گوناگون

افسانه‌هایی درباره مغز انسان

پارسینه: مغز سیستم عصبی مرکزی بدن‌مان را کنترل می‌کند و باعث می‌شود بتوانیم راه برویم، صحبت کنیم، نفس بکشیم و فکر کنیم. این عضو به شدت پیچیده، حدود صد بیلیون عصب دارد.

مغز سیستم عصبی مرکزی بدن‌مان را کنترل می‌کند و باعث می‌شود بتوانیم راه برویم، صحبت کنیم، نفس بکشیم و فکر کنیم. این عضو به شدت پیچیده، حدود صد بیلیون عصب دارد.

پیچیدگی مغز باعث شده چند حوزه از پزشکی و علم از جمله عصب‌شناسی و روان‌شناسی به مطالعه آن بپردازند. درواقع این پیچیدگی مغز موجب شده درباره آن افسانه‌هایی هم گفته شود. افسانه‌هایی که عمدتا پایه و اساس علمی ندارند ما در اینجا به بررسی چند نمونه از این باورهای رایج درباره مغز می‌پردازیم.

مغز چه رنگی است؟

تاکنون به رنگ مغز فکر کرده‌اید؟ اگر نمونه مغز نگهداری شده در ظرف‌های مخصوص آزمایشگاه‌ها را دیده باشید، عمدتا به رنگ سفید، خاکستری یا ته رنگی از زرد است. اما مغز فعال و درحال کار که در جمجمه قراردارد حاوی رنگ‌های سفید، سیاه و قرمز است.

البته بیشتر قسمت‌های مغز خاکستری است و در تمام بخش‌های مغز ـ همانند نخاع ـ ماده خاکستری وجود دارد و شامل انواع متفاوتی از سلول‌ها مانند سلول‌های عصبی است. ماده سفید رنگ مغز درواقع الیاف عصبی هستند که به ماده خاکستری متصل‌اند. جزء سیاه در واقع همان جسم سیاه حاوی نوروملانین است. این جسم سیاه نوعی رنگدانه و بخشی از گره‌های پایه است در آخر به دلیل وجود رگ‌های خونی فراوان در مغز رنگ قرمز هم مشاهده می‌شود.

موتسارت و هوش

بیشتر والدین برای نوزادان و کودکان نوپایشان موسیقی‌های کلاسیک خریداری می‌کنند و معتقدند آنها با شنیدن این نوع موسیقی درک شناختی‌شان قوی و باهوش‌تر می‌شوند. این تفکر اثر موتسارت نام دارد. اما از کجا ناشی شده است؟

دهه 50، آلبرت توماتیس، پزشک گوش، حلق و بینی مدعی شد با استفاده از موسیقی موتسارت توانسته به افراد مبتلا به اختلالات گفتاری و شنیداری کمک کند. دکتر فرانسیس راچر محققی از دانشگاه کالیفرنیا می‌گوید که این موسیقی کسی را باهوش نمی‌کند اما می‌تواند عملکرد مربوط به فضا و زمان را تقویت کند. اکنون اطلاعاتی علمی وجود ندارد که ثابت کند شنیدن موسیقی موتسارت یا هر موسیقی کلاسیک دیگری کسی را باهوش‌تر کند.

البته راچر معتقد است اگر به جای گوش کردن موسیقی، به نواختن آن بپردازیم بهتر است زیرا شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد یادگیری یک آلت موسیقی تمرکز، اعتماد به نفس و هماهنگی را افزایش می‌دهد.

چین و چروک‌های مغز

مغز انسان نسبت به حیوانات دیگر بزرگ‌تر است تا بتواند عملکرد بیشتر را انجام دهد. اما برای این‌که بتواند براحتی درون جمجمه جای شود باید فشرده باشد بنابراین هرچقدر رشد کند بیشتر تا می‌خورد. اگر مغز را از حالت فشرده‌اش خارج و برآمدگی و شیارهایش را باز کنیم به اندازه یک روبالشی خواهد شد. تعداد این برآمدگی و شیارها در افراد، متفاوت است.

مغز انسان از ابتدای جنینی چندان پرچین و چروک نیست و به مرور با رشد جنین سلول‌های عصبی نیز رشد کرده و به نواحی مختلف مغز مهاجرت می‌کنند و این شیارها و برآمدگی‌ها را موجب می‌شوند. در 40 هفتگی چین‌های مغز هر فرد کاملا تکمیل می‌شود. بنابراین با یادگیری بیشتر هیچ چینی اضافه نمی‌شود. این شکل مغز در تمام عمرمان ـ البته تا وقتی که مغزمان سالم بماند ـ به همین شکل باقی می‌ماند.

یادگیری به وسیله پیغام‌های نیمه‌خودآگاه

این‌که می‌توانیم از طریق پیغام‌های نیمه‌خودآگاه مطالبی بیاموزیم چیزی است که دولت، شرکت‌های بزرگ و رسانه‌ها سعی دارند به ما بقبولانند. اولین کسی که این موضوع را مطرح کرد جیمز ویکاری، محقق اموربازار بود. او گفت که سال 1957 در یک فیلم سینمایی در نیوجرسی پیغام‌هایی قرار داده بود که به صورت برق‌آسا ظاهر می‌شدند و فقط 1.3000 ثانیه طول می‌کشیدند و به سینماروها نوشیدن کوکاکولا و خوردن ذرت بوداده را توصیه می‌کرده است. بنابرگفته ویکاری، فروش کوکاکولا 18 درصد و ذرت بوداده بیش از 57 درصد افزایش یافت. اما آیا این موضوع صحت دارد؟ به دنبال بررسی‌های علمی دیگر مشخص شد این مساله اثبات علمی ندارد و درواقع معلوم شد ویکاری در مورد نتایج تحقیقش دروغ گفته بوده و چنین چیزی عملی نیست.

فعالیت مغز پس از قطع سر

داستان‌های زیادی درمورد این‌که وقتی سر فردی قطع شود تا چند ثانیه پس از آن همچنان هوشیار می‌ماند و چشم‌ها و لب‌هایش حرکت می‌کند گفته شده است. اما پزشکان معتقدند این مساله در حقیقت براثر انقباض واکنشی ماهیچه‌ها رخ می‌دهد و آگاهانه و از روی اختیار نیست. بریدن سر، آن را از قلب و در نتیجه اکسیژن جدا می‌کند و مغز بلافاصله به کما ومرگ می‌رود. و به احتمال زیاد به دلیل افت سریع خون فقط دو تا سه ثانیه هوشیار خواهد ماند.

بنابراین امکان ندارد که کسی پس از این‌که سرش از بدنش جدا شد بتواند هوشیار باشد. البته پزشکان معتقدند جداسازی سر و نخاع به دلیل برش عرضی بافت‌های اطراف می‌تواند تولید درد بیش از حد کند و به همین دلیل است که بسیاری از کشورها هنگام اجرای مجازات مرگ از گیوتین یا سرزدن به طور کلی استفاده نمی‌کنند.

ضایعه همیشگی مغز

صدمه مغزی بسیار ترسناک است. مغز در برابر انواع و اقسام جراحات بسیار حساس بوده و می‌تواند بر اثرعفونت یا سانحه رانندگی آسیب ببیند. در واقع آسیب مغز با مرگ سلول‌های مغزی شروع می‌شود. از نظر اکثر مردم صدمه مغزی حالتی است که یا فرد به حالت گیاهی فرو می‌رود یا دچار ناتوانی‌های دائم فیزیکی یا ذهنی می‌شود.

اما وضع همیشه به این منوال نیست. انواع متفاوتی از صدمات مغزی وجود دارد. یک نوع ملایم آن، ضربه به سر است که باعث می‌شود مغز درون جمجمه تکان سختی بخورد و دچار پارگی شریان‌ها و خونریزی شود. البته بیشتر کسانی که دچار این نوع جراحت شدند بعد از مدتی بهبود یافتند زیرا مغز می‌تواند جراحت‌های جزئی را درمان کند. از طرفی دیگر جراحت‌های شدید مغزی صدمات شدیدتری به مغز وارد می‌کند به گونه‌ای که باید برای درمان فرد آسیب دیده به جراحی متوسل شد و گاهی این صدمات دائمی و غیرقابل بازگشت باقی می‌مانند.

اگر اعصاب موجود در مغز صدمه ببیند و از بین برود مجددا رشد نخواهد کرد اما سیناپس‌ها یا همان ارتباط بین اعصاب می‌توانند رشد کنند.

درواقع مغز گذرگاه‌های جدیدی بین اعصاب ایجاد خواهد کرد و مغز به دلیل انعطاف‌پذیری می‌تواند برخی از نواحی خود را که عملکردهای دیگری داشته‌اند را به انجام کارهای جدید اختصاص دهد. دقیقا به همین دلیل است که بیماران مبتلا به سکته مغزی پس از مدتی درمان می‌توانند توانایی گفتاری و مهارت‌های حرکتی‌شان را به دست آورند. در ضمن بسیاری از اعمال مغز چنان پیچیده است که بیشتر مواقع پزشکان نمی‌توانند 100 درصد بگویند کدام بیماری مغزی دائمی خواهد بود و کدام درمان قطعی خواهد داشت.

