گامی آسان برای کاهش درگيريهاي درونيتان
پارسینه: با به زبان آوردن واقعيتها، راه را براي اعتماد بيشتر هموار ميکنيد و به صورت صادقانهاي نشان ميدهيد سرنوشت اين رابطه تا چه اندازه برايتان مهم است.
افرادي که کمتر دروغ ميگويند، رابطه زناشويي بهتري دارند و در مجموع زندگي بهتري براي خود ميسازند. به همين دليل کمتر از سلامت جسميشان ناله ميکنند. «يافتههاي ما اين نظريه را ثابت ميکند که دروغ کمتر، سلامت بيشتر ميسازد.» دکتر آنيتا کلي، پروفسور روانپزشک از دانشگاه نوتردام اين جمله را به زبان ميآورد و ميگويد:« اين نظريه از يک پايه علمي ريشه ميگيرد که هر چه رابطه بهتري داشته باشيد، از نظر سلامت در معرض خطر کمتري قرار داريد.»
درست است که بيشتر مقالههاي علمي که تا امروز منتشر شدهاند، ميخواهند ثابت کنند چطور ميشود دروغ کمتري گفت يا چطور ميتوان دروغ را تشخيص داد، اما دکتر کلي دنبال پاسخ سوالي متفاوت ميگشت: «چطور مردم را متقاعد کنيم دروغ کمتري بگويند؟» و سپس به اين سوال برسيم که «تاثير دروغ بر زندگي ما چيست؟» دکتر کلي، يافتههاي خود را در جلسه سالانه روانپزشکي آمريکا که سال 2012 در اورلاندو برگزار شد، ارائه کرده است.
دروغگويي به روايت آمار
به صورت ميانگين، آمريکاييها 11 مرتبه در هفته دروغ ميگويند. اين عدد را آنيتا کلي از روي فرمهايي که در اختيار مراجعانش قرار داده بود به دست آورد. برخي از اين دروغها، دروغهاي شاخدار است، بعضيهايشان دروغهاي بياشکال و برخي ديگر براي نشان دادن تضاد احساس. کلي و همکارش ليجوان وانگ، 110 نفر را در 2 گروه جاي دادند. اين مراجعان 18 تا 71 ساله بودند و هر 2 گروه موظف بودند هفتهاي يک روز به آزمايشگاه سر بزنند و تحت آزمايش قرار گيرند.
يک گروه مشتاق بودند دروغگوييشان را ترک کنند و به آنها آموزش داده شد چطور دروغ نگويند، مثلا به آنها گفتند از استراتژي طفره رفتن از زير پاسخ اصلي و مستقيم استفاده کنند. گروه دوم آموزشي درباره دروغ نگفتن به دست نياوردند. تنها از آنها خواسته شد به سوالات کارشناسان پاسخ دهند و مثلا بگويند در هفته گذشته چند مرتبه دروغ گفتهاند و معمولا در چه زمينهاي دروغ ميگويند تا امکان دستهبندي دروغها به دست آيد. هر 2 گروه درباره رابطههايشان صحبت ميکردند و از بيماريهاي جسمي و روانيشان ميگفتند. در اين ميان، حتي مشکل خواب در شبهنگام يا سردرد را هم به زبان ميآوردند.
نتيجه چه بود؟
پس از 10 هفته آزمايش هر 2 گروه کمتر دروغ ميگفتند اما نتيجه اين بود که گروهي که آموزشهاي لازم براي دروغ نگفتن به دست آورده بودند، در طول يک هفته کمتر از يک دروغ بيآزار ميگفتند و حتي ديده شد از هفته سوم کمتر دروغ به زبان ميآوردند اما گروه ديگر روي عدد 3 جاخوش کرده بودند. براي هر 2 گروه کاهش فاحشي در زمينه دروغهاي بزرگ اتفاق افتاده بود اما دکتر کلي دنبال پاسخ سوالي ديگر بود و در نهايت از روي اعداد و ارقام به اين نتيجه رسيد که «رابطه مشخصي ميان دروغ کمتر و سلامت بيشتر در هر 2 گروه مشاهده ميشود.» او توضيح ميدهد: «آنها بدون آنکه بدانند ما را به چه نتيجهاي ميرسانند، برايمان توضيح ميدادند هر چقدر تعداد دروغهاي کمتري به زبان ميآوردند، وضعيت سلامتشان نيز بهتر بوده است.»
براي نمونه زماني که افراد حتي دروغهاي کوچک کمتري به زبان ميآوردند، کمتر از ناخوشيهاي کوچک ميناليدند. درباره مرز ميان دروغ و سلامت نيز ميتوان گفت: «با به زبان آوردن واقعيتها، راه را براي اعتماد بيشتر هموار ميکنيد و به صورت صادقانهاي نشان ميدهيد سرنوشت اين رابطه تا چه اندازه برايتان مهم است.»
افسردگي کمتر، اعتماد بيشتر
تحقيقي در دانشگاه والسلي نيز توسط دکتر سلي تران، انجام شده و ميگويد: «تحقيقات من روي هر 2 گروه مردان و زنان نشان ميدهد صداقت و راستگويي در رابطه باعث ميشود احساس افسردگي در افراد کمتر شود و آنها اعتماد به نفس بيشتري از خود نشان دهند.» تحقيقات دکتر تران نشان ميدهد صداقت باعث ميشود تعهد افراد نسبت به يکديگر بيشتر شود. هرچند ممکن است ميزان درگيري ميان افراد را نيز بيشتر کند اما در نهايت رابطهاي بهتر و عميقتر ايجاد ميکند.
از آنجايي که راستگويي باعث ميشود درگيريهاي درونيتان کمتر شود و در نهايت احساس بهتري نسبت به خود داشته باشيد، راحتتر ميتوانيد با احتمال ريسک ناشي از صداقت کنار بياييد. وقتي دروغ ميگوييم، به صورت مستقيم روي اعتمادبهنفس مان تاثير ميگذارد و باعث ميشود حساسيتهاي عصبيمان بالاتر برود. به همين دليل است که به اين نتيجه ميرسيم راستگويي، احساس مثبتي با خود ميآورد که در نهايت چيزي جلودارش نيست.
منبع: زندگی مثبت
ارسال نظر