بیماری شما ریشه عصبی دارد یعنی چه؟
پارسینه: شاید بارها و بارها پیش آمده که برای درمان دردی به پزشک مراجعه کرده باشید و شنیده باشید که پزشک میگوید، مشکل خاصی ندارید و ریشه درد شما عصبی است؛ اما آیا ریشه همه دردها عصبی است؟
بسیاری از افراد در طول زندگی خود از دردهای عضلانی شدیدی رنج میبرند در حالی که در اسکن و ام آر آی، آنها نشانهای از بیماری یافت نمیشود، این افراد در طول بیماری خود تحت درمانهای مختلف دارویی اعم از مصرف مسکنهای قوی تا تزریق کورتون قرار گرفته، اما درد در جای خود باقی است و نشانهای از بیرون از جسم آنها وجود ندارد به همین دلیل اثبات وجود دردی که متحمل میشوند، به راحتی امکان پذیر نیست.
این بیماری تا جایی پیش میرود که زندگی این دسته از افراد را تحت الشعاع قرار داده و آنها از انجام کوچکترین فعالیت روزانه محروم میشوند. آنچه این دسته از بیماران را آزار میدهد عدم درک از اطرافیان خانواده آنها است، زیرا همان طور که گفته شد این بیماری هیچ گونه نشانه بیرونی ندارد و ریشه آن کاملا عصبی است. تشخیص و درمان به موقع آن کمک بسیاری به این دسته از بیماران کرده چرا که از پیشرفت بیماری و تحمل بیش از اندازه این درد جلوگیری میکند.
چه بسیار افرادی که از بیماری خود بی خبر هستند و تحت درمانهایی به عنوان آرتروز و روماتیسم قرار گرفته و اثرات منفی داروهای این نوع بیماریها را نیز متحمل شده اند و به دلیل تحمل درد دچار بیماری روحی و روانی از جمله افسردگی شده و امید خود را از دست داده اند در حالی که جنس بیماری آنها از جنس عصبی است، بیماری که به عنوان بیمارهای روان تنی شناخته میشود.
اختلال روانتنی یا اختلال سایکوسوماتیک به صورت اختلال بدنی که تحت تأثیر ذهن قرار دارد یا در شدیدترین حالت، توسط ذهن ایجاد میشود، تعریف شدهاست. اختلالهای روانتنی، شامل اختلالهایی است که در آنها نشانهها مستقیماً مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیرعادی در محیط زیست شیمیایی مغز است؛ ممکن است در نتیجه پیری، بیماریهای تباهکننده دستگاه عصبی (مثل سیفیلیس)، یا فروبری مواد سمی (مثل مسمومیت ناشی از سرب یا الکلیسم) ایجاد شوند.
تشخیص اختلال روانتنی، زمانی صورت میگیرد که یک اختلال با آسیب جسمانی شناخته شده وجود داشته باشد و رویدادهایی که از نظر روانشناختی معنادار هستند، قبل از اختلال واقع شده و به شروع یا وخیمتر شدن آن کمک کنند. زمانی که عوامل روانشناختی بر بیماری جسمانی تأثیر میگذارند، معمولا فرد انکار میکند که بیمار است، از مصرف دارو خودداری میکند و ممکن است وجود عوامل خطر را که احتمالا حالت جسمانی را وخیمتر میکنند، نادیده بگیرد. ملاک اول، اختلالهای روانتنی را از اختلالهای جسمانیشکل جدا میکند. اختلالهای جسمانی شکل، مبنای جسمانی شناخته شدهای ندارند، اما اختلالهای روانتنی، مبنای جسمانی دارند. عوامل روانی میتوانند شرایط جسمانی متعدد را در تعداد زیادی از دستگاههای عضوی تحت تأثیر قرار دهند، دستگاههایی از جمله دستگاه تنفسی، دستگاه قلبی - عروقی، پوست و دستگاه هاضمه و اندامهای حسی. در هر فرد ممکن است تنها یک دستگاه عضوی در برابر تأثیرات روانی آسیبپذیر باشد.
بیماریهای روان تنی یا اختلالات سایکوسوماتیک بیماریهایی هستند که علت جسمی ندارند بلکه روان در به وجود آمدن این بیماریها نقش مهم و مؤثری را ایفا میکند. به دلیل اهمیت بالای اینگونه از بیماری ها که می تواند طیف وسیعی از افراد را درگیر کند بر آن شدیم تا در این ارتباط با توجه به نوع بیماری، علل و عوامل و همچنین راهکارهای پیشگیری و درمان آن با متخصصان حوزه سلامت روان گفتگو کنیم.