مواد مخدر و ایجاد حفره در مغز

عده‌ای از مردم معتقدند که مصرف مواد مخدر بویژه اکستازی در مغز فرد مصرف‌کننده چند حفره به وجود می‌آورد. محققان مدعی‌اند که موادمخدر موجب تغییرات کوتاه و بلندمدت در مغز می‌شود. مواد مخدر مثل دوپامین از قدرت و توان انتقال‌دهندگان عصبی که علائم ارتباطی در مغز را تولید می‌کنند می‌کاهد و این کاهش، موجب ایجاد اشکال در عملکرد اعصاب می‌شود.

از طرفی دانشمندان متوجه شدند مواد مخدر ساختارهای خاصی در مغز فرد معتاد به وجود می‌آورد. درواقع همین امر، در رفتار معتادان تغییر به وجود می‌آورد. اگرچه مواد مخدر می‌تواند موجب صدمات طولانی‌مدت در مغز شود اما هیچ نوع حفره‌ای در مغز تولید نمی‌کند.

10 درصد کارکرد

بیشتر مواقع می‌شنویم که می‌گویند ما فقط از 10 درصد مغزمان بهره می‌بریم. این افسانه از صحبت‌های ویلیام جیمز، روان‌شناس ناشی می‌شود که زمانی گفت: یک فرد متوسط فقط از بخش کوچکی از استعدادهایش بهره می‌برد و این بخش کوچک به 10 درصد تعبیر شد و بسیاری معتقدند که نوابغ از قسمت‌های دیگر مغز هم استفاده می‌کنند.

اما این موضوع اصلا صحت ندارد. ما علاوه بر 100 بیلیون سلول عصبی، انواع و اقسام سلول‌های دیگر داریم که دائما در فعالیت‌اند. اگر فقط بخش کوچکی از مغز کار نکند دچار بسیاری از ناتوانی‌های جسمی و ذهنی می‌شویم چه برسد به این‌که فقط از 10 درصد آن استفاده کنیم. درواقع اسکن‌های مغزی نشان داده‌اند که تمام نواحی مغز ما درفعالیت هستند.

بزرگ‌ترین مغز

می‌گویند مغز انسان از همه موجودات بزرگ‌تر است. بسیاری از حیوانات می‌توانند از مغزشان استفاده کنند و برخی از کارهای انسان را انجام دهند. مانند پیداکردن روش‌های خلاقانه برای حل مشکلات، نشان دادن خودآگاهی و داشتن ترحم نسبت به دیگران و یادگیری روش استفاده از ابزار. اما گرچه دانشمندان روی یک تعریف واحد از آنچه که فردی را باهوش می‌کند توافق ندارند، ولی به طورکلی موافق‌اند که انسان‌ها تقریبا باهوش‌ترین موجودات روی زمین هستند. در تعبیرما انسان‌ها که بزرگ‌تر بهتر است شاید چنین تصور شود که مغز انسان از تمام حیوانات بزرگ‌تراست زیرا باهوش‌تر است. باید گفت نه این گونه نیست.

مغز یک فرد بزرگسال حدود 1361 گرم وزن دارد. مغز دلفین هم که حیوان بسیار باهوشی است، مانند انسان حدود 1361 گرم وزن دارد. اما مغز نهنگ عنبر با وجود این‌که به اندازه دلفین باهوش است 7800 گرم وزن دارد. درخصوص حیوانات با جثه کوچکتر باید گفت مغز سگ تازی شکاری 72 گرم و مغز اورانگوتان 370 گرم وزن دارد. اما سگ‌ها و اورانگوتان‌ها حیوانات بسیار باهوشی هستند ولی مغز کوچکی دارند. مغز یک پرنده مثل پرستو فقط یک گرم وزن دارد. ممکن است متوجه موضوعی مهم در تمام آن مقایسه‌ها شده باشید.

بدن یک دلفین متوسط، حدود 158.8 کیلوگرم وزن دارد درحالی که یک نهنگ عنبر 13 تن وزن دارد. به طور کلی جثه حیوان هرقدر بزرگ‌تر باشد، جمجمه‌اش نیز بزرگ‌تر و درنتیجه اندازه مغزش هم بیشتر است. ارتباط هوش و مغز ربطی به اندازه مغز ندارد. درواقع نسبت وزن مغز به وزن بدن مرتبط است که این نسبت درمورد انسان یک به 50 است. قشرهای مخی پستانداران نسبت به حیواناتی چون پرندگان و تمساح بسیار بزرگ‌تر است. مخچه پستانداران حاوی نیمکره مخی است که مسئول عملیات‌ بیشتری مانند حافظه، ارتباط و تفکر است و انسان دارای بزرگ‌ترین بخش قشر مخ در میان تمام پستانداران است اما نسبت به حیوانات دیگر دارای بزرگ‌ترین مغز نیست.

مترجم: نادیا زکالوند


منبع: howstuffworks

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار