضوعی با فردی بحث کردم و او بهسمت من حمله کرد. من که از شدت عصبانیت از خود بیخود شده بودم، به او چند ضربه زدم البته خودم نفهمیدم چند ضربه زدم، اما پزشکی قانونی گفته است ۳۲ ضربه به او زدهام. حین درگیری فرد دیگری به میان دعوا آمد تا ما را جدا کند. من اصلا او را نمیشناختم فقط به من گفت: این کار را نکن و هلم داد. نمیدانم چه شد که یک ضربه هم به او زدم. فردی که ۳۲ ضربه چاقو خورده بود، زنده ماند، اما کسی که یک ضربه چاقو خورده و میانجی بود، جانش را از دست داد. وقتی بازداشت شدم، خانوادهام تلاش خودشان را برای اینکه به من کمک کنند شروع کردند. بعد از مذاکرات فراوان بالاخره اولیای دم راضی شدند گذشت کنند. البته هنوز جلسه دادگاه برگزار نشده است، اما من قبل از جلسه دادگاه رضایت هر دو شاکی پرونده را گرفتهام.
بعد از گفتههای هر دو متهم، آنها برای بیان آخرین دفاع در جایگاه قرار گرفتند و یک بار دیگر همدیگر را عامل تعرض معرفی کردند، اما همچنان پسر نوجوان بر شکایت خود نسبت به هر دوی آنها باقی ماند و مدعی شد هر دو نفر به او تعرض کردهاند. بعد از گفتههای متهمان و وکلای مدافع آنها، هیئت قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.
این انگلها را اعدام کنید سی ودو ضربه چاقو به یک نفر زده است بعد می گوید من آدم خوبی هستم نمی خواستم تعرض کنم ؟