دکتر امید رضائی روانپزشک فلوشیپ سایکوسوماتیک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی در پاسخ به این سئوال که اصطلاح روان تنی یا سایکوسوماتیک به چه معنی است؟ میگوید: اصطلاح روان تنی یا سایکوسوماتیک از واژههای یونانی Psycho (روح) و Soma (تن) گرفته شده است و از لحاظ لغوی این واژه به تاثیر ذهن بر بدن اشاره دارد. یک مثال ملموس که با آن روبرو شده ایم تکرر ادرار در زمان امتحان است که یک مشکل جسمی به نظر می آید، اما دستگاه ادراری ایرادی ندارد بلکه این اضطراب است که عامل تکرر ادرار می شود.
وی در مورد بیماریهای به ظاهر جسمی که علت روانشناختی دارد، ادامه میدهد: چندین نوع اختلال وجود دارد که در ظاهر یک مشکل جسمی به نظر می آید. بیمار انگاری یا اختلال علائم جسمی، اشتغال ذهنی بیمار با ترس از بیمار شدن است. این ترس هنگامی ایجاد می شود که بیمار علائم یا عملکرد بدن را اشتباه تفسیر می کند. این اشتغال ذهنی سبب ناراحتی قابل ملاحظه و تخریب عملکرد بیمار می شود. اختلال علایم جسمی گاهی شکل دیگری از سایر اختلالات روانی است و بیش از همه با اختلالات افسردگی و اضطراب ارتباط دارد. اختلال اضطراب بیماری، نوع دیگری از بیماری روان تنی است، این بیماران افرادی هستند که با بیمار شدن یا ابتلا به نوعی از بیماری اشتغال خاطر دارند. بیمار دچار اختلال اضطراب بیماری، معتقدند که مبتلا به یک بیماری جدی هستند که هنوز تشخیص داده نشده است و نمی توان آنها را قانع کرد که اشتباه فکر می کنند؛ بنابراین سالها میت وانند برای بیماری که وجود ندارد به پزشکان متعدد مراجعه کنند و البته همه آنها او را به روانپرشک ارجاع خواهند داد.
اختلالات تبدیلی یا اختلالات نرولوژیک در کارکردهای حسی یا حرکتی مشکل ایجاد می شود که شک بیماری جسمی را به ذهن متبادر می کند، اما ناشی از عوامل روانشناختی است. فلج، کوری و ناتوانی در صحبت کردن از جمله مثالهای این نوع اختلال هستند که در ظاهر جسمی به نظر می رسند، ولی در واقع علل روانشناختی دارند.
رضائی در مورد بیماری های طبی که عوامل روانشناختی بر آن تاثیر دارد، میگوید: بهتر است ابتدا تعریفی از سلامت داشته باشیم امروزه نگاه غالب به مقوله سلامت، بر اساس مدل زیستی، روانی، اجتماعی و معنوی است. یعنی سلامتی زمانی حاصل می شود که همه این عوامل به شکل متوازنی سالم باشد براین اساس مفهوم پیشین سلامت که عدم بیماری جسمی با معلولیت تعریف می شد دیگر جایگاهی ندارد. با این نگاه در هر بیماری هر چهار عامل نقش دارند و می توانند در شدت یا بهبود بیماری تاثیر داشته باشند؛ بنابراین بیماری روان تنی می تواند تقریبا در هر عضوی از بدن از جمله دستگاههای تنفسی، قلبی عروقی، گوارش، ادراری، تناسلی، پوست و اندامهای حسی، علائمی ایجاد کند. همچنین افرادی که به بیماریهای جسمی مبتلا شده اند، امکان دارد به دلایل روانشناختی مانند ناامیدی یا افسردگی، بی اعتمادی و مواردی از این قبیل، از درمان به موقع، پیگیریهای درمانی و مصرف داروها اجتناب کنند و بیماری آنها شدت بیشتری پیدا می کند به این طریق در زیر مجموعهای بیماریهای روان تنی قرار میگیرند. با این تعریف انواع بیماریها میتوانند جزء اختلالات روان تنی باشند، به عنوان مثال بیماریهایی همچون میگرن، سردردهای تنشی، کمر دردها و سایر دردها، تهوع و استفراغ، ورم مزمن روده بزرگ، آسم، جوش و آکنه، واکنشهای آلرژیک، اختلالات پوستی مانند کهیر، جوش ها و پسوریازیس (یک نوع بیماری پوستی) افزایش یا کاهش ترشح غدد داخلی مانند کمکاری یا پرکاری تیروئید، دیابت نوع دو، چاقی، برخی از انواع فشار خون، بیماری عروق کرونر قلب و بی نظمی ضربان قلب ممکن است از نوع بیماریهای روان تنی باشند.
در این نوع بیمارها درمان های پزشکی همراه با درمان های روانپزشکی و روان درمانی کمک بیشتری در کنترل بیماری به فرد می کند در حالی که داروهای پزشکی ممکن است در درمان یا کنترل این بیماران کارایی لازم را نداشته باشد چنانکه به طور مثال با وجود گرفتن داروهای کاهنده قند خون همچنان قند خون بالاست یا با وجود مصرف داروهای کاهنده پر فشاری خون، هنوز فشار خون به سطح قابل قبولی نرسیده است.
این روانپزشک فلوشیپ سایکوسوماتیک در مورد درمان بیماری های روان تنی میگوید: روانپزشکان بر حسب نوع مشکل بیمار، داروهای مناسب را تجویز میکنند تا با به تعادل رساندن مواد شیمیایی مغز، عملکرد بخشهایی از بدن را بهبود بخشند. همچنین رویکردهای متفاوت روان درمانی نیز میتواند به بهبود بیماران کمک شایانی کند. به طور کلی به رغم درد و آلامی که بیماران مبتلا به اختلالات روان تنی تجربه میکنند، بسیاری از این بیماران با استفاده از درمانهای مناسب پزشکی، روانپزشکی و روانشناختی میتوانند بهبود پیدا کرده و زندگی راحت تری را تجربه کنند.
تشریح بیماری روان تنی از زبان یک روانشاس
دکتر معصومه محسنی کبیر متخصص روانشناسی سلامت در مورد علتهای روانشناختی بیماریهای روانتنی از جمله خود بیمارانگاری، اضطراب بیماری یا اختلالات تبدیلی که باعث فلج یا کوری می شود، میگوید:
عوامل مختلفی میتواند در ایجاد این بیماریها موثر باشد یکی از علتهای آن این است که این افراد، علائم جسمی خود را تشدید و تقویت می کنند. آنها تحمل کمتری نسبت به ناراحتی جسمانی دارند برای مثال چیزی که یک شخص عادی آن را فشار شکمی خفیف درک میکند این افراد ممکن است آن را درد شکمی شدید ادراک کند. افسردگی میتواند در درک شدیدتر درد نقش مهمی داشته باشد.
مطابق با نظریههای روانپویشی امیال پرخاشگرانه و خصمانه نسبت به دیگران به شکایات جسمی تبدیل میشود خشم این بیماران در ناکامیهای گذشته، طرد شدنها و فقدانها ریشه دارد این بیماران در ابتدا در صدد جلب توجه و کمک دیگران برمیآیند و بعد کمک آنها را به دلیل بی اثر بودن رد میکنند. این افراد با گرفتن نقش بیمار از وارد شدن به مسائل به ظاهر لاینحل اجتناب میکنند و چالشهای نامطلوب را به تعویق بیاندازد همچنین از تکالیف و تعهدات معمول خود معاف میشوند. این اختلالات گاهی شکل دیگری از سایر اختلالات روانی نظیر افسردگی و اضطراب به خود میگیرد. حدود ۸۰ درصد بیماران مبتلا به اختلال جسمی ممکن است دچار اختلالات اضطراب و افسردگی نیز باشند.
وی در پاسخ به این سئوال که از چه زمانی بیمارهای روانتنی مورد توجه قرار گرفت و بهعنوان یک بیماری جسمی با منشا روان شناخته شد، میگوید: تاریخچه شناخت بیماریهای روانتنی برمیگردد به کارهای زیگموند فروید، او نخستین نظریه پردازی بود که مفهوم روان و تن را کنار هم قرار داد او اهمیت هیجانات را در ایجاد آشفتگیهای روانی و مشکلات جسمی نشان داد. اولین بیمار روانتنی او آنا اُ بود. آنا که زن ۲۱ ساله باهوش و جذابی بود علائم متعددی از جمله فلج، زوال حافظه، تهوع و اختلال بینایی و تکلم از خود نشان میداد و این نشانهها برای نخستین بار زمانی ظاهر شدند که او از پدرش که در بستر مرگ بود پرستاری میکرد. این علائم شدید جسمی در حالی بروز کرده بود که هیچ دلیل جسمی برای آن مشخص نبود. بعد از فروید به ویژه در قرن بیستم دیگر موارد بیماری های روانتنی مانند درد مزمن و خستگی نیز مورد توجه قرار گرفت به عبارت دیگر بهبود روشهای تشخیص طبی نظیر ام آر آی و سی تی اسکن و سایر آزمایشات؛ این امکان را فراهم کرد تا راحتتر علل عضوی رد شود و علتهای معطوف به روان نقش پررنگتری گرفت.
