گوناگون

آغاز فصل جدید در وزارت علوم

پارسینه: در کنار این فرضیات آن واقعیتی که نمی‌توان از نظر دور داشت، اوضاع نابسامان وزارت علوم طی 16 ماه گذشته است. ظاهراً تلاش عده‌ای برای قبضه کردن امور وزارت علوم و تبدیل دانشگاه‌های کشور به پایگاه احزاب و جریانات سیاسی، تنها گزینه‌ای است که این بلاتکلیفی و نابسامانی را سبب شده و واقعیتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

حسین شمسیان در یادداشت روز کیهان نوشت:

وقتی پس از مدت‌ها انتظار، با رأی اعتماد نمایندگان، تکلیف وزارتخانه مهمی به نام «وزارت علوم تحقیقات و فناوری» معلوم می‌شود، باید به فکر آسیب‌شناسی و چرایی این بود که به چه دلیل در طول حدود 480 روز از عمر دولت، یکی از مهمترین وزارتخانه‌ها که با عمر و سرنوشت نسل جوان کشور و با بنیه علمی و آینده‌سازی نظام ارتباط مستقیم دارد، حدود 163 روز با سرپرست اداره شده است؟! 163 روز از 480 روز یعنی یک سوم مدت عمر دولت و این رقم کمی نیست که بتوان بی‌اعتنا از کنار آن گذشت. در حالی که حدود 4/5 میلیون دانشجو در سراسر کشور مشغول به تحصیلند و قرار است از ثمره تلاش‌های آنها، درخت علمی کشور پربارتر شود و در حالی که رقابتی نفس‌گیر و سخت در عرصه علمی و اقتدار پژوهشی در بین کشورها و دولت‌های مختلف برپاست، این بلاتکلیفی طولانی مدت چه علتی داشته و چه آثاری برجای می‌گذارد؟ آیا می‌توان مدعی شد که عرصه علمی و تحقیقاتی برای دولت واجد کمترین ارزش است؟! آیا می‌توان این ادعا را پذیرفت که دلمشغولی اصلی دولت، در حوزه‌های دیگر است و وزارت علوم، اولویت چندم دولت است؟!

پاسخ هر 2 گزینه به یقین منفی است. نه دولت از اهمیت علم و دانش و شتاب علمی غافل است و نه شخص رئیس جمهور با مقوله دانشگاه و مدیریت محققانه و هوشمندانه آن ناآشناست. آیا آنگونه که عده‌ای سعی در القاء آن دارند، دولت وزارت علوم را قربانی دیگر وزارت‌خانه‌های خود کرده بود تا همه توجه‌ها به این عرصه معطوف شود و سراغی از وزارتخانه‌های دیگر نگیرند؟! پاسخ این ادعا هم منفی است چرا که نفس طرح و تولید این ادعا، پذیرفتن این نکته است که دولت در وزارتخانه‌ها مشغول رفتاری خلاف قانون است و علاقمند است برای پنهان ماندن آن، یک وزارتخانه را در کانون توجهات قرار دهد! این امر افزون بر آنکه توهین به دولت است با واقعیت جاری و مشهود نیز مغایر است و دلیل واضح آن از یک سو اقدامات قانونی دستگاه‌های نظارتی درباره دیگر وزارتخانه‌ها است و از دیگر سو استمرار قانونی امور در همه دستگاه‌های کشور است. اگر این ادعا با واقعیت قرین نیست که نیست یقیناً ادعاهای دیگری همچون برنامه‌ریزی برای انتخابات آتی مجلس و... نیز محلی از اعراب نداشته و باید ساحت دولت را از آن دور دانست.

اما در کنار این فرضیات آن واقعیتی که نمی‌توان از نظر دور داشت، اوضاع نابسامان وزارت علوم طی 16 ماه گذشته است. ظاهراً تلاش عده‌ای برای قبضه کردن امور وزارت علوم و تبدیل دانشگاه‌های کشور به پایگاه احزاب و جریانات سیاسی، تنها گزینه‌ای است که این بلاتکلیفی و نابسامانی را سبب شده و واقعیتی است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.

در طول 16 ماه گذشته و حضور وزیر و سرپرستان قبلی، به گواه شواهد غیرقابل انکار، یک جریان ثابت در وزارت علوم، سایه‌نشین چهره اول و مطرح وزارتخانه بوده و در همان سایه روشن، بی‌توجه به انتظار نظام از نهاد علمی کشور، به مهره‌چینی و یارگیری از بین مطرودان ملت و کسانی که کارنامه روشنی ندارند مشغول بودند. روندی که بدون تعارف از دوران سرپرستی دکتر میلی‌منفرد آغاز و تا رأی اعتماد دکتر فرهادی استمرار یافت و مساعی دلسوزان در دوره دکتر فرجی دانا برای توقف این روند نامبارک فرجامی نداشت جز استیضاح! همزمان با این روند فرسایشی، توان و بنیه بدنه علمی کشور از تمرکز بردانش‌افزایی و تولید علم و تبدیل علم به محصول با هیاهو و جنجال‌سازی برخی رسانه‌ها و نیز برخی چهره‌ها، به التهابات شکننده و حواشی فرصت‌سوز معطوف شد که فرجامی جز افت برخی شاخص‌های علمی و کند شدن حرکت علمی کشور نداشت و بیم آن می‌رود که استمرار این وضع، به دلسردی جوانانی که خالصانه و عاشقانه راه اعتلای کشور را در جهش علمی یافته‌اند بینجامد.

اکنون رأی اعتماد مجلس به آخرین گزینه معرفی شده از سوی رئیس جمهور و سخنان در خور توجه دکتر فرهادی در جلسه رأی اعتماد، این امید را بوجود آورده که بلاتکلیفی و خسران حاصل از آن با روندی پرشتاب و رو به جلو جبران شده و آنچه جامعه علمی کشور در این مدت از دست داده را دوباره به دست آورد و بالندگی و نشاط بار دیگر جامعه علمی کشور را فرا بگیرد. در خصوص این آرزوی بزرگ و ارزشمند توجه به برخی نکات ضروری است:

1- حرکت علمی کشور، همانند بسیاری امور دیگر- و یا در بیانی بهتر در صدر مهمات کشور- نیازمند نقشه راهی دقیق و برنامه‌ریزی شده است و سپس نیازمند حرکت براساس آن نقشه. فقدان نقشه علمی و یا حرکت در مسیری غیر از آن نقشه، جز سرگردانی و بی‌حاصلی، فرجامی ندارد. پتانسیل علمی دانشگاه‌ها و اساتید برجسته‌ای که بسیاری از آنها نام‌آوران رشته خود هستند، اقتضا می‌کند که بدون فوت وقت نسبت به این مهم اقدام شود. در این مسیر، یکی از مهمترین کارها، بازبینی برخی روش‌های غلط یا کهنه شده‌ای است که بصورت سنتی در ساختار دانشگاهی و نظام اداری آن باقی‌مانده و وفاداری متعصبانه به آن -علیرغم اثبات ناکارآمدی- سبب کندی امور و جلوگیری از نوآوری جوانان است. وعده وزیر محترم درباره بازبینی در برخی رشته‌ها را باید در همین راستا ارزیابی کرد و به فال نیک گرفت.

