گوناگون

پیروزی روحانی مدیون هاشمی یا مرهون احمدی نژاد

پارسینه: روحانی باید خود را بیش ازهر چیز حتی حمایت هاشمی و خاتمی وعدم اجماع و وحدت اصولگرایان مدیون و مرهون فرصتی بداند که احمدی نژادبا رفتارش در اختیارایشان گذاشت.

فاطر نیوز: از سال 1368 که جمهوری اسلامی ایران با پشت سر گذاشتن جنگ تحمیلی قدم به برهة ثبات و استحکام نهاد تا کنون سه مقطع هشت ساله را در دولت­های اکبر هاشمی، سید محمد خاتمی و محمود احمدی­نژاد تجربه کرده­ایم.

نکتة بسیار جالب و تأمل­برانگیزی که از رهگذر بررسی رفتارهای انتخاباتی مردم طی این بیست و چهار سال گذشته آشکار می­گردد این است که در پایان هرکدام از این مقاطع، نامزدی موفق به جلب اعتماد عمومی شده که نماد اعتراض به وضع موجود و عملکرد دولت مستقر و نیز منادی تغییر و تحول در روند ادارة کشور بوده است.

چنان­که خاتمی نماد اعتراض به فضای بسته و خفقان­آور سیاسی و تضعیف شدید جامعة مدنی در دوران هاشمی بود و با شعار توسعة سیاسی، فضای باز، آزادی و فعالیت نهادهای مدنی توانست اقبال عمومی را متوجه خود سازد و احمدی­نژاد نیز نماد اعتراض به روند معنویت­زدایی و عبور از ارزش­های انقلابی و سکولاریزه کردن جامعه در دوران خاتمی بود و با شعار بازگشت به اصول و ارزش­های انقلاب موفق شد پیروز صندوق­های انتخاباتی باشد.

حسن روحانی هم سومین حلقه از این زنجیرة اعتراضات به وضع موجود را کامل کرد. او از همان ابتدای ورودش به عرصة رقابت­های انتخاباتی خود را منتقد شیوة مدیریتی احمدی­نژاد نشان داد و ایدة تغییر اوضاع کشور از طریق مدیریت مبتنی بر اعتدال و عقلانیت را مطرح ساخت. ایده­ای که به دلیل بی­تدبیری­های غیرقابل انکار دولت مستقر طی سال­های اخیر می توانست آراء موافق خیل کثیری از توده­های مردم را به جانب روحانی هدایت کند.

احمدی­نژاد علی­رغم تمامی خدمات سزاوار تقدیرش بالأخص در دولت نهم، دست به اشتباهات فاحشی زد که آثار مخرب بسیار عمیقی در بستر سیاسی و اجتماعی ایران برجای نهاد. رواج روحیة بداخلاقی، مچ­گیری، پرونده­سازی و ایجاد حاشیه، نزاع و تنش­های­ التهاب­آور با مسئولان نظام، تکیه بر تحلیل­های متوهمانه، افراطی و به دور از واقعیت در مورد مسائل داخلی و بین­المللی، تبلیغ عقاید خرافی جریان انحراف و مهم­تر از همه رها کردن امر معیشت مردم و بی­توجهی به مشکلات تورم، گرانی و بیکاری در سخت­ترین شرایط اقتصادی زیر فشار تحریم­ها جملگی موجب خستگی و دلزدگی مردم و رویگردانی آنان از احمدی­نژاد شد.

در این اوضاع که همگان از شیوة مدیریتی دولت مستقر و رفتارهای خاص رئیس­جمهور حقیقتاً به ستوه آمده بودند، کسی می­توانست پیروز انتخابات و میهمان جدید ساختمان پاستور باشد که افکار عمومی جامعه وی را به عنوان نماد اعتراض به وضع موجود و نویدبخش یک هوای تازه و یک رویکرد متحول بشناسند. نامزدهای اصولگرا به دلیل برآمدن احمدی­نژاد از بطن جریان اصولگرایی عملاً فاقد چنین ظرفیتی بودند اما حسن روحانی به یُمن وابستگی­اش به جناح رقیب قادر بود نقش توأمان منتقد و منجی را به خوبی ایفا کند. روحانی با هوشمندی و بهره­گیری از تجربة ارزشمند سیاستمداری خود بر موجی که در مخالفت با احمدی­نژاد در جای­جای کشور حتی روستاها و مناطق محروم برخاسته بود سوار شد که در نهایت به پیروزی غیرمنتظرة او در انتخابات انجامید.

خلاصه این­که گفتمان مورد اقبال عموم در انتخابات یازدهم گفتمان اعتدال، عقلانیت و تدبیر بود و بی­شک باید ظهور این گفتمان را پاسخی به تندروی­ها، بی­تدبیری­ها و عملکردهای بعضاً غیرعقلانی احمدی­نژاد دانست. با این حساب «آری» مردم به روحانی تا حد زیادی ناشی از «نه» آن­ها به اقدامات سال­های اخیر رئیس­جمهور فعلی است و روحانی باید خود را بیش ازهر چیز حتی حمایت هاشمی و خاتمی وعدم اجماع و وحدت اصولگرایان مدیون و مرهون فرصتی بداند که احمدی­نژادبا رفتارش در اختیارایشان گذاشت!!

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار