گرفتاری روحانی درمدرسه دخترانه!
قانون: حسن روحانی روز اول مهر به یک مدرسه دخترانه رفت و مراسم بازگشایی مدارس را انجام داد. او در این مراسم گفت: حق اعتراض آغاز شکوفایی کرامت و عظمت یک انسان است که باید از مدرسه آغاز شود.
در خلال این مراسم یکی از دانش آموزان رو به ناظم اعتراض کرد و گفت هوا خیلی گرم است و ما خسته شده ایم.
ناظم ضمن احترام به حق اعتراض دانش آموز و تاکید بر این نکته که حق اعتراض موجب شکوفایی کرامت و عظمت انسان است گفت:خفهمیشی یا زبونتو از حلقومت بکشم بندازم جلوی گربه سیاه؟ جونت درمیاد همینجا وامیستی تا سخنرانی آقا تموم شه. دختره گیس بریده
چش سفید!
روحانی در ادامه سخنرانی خود گفت: دانش آموزان باید نقد قدرت را از مدرسه و انتقاد از معلمان و مسئولان آموزشی خود شروع کنند.
در همین لحظه یکی از نمایندگان طراح لایحه جرم سیاسی از در مدرسه وارد شد و کاغذی از جیب خود درآورد و خواند: طبق بند شونزده ماده شونصد این لایحه هرگونه نقد قدرت در مدارس چه به قصد ضربه زدن به معلمان و مسئولان آموزشی و چه به قصد اصلاح امور آموزشی، جرم سیاسی بوده و با دانش آموز مطابق مقررات برخورد خواهد شد.
در ضمن اگر دانش آموز احساس کرد که دوست دارد معلمان و مسئولان خود را نقد کند باید سریعا به مدیر مدرسه اطلاع بدهد تا مجازات لازم برای او در نظر گرفته شود. نماینده مذکور بعد از نطق خود بلافاصله مدرسه راترک کرد.
دکتر روحانی بعد از شنیدن تذکرات نماینده به نطق خود ادامه داد و رو به معلمان گفت: بگذارید تا دانش آموزان در انشای خود اول از همه معلمشان را نقد ... خششششش ... ششش عییووووو ...عییینگ ... یک دو سه ... امتحان می کنیم ... معلم را نقد ... خششششش ...
مسئولان مدرسه به دکتر روحانی می گویند میکروفن به صورت خودجوش خراب شده و از او تقاضا می کنند بحث را عوض کند تا میکروفن درست
شود.
رئیس جمهور تا می آید بحث کرسی های آزاد اندیشی را مطرح کند زنگ مدرسه به صدا در می آید و دانش آموزان به در ورودی هجوم می آورند، روحانی از ترس له شدن زیر دست و پا به کمک محافظان خود سریعا محل را ترک می کند تا به هواپیمایش که آماده پرواز به نیویورک است
برسد.
هفته بعد روزنامه دیواری مدرسه تیتر می زند: رئیس جمهور صحبت های نقل شده از قول او در مدرسه را تکذیب کرد! هفته بعد از آن: مشاور رئیس جمهور: صحبت های نقل شده از قول رئیس جمهور در مدرسه دخترانه کذب محض است! کمی بعد از قول مدیر مدرسه: دانش آموزان حجابشان را رعایت کنند و فکر نکنند خبری شده است!
مدرسه همچنان به روال گذشته به کار خود ادامه داد.
در خلال این مراسم یکی از دانش آموزان رو به ناظم اعتراض کرد و گفت هوا خیلی گرم است و ما خسته شده ایم.
ناظم ضمن احترام به حق اعتراض دانش آموز و تاکید بر این نکته که حق اعتراض موجب شکوفایی کرامت و عظمت انسان است گفت:خفهمیشی یا زبونتو از حلقومت بکشم بندازم جلوی گربه سیاه؟ جونت درمیاد همینجا وامیستی تا سخنرانی آقا تموم شه. دختره گیس بریده
چش سفید!
روحانی در ادامه سخنرانی خود گفت: دانش آموزان باید نقد قدرت را از مدرسه و انتقاد از معلمان و مسئولان آموزشی خود شروع کنند.
در همین لحظه یکی از نمایندگان طراح لایحه جرم سیاسی از در مدرسه وارد شد و کاغذی از جیب خود درآورد و خواند: طبق بند شونزده ماده شونصد این لایحه هرگونه نقد قدرت در مدارس چه به قصد ضربه زدن به معلمان و مسئولان آموزشی و چه به قصد اصلاح امور آموزشی، جرم سیاسی بوده و با دانش آموز مطابق مقررات برخورد خواهد شد.
در ضمن اگر دانش آموز احساس کرد که دوست دارد معلمان و مسئولان خود را نقد کند باید سریعا به مدیر مدرسه اطلاع بدهد تا مجازات لازم برای او در نظر گرفته شود. نماینده مذکور بعد از نطق خود بلافاصله مدرسه راترک کرد.
دکتر روحانی بعد از شنیدن تذکرات نماینده به نطق خود ادامه داد و رو به معلمان گفت: بگذارید تا دانش آموزان در انشای خود اول از همه معلمشان را نقد ... خششششش ... ششش عییووووو ...عییینگ ... یک دو سه ... امتحان می کنیم ... معلم را نقد ... خششششش ...
مسئولان مدرسه به دکتر روحانی می گویند میکروفن به صورت خودجوش خراب شده و از او تقاضا می کنند بحث را عوض کند تا میکروفن درست
شود.
رئیس جمهور تا می آید بحث کرسی های آزاد اندیشی را مطرح کند زنگ مدرسه به صدا در می آید و دانش آموزان به در ورودی هجوم می آورند، روحانی از ترس له شدن زیر دست و پا به کمک محافظان خود سریعا محل را ترک می کند تا به هواپیمایش که آماده پرواز به نیویورک است
برسد.
هفته بعد روزنامه دیواری مدرسه تیتر می زند: رئیس جمهور صحبت های نقل شده از قول او در مدرسه را تکذیب کرد! هفته بعد از آن: مشاور رئیس جمهور: صحبت های نقل شده از قول رئیس جمهور در مدرسه دخترانه کذب محض است! کمی بعد از قول مدیر مدرسه: دانش آموزان حجابشان را رعایت کنند و فکر نکنند خبری شده است!
مدرسه همچنان به روال گذشته به کار خود ادامه داد.
ایوللللللللللللللللللللل
هفته بعد روزنامه دیواری
هنوز یک هفته نشده است؟؟؟
مسخره بیمزه ههه خندیدیم
چقدر خنک شدیم از بس بیمزه بود.....!
خوشابه حال آدمهایی که می توانند با مسایل این قدر جدی شوخی کنند ودنیا راقابل تحمل کنند مرسی از این آدمها