محسنی کبیر در مورد ویژگیهای روانشناختی بر سلامت و رفتارهای غیر بهداشتی نیز میگوید: یکی از مهمترین عوامل، هیجانات منفی هستند هیجانات منفی شامل غم، اضطراب، ترس، خشم، شرم و احساس گناه است هر چند این هیجانات را همه افراد تجربه میکنند، اما بعضی افراد که سطح بیشتر و طولانی تری از این عواطف را تجربه میکنند ممکن است نشانههای جسمی بیشتری داشته باشند. فراوانی مشکلات قلبی و عروقی، گوارشی، خستگی و کاهش انرژی، مشکلات خواب و دردهای جسمانی در این افراد بیشتر است. شاید بسیار تجربه کرده اید در زمان خشم ضربان قلب و فشار خون افزایش مییابد بنابراین افرادیکه دائما سطوح بالای برانگیختگی را تجربه میکنند فشار زیادی را به قلب و عروق خود وارد میکنند و در معرض مشکلات قلبی و عروقی قرار میگیرند.
خصومت و ناسازگاری نیز از عوامل مهم و تاثیرگزار بر سلامت است. افراد خصومت ورز بی اعتماد، بدبین، پرخاشگر و اهل مجادله هستند فشار خون بالا و بیماریهای قلب و عروق کرونر و و حتی مرگ در این افراد بالاتر از افراد عادی است. کیفیت رابطه زناشویی نیز از جمله عواملی است که در ایجاد شکایات جسمی نقش دارد.
وی در توضیح کیفیت زندگی زناشویی و بیمارهای روانتنی میگوید: کیفیت زندگی زناشویی بر سلامت فیزیکی موثر است. پژوهشهای زیادی رابطه بین کیفیت زندگی زناشویی و سلامت جسمی را تایید کردهاند. رضایت زناشویی پیشگویی کننده رضایت از زندگی و تندرستی است، تحقیقات نشان داده است، رضایت زناشویی بر سیستم ایمنی و پاسخهای التهابی و در التیام زخم تاثیر دارد، همچنین مداخلات زوجدرمانی با افزایش رضایت زناشویی بر کاهش دردهای مزمن اثرات مثبتی داشته است رابطه رضایت بخش همچنین با کاهش عوامل خطر در بیماریهای قلبی- عروقی مرتبط است تحقیقات فوق تایید کننده تاثیر رضایت زناشویی در سلامت جسمی و روانی است که خود میتواند تاثیر گذار بر سایر جنبههای زندگی باشد؛ بنابراین زوجدرمانی و افزایش رضایت زناشویی نه تنها درتحکیم روابط زوجین موثر است بلکه در سلامت روانی و جسمی نیز موثر است.
نکته مهم، تاهل، صرف نظر از محتوای آن، هنگامی که از دسـت مـی رود، پیامدهای منفیتری را نسبت به افـرادی که هرگـز ازدواج نکـرده، بـه همراه دارد. پژوهشها نشان میدهند کـه حمایـت از سـوی منـابع دیگر، نمیتواند جای نداشتن حمایت نزدیک در رابطه زناشویی را پر کند. طلاق یا مرگ همسر هر دو میتوانند منجر به تنش و استرس بسیار شود که با مشکلات جسمی خود را نشان دهد. حتی گاهی ممکن است سالها پس از طلاق یا مـرگ همسـر، دردهـای روانی و افسردگی بهصورت نشانههای بیماری جسمی ظاهر شود. گاهی این افسـردگی، چندین سال زیر نقاب شکایات جسمانی متعدد پنهان میماند که در اینجا به جای سرگردان شدن در مطبهای پزشکان مختلف بهتر است از رواندرمانی و تنظیم هیجانات برای کاهش این علائم کمک گرفت.
این متخصص روانشناسی سلامت در پاسخ به این سئوال که درمانهای روانشناختی چه کمکی در بیماریهای روانتنی دارد؟ میگوید: درمان روانشناختی بیماری های روانتنی برپایه آموزش تنظیم هیجانات قرار دارد و به فرد میآموزد تا چگونه احساسات مختلف از جمله خشم، غم، استرس و اضطراب را مدیریت کند. روانشناسان سلامت به ویژه و همچنین رواشناسان بالینی برای درمان اختلالات روان تنی بر حسب تخصص و همچنین نیاز بیماران، از رویکردهای متفاوتی مانند درمانهای تحلیلی، درمانهای شناختی-رفتاری، روان درمانی حمایتی، گروه درمانی و خانواده درمانی استفاده می کنند، پر واضح است تمام این درمانها در تنظیم هیجانات میتوانند موثر واقع شوند.
ارسال نظر