2- در کنار تحول ساختاری و ایجاد نظام برنامه‌ای، تحول محتوایی، موضوعی مهم و حیاتی است. ایجاد متون و علومی برگرفته از عقاید و سنن ملی و دینی و تحقق فرمان صریح رهبر معظم انقلاب در موضوع «علوم انسانی اسلامی» اصلی‌ترین مطالبه در این مبحث است. طبیعی است که این مهم، به سال‌ها زمان و برنامه‌ریزی، مجاهدت و استقامت نیاز داشته و منصفانه نیست که تحقق آن را از یک وزیر- آنهم در فرصت باقیمانده از یک دولت- خواستار بود. این یک حرکت جمعی و یک فرآیند است که ممکن است در صورت دقت و صحت عملکردها، طی چند دوره به نتیجه برسد. اما مهم، فهم موضوع، برنامه‌ریزی و شروع و پیگیری منظم و منسجم آن است. تنها در این صورت است که می‌توان امیدوار بود تحول مطلوب و مورد انتظار در آینده تحقق یابد. ناگفته نماند که یقیناً در این مسیر، خرده‌گیری‌ها و حتی مخالفت‌های آشکار و علنی ژست‌های آکادمیک و عالمانه صورت می‌گیرد. تجربه نشان داده کسانی در جامعه دانشگاهی و رسانه‌ای کشورمان هستند که برای توقف و کندی حرکت علم کشور و جلوگیری از ایجاد دانش و علم کاربردی و برآمده از فرهنگ و آئین خودمان، از هیچ روش و راهی چشم‌پوشی نمی‌کنند.

از انگ سیاسی تا ژست‌های پوچ علمی و مرثیه‌خوانی برای علمی که کمترین نسبتی با واقعیت امروزین کشورمان- و حتی در مواردی با واقعیت امروزین خاستگاه و زادگاه آن علوم- ندارد! اما این هجمه‌ها و کارشکنی‌ها نباید در تحقق این مأموریت مهم و این رسالت خطیر، خدشه‌ای وارد کند و تحققش را به تأخیر اندازد.

3- در کنار امر مهم و حیاتی فوق، توجه به کیفی کردن نظام آموزشی کنونی نیز مهم و غیرقابل اجتناب است. سال‌هاست که در جامعه ما از جدایی دانشگاه و صنعت سخن گفته می‌شود. تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب نیز درباره لزوم و ضرورت تبدیل علم به محصول بر کسی پوشیده نیست. از دیگر سو وجود میلیون‌ها فارغ‌التحصیل در رشته‌های گوناگون نیز حاصل زحمت و تلاش همه مدیران آموزش عالی در ادوار گوناگون و اساتید دانشگاه است. با این همه شاهد آنیم که مشکلات و گره‌های ناگشوده فراوانی در عرصه‌های گوناگون کماکان وجود دارد و تأثیر آن بر زندگی مردم کاملاً محسوس است.

مشکلات و معضلاتی که از قضا ما در آن موضوعات، رشته‌های دانشگاهی و فارغ‌التحصیل با سواد داریم. اما ظاهراً بین آنچه آنها آموخته‌اند و بین مشکلات موجود تفاوت جدی معناداری وجود دارد! این امر یا به نحوه مدیریت حوزه‌های مشکل‌دار برمی‌گردد و یا به آنچه آموخته شده. بعنوان مثال، صنایع نساجی ما سالیان سال است که در شرایط نامناسبی به سر می‌برد، تقریباً از دوره سازندگی، اما ما همچنان در آن رشته دانشکده و فارغ‌التحصیل داریم و به این پرسش بدیهی پاسخ نمی‌دهیم که چه مشکلی در کار است که علیرغم وجود این بدنه علمی، صنعت نساجی رو به ورشکستگی است!؟ کجای سیاستگذاری‌ها غلط است؟ یا در بخش کشاورزی، سال‌هاست از مشکل آب سخن گفته می‌شود و سال‌هاست که ما فارغ‌التحصیل در این رشته هم داریم. مشکل کجاست که دانش این عده به داد کشاورزی و منابع محدود آبی ما نمی‌رسد؟! این یکی از اصلی‌ترین چالش‌هایی است که باید بدان توجه کرد و البته منصفانه باید گفت که این امر موضوعی نیست که امکان حل آن توسط وزیر علوم به تنهایی فراهم باشد، بلکه عزمی همه‌جانبه در همه ارکان مدیریتی و تصمیم‌گیری دولت و حتی قوه مقننه می‌طلبد. اما می‌توان شروع کار و به صدا درآوردن زنگ هشدار و همچنین ارائه راهکار را از وزیر محترم علوم مطالبه کرد.

4- افزون بر مسائل علمی که اندکی از آن مورد اشاره قرار گرفت، دغدغه‌های اجتماعی و سیاسی جامعه دانشگاهی و به ویژه دانشجویان، یکی از مهمترین مسائل جامعه ماست که نیازمند توجهی جدی و هوشمندانه است. سیاست‌ورزی و تمرین فعالیت سیاسی، انتقاد و ارائه راهکار جزء ذات نسل جوان و به خصوص دانشجویان است. به جرأت می‌توان گفت که هر گاه این امر مهم و این خصلت طبیعی و ذاتی عدالت‌خواهی و حق‌گویی بدرستی و بدون طمع و دست‌اندازی جریانات و احزاب سیاسی در جامعه دانشگاهی شکل گرفته، واجد آثار و برکات ارزشمندی برای نظام بوده که ذکر آن مفصل و مطول است. تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر ضرورت سیاسی بودن جامعه دانشگاهی- فارغ از هر نوع نگاه و گرایش حزبی- بر این مهم تأکید می‌کند. از این رو ایجاد نشاط سیاسی و بسترسازی برای فعالیت‌های اندیشه‌ای و سیاسی ضرورتی اجتناب‌ناپذیر به شمار می‌رود.بهترین الگوی ارزشمند و متعالی که در راستای تحقیق این مهم می‌توان ارائه کرد، «کرسی‌های آزاداندیشی» است که به راستی محملی برای طرح و بیان دیدگاه‌های گوناگون و ابراز نظر درباره آن است.

این روش متعالی آنگاه که با «جدال احسن» همراه باشد، زمینه بروز استعدادها و بیان نواقص و مشکلات می‌شود بدون آنکه حاشیه و حادثه‌ای در پی داشته باشد. اما معمولاً روش‌های مسالمت‌آمیز برای عده‌ای ناخوشایند است! عده‌ای از جریانات سیاسی و اصحاب قدرت معمولاً میل دارند از پتانسیل، اخلاص و صداقت جوانان برای تحکیم قدرت خود و یا ساختن سیاهی لشگر ذیل بیرق و عنوان خود استفاده کنند! در نتیجه سعی در انتقال فضای سیاسی دانشگاهی از فاز سیاسی به فاز عملیاتی دارند! برای این عده فعالیت سیاسی مفهومی جز به آتش‌کشیدن دانشگاه، تخریب، توهین و هتک مقدسات ندارد و دانشجو هر چه هتاک‌تر و بی‌پرواتر باشد، سیاسی‌تر است! آنها در حالی که هزینه اقدامات مجرمانه به دانشجوی خوش‌قلب و صدیق تحمیل می‌شود، از آن پله‌ای برای ترقی حزب و جریان خویش می‌سازند و آنکه در این بین بازنده است دانشجو است! چاره کار، ایجاد فضای آرام و منطقی برای بحث و گفتگو و تضارب آراء است تنها در چنین فضایی، بدور از هرگونه هیاهو، تهمت و توهین و با ایجاد مبانی استدلالی درست و محکم است که می‌توان به شکل‌گیری حرکت سیاسی و اجتماع هوشمند و شایسته جوان ایرانی امیدوار بود.

تحقق این اهداف توسط وزیر علوم خواست و آرزوی قلبی یکایک کسانی است که دل در گرو اسلام و انقلاب دارند و امید است با به حاشیه راندن سایه‌نشینان و برپایی نظمی نوین، حرکت به سوی چشم‌انداز علمی کشور بار دیگر آغاز شود. چنین باد.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار