علت این که شکست میخوریم چیست؟
پارسینه: چرا شکست میخوریم علت آن چیست در این مطلب علت شکست خوردن را بررسی میکنیم با ما همراه باشید.
افراد ممکن است در کار یا زندگی به دلایل مختلف شکست بخورند.در ادامه بخوانید راه هایی برای مقابله شکست خوردن و علت شکست خوردن چیست؟
هر آدم موفقی هم اعتراف میکند که شکست اتفاق میافتد و همه ما سهمی از آن داشته و داریم. اما از هر شکست دو درس ارزشمند میگیریم؛ اول اینکه شکست ما حداقل یک دلیل دارد و دوم، ما میتوانیم از آن عبور کنیم…
اصلا چرا شکست میخوریم؟ و چگونه باید آن را اصلاح کنیم؟ براساس کتاب «شما میتوانید پیروز شوید»، نوشته شیو کرا، شکستها اغلب به هفت دلیل اتفاق میافتند و هریک از آنها درس ارزشمندی به ما داده و به ما نشان میدهند که چگونه از افتادن در همان تله قبلی اجتناب کنیم.
شایعترین علل بروز مشکلات ناشی از شکست و راهحل آنها عبارتند از:
نداشتن پشتکار: بیشتر افراد فقط به این خاطر شکست میخورند که دستازکار میکشند، نه به این دلیل که استعداد ندارند؛ پس دو کلمه پشتکار و مقاومت را به یاد داشته باشید و در کاری که لازم است انجام شود، پشتکار داشته باشید و دربرابر کاری که نباید انجام شود، مقاومت کنید.
سعی کنید دیدگاههای تازه را امتحان کنید. داشتن پشتکار مهم است اما تکرار کارهای گذشته به این امید که اینبار موفق میشوید، شما را به هدفتان نزدیکتر نمیکند. به تلاشهای ناموفق گذشتهتان نگاهی بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باید تغییر کند. خودتان را تطبیق داده و درطول مسیر، اصلاحات را انجام دهید و از تجارب خود بهعنوان راهنما بهره بگیرید.
نداشتن اعتقاد راسخ: افرادی که اعتقاد راسخ ندارند هم راه میافتند، اما بدون اینکه اطمینان و شهامت داشته باشند. درواقع آنها اطاعت میکنند تا مورد تایید دیگران قرار بگیرند، حتی اگر خودشان بدانند کاری که انجام میدهند، غلط است؛پس لازم است مشخص کنید چه چیزی برایتان اهمیت دارد.
اگر چیزی وجود دارد که میارزد برای آن تلاش کنید و آن را بهنحواحسن انجام دهید، بگذارید علاقهتان خودنمایی کند؛ حتی اگر در کارهای پیشپاافتاده باشد. همکاری و شراکت در موفقیت اشکالی ندارد، به شرط اینکه هرگز ارزشهای خود را زیر سوال نبرید.
بهانهتراشی: ممکن است آدمهای برنده تجزیهوتحلیل کنند، اما هرگز توجیه نمیکنند و برعکس، آدمهای بازنده مرتبا دلیل میآورند و کتابی پر از بهانههای مختلف دارند که به شما میگوید چرا موفق نشدهاند. نگرشتان را عوض کنید و تصور نکنید هر تلاش ناموفقی بهمنزله یک شکست است.
کمتر کسی وجود دارد که در همان اولین تلاش به موفقیت دست پیدا کند. بیشتر ما با تلاش مستمر به هدفهای خود دست پیدا میکنیم؛ پس لازم است تمام تلاشتان را بکنید تا بفهمید چه اتفاقی افتاده است و چرا.هر آدم موفقی هم اعتراف میکند که شکست اتفاق میافتد
نادیدهگرفتن اشتباهات گذشته: بعضی از مردم زندگی میکنند و یاد میگیرند و عدهای دیگر فقط زندگی میکنند. شکست معلم شماست به شرط اینکه دیدگاه درستی داشته باشید. انسانهای عاقل از اشتباهات خود درس میگیرند.تجربه اسمی است که آنها به خطاهای خود میدهند.مشکل را بهتر تعریف کنید.
موقعیت را تجزیهوتحلیل کنید و ببینید میخواهید به چه چیزی برسید، استراتژی شما چیست و چرا کارساز نبوده است. درضمن بهتر است ببینید آیا با نگرش مثبت به مشکل نگاه کردهاید؟ اگر به پول نیاز داشته باشید، گزینههای بیشتر از افزایش درآمد دارید. میتوانید هزینهها را کاهش دهید. به این فکر کنید که واقعا سعی دارید چهکار کنید.
چگونه با شکست خوردن در زندگی مقابله کنیم؟
فقدان نظم و انضباط: هرکسی به موفقیتی دست یافته، بدون نظم و انضباط نبوده است. انضباط نیازمند کنترل فردی، گذشت، دوری از حواسپرتیها، وسوسهها و درواقع متمرکزماندن است. کمالگرا نباشید و بهجای آن، نگرش ایدهآلی از شکل و حس موفقیت داشته باشید. موفقیت ممکن است انگیزهبخش باشد، اما لزوما واقعگرایانه نیست. موفقیت در هر هدفی مشکلات شما را برطرف نمیکند. درباره هرآنچه به هدفهای شما تحقق میبخشد صریح باشید و درگیر جزئیات سطحی نشوید.
