گوناگون

کهن الگو های معروف یونگ

کهن الگو های معروف یونگ

پارسینه: مفهوم آرکتایپ یا کهن الگو اولین بار توسط کارل گوستاو یونگ ارائه شد. مفهومی که نگرشی جدید از مطالعه شخصیت در اختیار بشر قرار داد و رفته رفته شهرتی جهانی یافت تا آنجایی که اکنون در اغلب کشورهای جهان مورد استفاده، تدریس و مطالعه قرار میگیرد.

در این مطلب هدف بر آن است که چهار کهن الگو از کهن الگوهای معرفی شده از جانب جناب یونگ را معرفی میکنیم.

این کهن الگوها عبارتند از آنیما ( زنانگی درون مردان)، آنیموس ( مردانی درون زنان)، پرسونا و سایه میباشد.

آشنایی با این کهن الگوها میتواند زمینه خوبی برای درک بهتر انسان و روان فراهم آورد و باعث شود که با دیدی بازتر به برخی از رفتارهای فهم نشده یمان بنگریم.



آنیما
تعریفی که از آنیما در کتابهای روانشناسی شده به این صورت است که آنیما عبارت است از زنانگی موجود در درون مردان ولی شاید بهتر باشد که فرد را به دور از جنسیت نگاه کرده و در درون هر فرد شخصیتی را پیدا کرد که احساساتی است، شعر میگوید، لطیف است، به راحتی خود را بروز میدهد و….

در واقع آن قسمت از وجود ما که تحریکمان میکند که در خیابان بایستیم و گلی را ببوییم یا فردی را با تمام وجود در آغوش بگیریم.
به میزانی که قدرت آنیما در هر فرد زیاد شود رفتارهای زنانه در آن فرد بیشتر میشود به صورتی که آنیمای قوی مردان گاه ظاهری زنانه از یک مرد میسازد و به طور کلی مرد به صورت یک زن رفتار کرده و خود را بروز میدهد.


عنصر زنانگی آنیما به گفته یونگ چهار مرحله رسیدن به تعالی دارد:
۱.مرحله حوا
۲.مرحله هلن
۳.مرحله مریم مقدس
۴.مرحله سوفیا


حوا
به عنوان مثال مردی که آنیمای وجودش در مرحله ی حواست تنها دیدی غریزی و زیستی نسبت به زنان دارد و بدین نظر به آنان مینگرد.

هلن
در حالت بعد وقتی آنیمای مرد وارد مرحله ی هلن میشود ( هلن در داستان تروا) گر چه عشق و علاقه موجود میباشد ولی میل جنسی هنوزم مشخصه ی اصلی است.

مریم مقدس
در مرحله بعد آنیمای مرد عشق را معنا داده و فرد را به سوی تعالی روحانی پیش میبرد.

سوفیا
در مرحله آخر که امروزه به ندرت میتوان فردی با این جلوه از آنیما را دید. فرد بالاتر از خلوص راه مییابد و به خرد یا همان سوفیا در شناخت آنیمای خود میرسد.

آنیموس
آنیموس نیز تعریفی همانند آنیما در اغلب کتب روانشناسی دارد که آن را مردانگی موجود در زنان تعریف میکنند. این کهن الگو رفتارهای مانند: شجاعت، تصمیم منطقی، مبارزه و… را در فرد به وجود می آورد.

غالب شدن کهن الگوی آنیموس در زنان آنان را خشک و بی احساس میکند و آنان را به سمت سخت تلاش کردن و مبارزه و ستیزه کردن پیش میبرد.

آمازون ها از نمونه های باستانی زنان تسخیر شده توسط قوای مردانگی شان میباشند. زنانی که در کوهستان های قفقاز زندگی کرده، همیشه لباس رزم به تن داشته و ستیزه جو و مبارز بوده اند.

از آمازونها فعالیت هایی مانند خیاطی و شعر و موسیقی در داستان ها دیده نمیشود.

چیزی که امروزه گریبان زنان جامعه صنعتی و متاسفانه جامعه امروز ما را گرفته است، زنانی از این دسته میباشند که بسته به شرایط جامعه مجبور به زندگی در خلاف جریان روانی خود هستند و بحران بی معنایی در آنها روز به روز رو به افزایش میباشد.


پرسونا
پرسونا یا همان نقاب، پوششی است که برای ورود به اجتماع از آن استفاده میکنیم. هنجارهای موجود در جامعه باعث بروز این کهن الگو میشود. فرد برای ورود به جمع باید هنجارهای آن را بپذیرد پس نقاب مناسب با هنجارها بر روان خود زده و در جامعه قرار میگیرد.

این کهن الگو مانند بقیه کهن الگوها در هر فردی وجود دارد و جنبه های مثبت و منفی خود را نیز به همراه دارد. این کهن الگو همانند بقیه کهن الگوها، افراط و تفریط در بروز آن باعث مشکلاتی میشود.

عدم وجود نقاب باعث عدم پذیرش ما در جمع های گوناگون میشود و حضور ما در جامعه را محدود میکند و افراط در آن فرد را از خود دور کرده و بجای اینکه خود زندگی کند، دیگران به جایش زندگی میکنند.

سایه

سایه شاید پیچیده ترین کهن الگو بشر باشد و او را به وجه مشترک انسان با حیوان معرفی کرده اند که توسط انسان به ناهشیار واپسرانی شده است.

در واقع سایه های وجود آن دسته از ویژگی هایی از ما هستند که بنا به دلایل شخصی و جمعی دوست نداریم آنها را بروز بدهیم. از معرفی که از این کهن الگو تا اینجا شد میتوان گفت که به طریقی نقطه مقابل پرسونا میباشد.سایه ها ویژگی هایی از ما هستند که واپس رانده شده اند.

اهمیت سایه ها در چیست ؟
هر ویژگی که در انسان واپس رانده شود و در ناهشیار سرکوب شود. راهی برای بروز خود پیدا میکند یا به قول روانشناسان هر چیزی را که سرکوب کنید روزی شما را تسخیر میکند.

طبق اصل انتروپی که یونگ از آن به عنوان یه اصل حاکم بر انرژی روان یاد میکند همواره انرژی از طرفی که انرژی بیشتر دارد به طرفی که کم انرژی تر است سرازیر میشود. پس به میزانی که نسبت به ویژگی در روان بی توجهی کنیم درواقع داریم غیر مستقیم توجه روان را به سمت آن معطوف میکنیم و آنرژی روان را به سمت او سرازیر میکنیم.

سایه ها در واقع مجموعه ای از احساسات و تمایلات تیپا خورده ی ما میباشد که بدون توجه به آنها در ناهشیار واپس رانده شده اند.

نکته جالبی که در مورد سایه ها موجود است، این است که هر احساس و تمایلی که به نظر ما بد می آید، موهبتی در خود دارد که انسان را به تعالی میرساند. از این رو در آغوش کشیدن سایه های وجودمان ما را در مسیر رشد و تکامل قرار میدهد.

در اینجا، جا دارد که کتاب نیمه ی تاریک وجود با محوریت در آغوش کشیدن سایه ها از خانم دبی فورد، ترجمه ی فرناز فرود معرفی کرده که منبع مناسبی برای مطالعه بیشتر در مورد سایه ها میباشد.
منبع: بهینگی

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار