زندگی بخشیدن به مردگان؟
اشپیگل مصاحبه ای داشته با دکتر سام پرنیا، پزشک دانشگاه استونی بروک نیویورک که متخصص مراقبت های ویژه است. دکتر پرنیا باور داره که شیوه مراقبت از بیمارانی که دچار ایست قلبی تنفسی می شوند ظرف سه دهه هنوز بهبود قابل توجهی پیدا نکرده. دکتر پرنیا، مدعی است می شود بیماری که از نظر پزشکی مرده به حساب می آید را با مراقبت های ویژه، ساعت ها بعد از مرگ به زندگی برگرداند.
دکتر پرنیا مثلا می گوید که انجام عملیات احیا قلبی تنفسی معمولا در بیمارستان ها بعد از بیست دقیقه متوقف می شود چون به پزشکان آموزش داده اند که بعد از این مدت دیگر شانس بازگشت نیست. اما واقعیت این است که استدلال پشت این آموزش، تحقیقاتی درباره بافت مغزی در دهه چهل و پنجاه میلادی بود. در حالی که با تکنولوژی امروزین، و مداخلاتی همچون هایپوترمی درمانی (سرد کردن بیمار به هدف کاهش سرعت متابولیسم بافت های در معرض کاهش خونرسانی همچون مغز و کاهش نیازهای متابولیک شان) می توان مدت ها بعد از این ۲۰ دقیقه بیماران را به زندگی بازگرداند.
دکتر پیرنیا معتقد هست که مشکل همه ما اعم از بیمار و پزشک و قوانین این است که در گذشته باقی مانده اند. زمانی بود که مرگ مفهومی بسیار روشن بود. فرد یا زنده بود یا مرده. اما با ظهور احیا و همینطور تکنولوژی های جدید تر، کسانی که قبلا مرده انگاشته می شدند اکنون به فراوانی به زندگی عادی شان بازگردانده می شوند. دکتر پیرنیا می گوید همه مفهوم مرگ و زندگی، حول زنده بودن بافت مغزی می گردد. اکنون که نرخ احیای موفق بعد از ایست قلبی به ۳۰-۴۰ درصد رسیده، است، مشکل اصلی، حفاظت بافت مغزی هست چرا که مغز در زمان ایست قلبی نمی میرد بلکه درست زمانی که قلب دوباره به راه می افتد دچار مشکل می شود. اکسیژن وقتی به بافتی که برای مدتی طولانی بدون اکسیژن بوده می رسد، خودش اثری مخرب بر بافت دارد (به دلیل تسریع فرآین متابولیک به شکل کلی که باعث تولید فرآورده های سمی هم می شود). بنابراین ۷۲ ساعت بعد از احیا معمولا بسیار حیاتی است.
در ادامه دکتر پرنیا به خطای انسانی در زمانی بسیار حیاتی اشاره می کند: زمانی که قلب از حرکت می ایستد، ظرف چند ثانیه فرد هوشیاری ش را از دست می دهد و نوار مغزی هم حکایت از ایست تمامی فعالیت های مغزی دارد. در این زمان است که اگر کار درست انجام نشود فرد ممکن است بمیرد یا اینکه برای همیشه با عوارض مغزی دست و پنجه نرم بکند.
در این زمان، احیا با ماساژ قلبی شروع می شود ولی بایستی در اولین فرصت این کار را به دستگاه سپرد چون تحقیقات فراوان نشان داده ند که بهترین پزشکان و پرسنل بهداشت هم نم یتوانند این کار را مطابق استانداردهای لازم برای بیش از چند دقیقه انجام بدهند. همینطور بوسیله یک ماسک و بگ، تنفس مصنوعی به فرد داده می شود. همینطور در دادن تنفس هم انسان ها معمولا دچار اشتباهات پرشمار می شوند.
وقتی که قلب دوباره به فعالیت ادامه داد می بایست بیمار را سرد کرد. هدف این است که دمای بدن ۳۷ درجه را به ۳۲ تا ۳۴ درجه برسانیم. این کار سرعت متابولیسم و همینطور روند مرگ سلولی را کند می کند. اما حتی در بهترین جاها هم هنوز نیمی از بیماران چنین درمانی دریافت نمی کنند.
مکانیسم دیگر کنترل تنفس بیمار است طوری که اکسیژن کافی به بیمار برسد. اما اگر حتی با دستگاه ونتیلاتور هم نشود اکسیژن کافی رساند، از دستگاه قلب و ریه مصنوعی استفاده می شود. ECMO دستگاهی ست که دو سوزن بزرگ دارد که یکی در گردن گذاشته می شود و دیگری در ران و قلب را دور می زند و اکسیژن رسانی به خون را داخل ماشین و بیرون از بدن انجام می دهد.
دکتر پیرنیا توضیح می دهد که با این وجود، نیاز به زیرساخت های زیادی هستیم تا بتوانیم افرادی را در سه حیطه تخصصی طب یعنی بیماری های قلبی، مراقبت ویژه و مدیریت تنفسی کنار هم بیاوریم تا بتوانیم افراد بیشتری از کسانی که از نظر بالینی مرده اند را زنده بکنیم. او می گوید که روشن است که همه را نمی شود نجات داد ولی افراد جوان که بیماری ویژه ای ندارند نبایستی با ایست قلبی بمیرند. اگر شما خونریزی فراوان داشته باشید یا سکته قلبی بکنید، می شود از مرگ تان جلوگیری کرد. اگر سرطان پیشرفته داشته باشید و قلب تان بیاستد، حتی اگر قلب تا دوباره راه بیوفتد، راه حلی برای سرطان تان هنوز نیافته ایم. همینطور عفونت های سخت با میکروب هایی که علیه انواع نتی بیوتیک ها مقاوم هستند.
اما کسی که سلول های مغزش مرده باشند دیگر نمی توان زنده کرد. چه امروز چه هزار سال دیگر، وقتی سلول های مغزی مردند کاری از کسی ساخته نیست. اما بایستی توجه کرد که در میان این وضعیت و وضعیت ایست قلبی یک ناحیه خاکستری وجود دارد که کارهای زیاد می شود کرد. همینطور اینکه امروز، شیوه اعلام مرگ مغزی با معاینه واکنش های ساقه مغز است نه مشاهده مرگ خود سلول های مغزی.
در پایان دکتر پیرنیا می گوید که از طرفداران تئوری تجربه های نزدیک به مرگ است و خودش یک تحقیق در حال انجام دارد که برای اینکه از حرف کسانی که می گویند وقت احیا که از نظر بالینی مرده اند، روح شان از بدن خارج شده و به بالای اتاق رفته، تصاویری در طبقات فوقانی کمدهای اتاق احیا گذاشته تا بعد از بازگشت از ایشان بپرسد که آیا توانسته اند آنها را ببینند یا نه. او وعده کرده نتایج تحقیق ش را منتشر خواهد کرد.
ارسال نظر