عزتنفس پایین: فقدان عزتنفس به معنای احترامنگذاشتن و ارزشقائلنشدن برای خود است. افرادی که عزتنفس اندکی دارند پیوسته تلاش میکنند
بهجای خلق شخصیتی که دوست دارند باشند، خودشان را پیدا کنند. روی خودتان برچسب نزنید.
شاید شکست خورده باشید، اما تا زمانیکه دست از تلاش برنداشتهاید فرد شکستخوردهای نیستید. خودتان را کسی بدانید که همچنان برای رسیدن به یک هدف تلاش میکند و بهتر است بتوانید شکیبایی و پشتکارتان را برای یک مسافت طولانی حفظ کنید.
نگرش قضاوقدر: این نگرش، افراد را از پذیرفتن مسئولیت جایگاهی که در زندگی دارند منع میکند. آنها موفقیتها و شکست های خود را به شانس نسبت میدهند. آنها صرفنظر از تلاشهایی که کردهاند، خودشان را به دست تقدیر میسپارند و معتقدند هر اتفاقی قرار باشد بیفتد بالاخره میافتد.
هر روز به آینه نگاه کنید و با خودتان بگویید: «من مسئولم». شاید تمام مراحل زندگی تحت کنترل شما نباشد، اما شما بیشتر از آنچه فکرش را میکنید روی زندگیتان تسلط دارید و خودتان مسئول شادی و موفقیتتان هستید. نگرش شما تعیینکننده میزان اوجگرفتن شماست و تنها شما میتوانید پستیهای زندگیتان را به بلندی تبدیل کنید.
چرا شکست زجرآور است؟
شکست (Rejection) از ریشه لاتین "پس زدن" (Thrown Back) گرفته شده است. وقتی که شکست میخوریم نه تنها احساس میکنیم که متوقف شدهایم، بلکه حس میکنیم به خلاف جهتی که در حرکت بودیم هل داده شدهایم. وقتی که شکست میخورید چگونه آن را بیان میکنید؟ میگویید " بازنده شدم" (I Was Rejected)، درست است؟ یعنی از یک فعل مبهم استفاده میکنیم. این نوع جملهبندی احساس ما در مورد نقشی که در این شکست داریم را نشان میدهد؛ ما خود را "قربانی منفل" شکستها احساس میکنیم.
منبع: مجله موفقیت , روان نویس
هر آدم موفقی هم اعتراف میکند که شکست اتفاق میافتد و همه ما سهمی از آن داشته و داریم. اما از هر شکست دو درس ارزشمند میگیریم؛ اول اینکه شکست ما حداقل یک دلیل دارد و دوم، ما میتوانیم از آن عبور کنیم…
اصلا چرا شکست میخوریم؟ و چگونه باید آن را اصلاح کنیم؟ براساس کتاب «شما میتوانید پیروز شوید»، نوشته شیو کرا، شکستها اغلب به هفت دلیل اتفاق میافتند و هریک از آنها درس ارزشمندی به ما داده و به ما نشان میدهند که چگونه از افتادن در همان تله قبلی اجتناب کنیم.
شایعترین علل بروز مشکلات ناشی از شکست و راهحل آنها عبارتند از:
نداشتن پشتکار: بیشتر افراد فقط به این خاطر شکست میخورند که دستازکار میکشند، نه به این دلیل که استعداد ندارند؛ پس دو کلمه پشتکار و مقاومت را به یاد داشته باشید و در کاری که لازم است انجام شود، پشتکار داشته باشید و دربرابر کاری که نباید انجام شود، مقاومت کنید.
سعی کنید دیدگاههای تازه را امتحان کنید. داشتن پشتکار مهم است اما تکرار کارهای گذشته به این امید که اینبار موفق میشوید، شما را به هدفتان نزدیکتر نمیکند. به تلاشهای ناموفق گذشتهتان نگاهی بیندازید و مشخص کنید چه چیزی باید تغییر کند. خودتان را تطبیق داده و درطول مسیر، اصلاحات را انجام دهید و از تجارب خود بهعنوان راهنما بهره بگیرید.
نداشتن اعتقاد راسخ: افرادی که اعتقاد راسخ ندارند هم راه میافتند، اما بدون اینکه اطمینان و شهامت داشته باشند. درواقع آنها اطاعت میکنند تا مورد تایید دیگران قرار بگیرند، حتی اگر خودشان بدانند کاری که انجام میدهند، غلط است؛پس لازم است مشخص کنید چه چیزی برایتان اهمیت دارد.
اگر چیزی وجود دارد که میارزد برای آن تلاش کنید و آن را بهنحواحسن انجام دهید، بگذارید علاقهتان خودنمایی کند؛ حتی اگر در کارهای پیشپاافتاده باشد. همکاری و شراکت در موفقیت اشکالی ندارد، به شرط اینکه هرگز ارزشهای خود را زیر سوال نبرید.
بهانهتراشی: ممکن است آدمهای برنده تجزیهوتحلیل کنند، اما هرگز توجیه نمیکنند و برعکس، آدمهای بازنده مرتبا دلیل میآورند و کتابی پر از بهانههای مختلف دارند که به شما میگوید چرا موفق نشدهاند. نگرشتان را عوض کنید و تصور نکنید هر تلاش ناموفقی بهمنزله یک شکست است.
کمتر کسی وجود دارد که در همان اولین تلاش به موفقیت دست پیدا کند. بیشتر ما با تلاش مستمر به هدفهای خود دست پیدا میکنیم؛ پس لازم است تمام تلاشتان را بکنید تا بفهمید چه اتفاقی افتاده است و چرا.هر آدم موفقی هم اعتراف میکند که شکست اتفاق میافتد
نادیدهگرفتن اشتباهات گذشته: بعضی از مردم زندگی میکنند و یاد میگیرند و عدهای دیگر فقط زندگی میکنند. شکست معلم شماست به شرط اینکه دیدگاه درستی داشته باشید. انسانهای عاقل از اشتباهات خود درس میگیرند.تجربه اسمی است که آنها به خطاهای خود میدهند.مشکل را بهتر تعریف کنید.
موقعیت را تجزیهوتحلیل کنید و ببینید میخواهید به چه چیزی برسید، استراتژی شما چیست و چرا کارساز نبوده است. درضمن بهتر است ببینید آیا با نگرش مثبت به مشکل نگاه کردهاید؟ اگر به پول نیاز داشته باشید، گزینههای بیشتر از افزایش درآمد دارید. میتوانید هزینهها را کاهش دهید. به این فکر کنید که واقعا سعی دارید چهکار کنید.
چگونه با شکست خوردن در زندگی مقابله کنیم؟
فقدان نظم و انضباط: هرکسی به موفقیتی دست یافته، بدون نظم و انضباط نبوده است. انضباط نیازمند کنترل فردی، گذشت، دوری از حواسپرتیها، وسوسهها و درواقع متمرکزماندن است. کمالگرا نباشید و بهجای آن، نگرش ایدهآلی از شکل و حس موفقیت داشته باشید. موفقیت ممکن است انگیزهبخش باشد، اما لزوما واقعگرایانه نیست. موفقیت در هر هدفی مشکلات شما را برطرف نمیکند. درباره هرآنچه به هدفهای شما تحقق میبخشد صریح باشید و درگیر جزئیات سطحی نشوید.
عزتنفس پایین: فقدان عزتنفس به معنای احترامنگذاشتن و ارزشقائلنشدن برای خود است. افرادی که عزتنفس اندکی دارند پیوسته تلاش میکنند
بهجای خلق شخصیتی که دوست دارند باشند، خودشان را پیدا کنند. روی خودتان برچسب نزنید.
شاید شکست خورده باشید، اما تا زمانیکه دست از تلاش برنداشتهاید فرد شکستخوردهای نیستید. خودتان را کسی بدانید که همچنان برای رسیدن به یک هدف تلاش میکند و بهتر است بتوانید شکیبایی و پشتکارتان را برای یک مسافت طولانی حفظ کنید.
نگرش قضاوقدر: این نگرش، افراد را از پذیرفتن مسئولیت جایگاهی که در زندگی دارند منع میکند. آنها موفقیتها و شکست های خود را به شانس نسبت میدهند. آنها صرفنظر از تلاشهایی که کردهاند، خودشان را به دست تقدیر میسپارند و معتقدند هر اتفاقی قرار باشد بیفتد بالاخره میافتد.
هر روز به آینه نگاه کنید و با خودتان بگویید: «من مسئولم». شاید تمام مراحل زندگی تحت کنترل شما نباشد، اما شما بیشتر از آنچه فکرش را میکنید روی زندگیتان تسلط دارید و خودتان مسئول شادی و موفقیتتان هستید. نگرش شما تعیینکننده میزان اوجگرفتن شماست و تنها شما میتوانید پستیهای زندگیتان را به بلندی تبدیل کنید.
چرا شکست زجرآور است؟
شکست (Rejection) از ریشه لاتین "پس زدن" (Thrown Back) گرفته شده است. وقتی که شکست میخوریم نه تنها احساس میکنیم که متوقف شدهایم، بلکه حس میکنیم به خلاف جهتی که در حرکت بودیم هل داده شدهایم. وقتی که شکست میخورید چگونه آن را بیان میکنید؟ میگویید " بازنده شدم" (I Was Rejected)، درست است؟ یعنی از یک فعل مبهم استفاده میکنیم. این نوع جملهبندی احساس ما در مورد نقشی که در این شکست داریم را نشان میدهد؛ ما خود را "قربانی منفل" شکستها احساس میکنیم.
منبع: مجله موفقیت , روان نویس
ارسال نظر