آيا مي توان به کاهش تعداد سانتريفيوژها فکر کرد؟
پارسینه: ايران براساس نياز فعلي و نه آتي کشور، ميزان 190 هزار سو غني سازي را متناسب با ميزان مورد نياز نيروگاه بوشهر مطرح کرده است.
سيدمحمد اسلامي در یادداشت روز خراسان نوشت:
آيا مي توان سانتريفيوژهاي کنوني را از دور خارج کرد؟ يک دهه است که تعداد سانتريفيوژها شاخص ميزان پيشرفت فناوري بومي هسته اي در ايران بوده است. حدود 10 سال پيش کشورهاي اروپايي و آمريکا تلاش مي کردند تا 300 سانتريفيوژ ايراني از چرخش باز ايستند. اکنون بيش از 20 هزار سانتريفيوژ ايراني موضوع مذاکرات هستند. اگرچه اين سانتريفيوژها هنوز هم شاخص هستند، اما حجم و ميزان برنامه غني سازي بومي ايران گسترده تر از آن است که فقط با ميزان سانتريفيوژها سنجيده شود. اين واقعيت البته منافاتي با درک گران بها بودن سانتريفيوژهاي کنوني از جمله 20 هزار سانتريفيوژ نسل اول (IR1) و ديگر سانتريفيوژهاي IR-2، IR-2m، IR-4، IR-6 و IR8 ندارد.
راه حل مبتني بر کاهش تعداد سانتريفيوژها
پيش از اين ايران و کشورهاي 1+5 در چارچوب برنامه اقدام مشترک ژنو پذيرفتند که "نيازهاي عيني" (Practical Need) ايران را مبناي ميزان و حجم غني سازي مورد توافق قرار دهند. ايران براساس نياز فعلي و نه آتي کشور، ميزان 190 هزار سو غني سازي را متناسب با ميزان مورد نياز نيروگاه بوشهر مطرح کرده است. البته با اين شرط که در نهايت 190 هزار سو غني سازي تامين شود. براي رسيدن به اين راه حل بايد به 2 سئوال پاسخ داده شود. نخست اين که تکليف بيش از 20 هزار سانتريفيوژ فعلي چه مي شود؟ ديگر اين که در نبود اين سانتريفيوژها، 190 هزار سو غني سازي چگونه حاصل مي شود؟
20 هزار سانتريفيوژ فعلي چه مي شوند؟
در يک راه حل فرضي ما مي پذيريم که در يک روند مشخص زماني، سانتريفيوژهايمان را به يکي از کشورهاي عضو گروه 1+5 يا نماينده آن ها بفروشيم. به هر حال سانتريفيوژهاي کنوني اگرچه بهينه نيستند، اما مشتري هاي زيادي در ميان کشورهاي جهان دارند و اگر 1+5 نگران انتقال اين سانتريفيوژها به کشوري ثالث هستند، مي توانند خودشان آن ها را از ايران خريداري کنند. ايران در ازاي فروش اين کالا مي تواند به جاي دريافت پول، از خدمات کشورهاي غربي در يک پروژه مشارکتي به منظور بهره وري صنعتي هسته اي استفاده کند. در اين فرآيند ايران روز به روز از تعداد سانتريفيوژهايش کم مي کند. روندي که با نيازهاي سياسي و دستورالعمل هاي مذاکراتي کشورهاي 1+5متناسب است. يعني دولت اوباما و ديگر طرف هاي مذاکره مي توانند اعلام کنند که از تعداد سانتريفيوژهاي ايران کاسته اند.
190 هزار سو چگونه تامين شود؟
روند فروش و کاهش تعداد سانتريفيوژهاي کنوني با روند جايگزيني آن ها با سانتريفيوژهاي نسل 8 (IR8) با ميزان 24 سو قدرت غني سازي همزمان است. ما براي دستيابي به ميزان 190 هزار سو غني سازي مخير هستيم که از 190 هزار سانتريفيوژ IR1 با ظرفيت غني سازي 1 سو استفاده کنيم، يا اين که آن را فقط با 7 هزار و 917 عدد سانتريفيوژ IR8 تامين کنيم.
مذاکره کنندگان آمريکايي چه مي گويند؟
به عبارت ديگر سير کاهش تعداد سانتريفيوژهاي ايران را 2 مولفه تعيين مي کند. اول سرعت خريد سانتريفيوژهاي نسل هاي قبلي توسط کشورهاي 1+5 و ديگري ميزان توانمندي ايران براي توليد انبوه سانتريفيوژهاي IR8. در اين ميان مذاکره کنندگان غربي - عمدتا آمريکايي ها - مدعي هستند که گزارش هاي ايران از ميزان توانمندي اش به ويژه درباره سانتريفيوژ IR8 اغراق شده است. آن ها مدعي 2 فرضيه هستند. اول اين که ظرفيت غني سازي IR8 حداکثر 16 سو است. فرضيه دوم نيز اين که ايران حداقل هاي لازم براي توليد انبوه سانتريفيوژ IR8 در مقياس صنعتي را ندارد. البته اين کارشناسان استدلال هاي قابل توجهي هم دارند. از جمله اين که تخمين ميزان ظرفيت غني سازي جديدترين نسل سانتريفيوژ ايراني بدون تزريق گاز به آن و در واقع به صورت تئوري بوده است. آن ها مدعي اند که درباره سانتريفيوژ IR1 نيز پس از تزريق هگزافلورايد اورانيوم (UF6) مشخص شد که قدرت غني سازي اين سانتريفيوژ از ميزان محاسبه شده تئوري آن کمتر است. اگر اين ادعا و فرضيه ها را بپذيريم، راه حل مبتني بر فروش سانتريفيوژهاي کنوني و جايگزيني آن ها با IR8 طبعا به انتظارات غرب نزديک تر است. يعني فرض کنيم که در توافق جامع هدف گذاري براي 7 هزار و 917 عدد سانتريفيوژ IR8 باشد. آمريکايي ها مدعي اند که اين تعداد سانتريفيوژ در بهترين حالت 126 هزار سو غني سازي را تامين مي کند. آن هم تازه زماني که ايران واقعا بتواند IR8 را در مقياس انبوه توليد کند. تخمين آمريکا براي زمان دسترسي ايران به قريب 8 هزار سانتريفيوژ IR8 حداقل 15 سال است. بخشي از اصرار آن ها براي تعليق 15 ساله برنامه هسته اي ايران، برآمده از همين تخمين است. با اين حال پرسش اينجاست که اگر کشورهاي 1+5 اطمينان دارند که ايران تا 15 سال آينده نمي تواند فعاليت غني سازي صنعتي داشته باشد، دليلي ندارد که از توافق با زمان بندي 8 ساله هراسي داشته باشند. به عبارت ديگر اگرچه ايران در اين طرح فرضي متعهد مي شود که تا 8 سال آينده غني سازي صنعتي اش آغاز نشود، اما آن ها اطمينان دارند که اين زمان در عمل 15 سال است.
توپ در زمين اوباما
اگر اراده اي در 2 سوي مذاکره براي دستيابي به يک توافق مرضي الطرفين باشد، ايران حاضر است درباره همين سانتريفيوژها هم راه حل هايي را دنبال کند. متاسفانه بايد بگوييم که با وجود اتمام زمان در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و ورود ما به وقت اضافه براي فرصت دادن به ديپلماسي، کشورهاي 1+5 هنوز در مذاکرات کارشناسي نشانه هايي از آمادگي براي راه حل برد-برد را نشان نداده اند و حجم و ميزان برنامه غني سازي ايران همچنان مناقشه اي حل نشده باقي مانده است. زمان منتظر هيچ کسي نمي ماند. با پايان وقت در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و آغاز وقت اضافه آن، کسي در ايران تمايلي براي تکرار تمديد مذاکره ندارد.
آيا مي توان سانتريفيوژهاي کنوني را از دور خارج کرد؟ يک دهه است که تعداد سانتريفيوژها شاخص ميزان پيشرفت فناوري بومي هسته اي در ايران بوده است. حدود 10 سال پيش کشورهاي اروپايي و آمريکا تلاش مي کردند تا 300 سانتريفيوژ ايراني از چرخش باز ايستند. اکنون بيش از 20 هزار سانتريفيوژ ايراني موضوع مذاکرات هستند. اگرچه اين سانتريفيوژها هنوز هم شاخص هستند، اما حجم و ميزان برنامه غني سازي بومي ايران گسترده تر از آن است که فقط با ميزان سانتريفيوژها سنجيده شود. اين واقعيت البته منافاتي با درک گران بها بودن سانتريفيوژهاي کنوني از جمله 20 هزار سانتريفيوژ نسل اول (IR1) و ديگر سانتريفيوژهاي IR-2، IR-2m، IR-4، IR-6 و IR8 ندارد.
راه حل مبتني بر کاهش تعداد سانتريفيوژها
پيش از اين ايران و کشورهاي 1+5 در چارچوب برنامه اقدام مشترک ژنو پذيرفتند که "نيازهاي عيني" (Practical Need) ايران را مبناي ميزان و حجم غني سازي مورد توافق قرار دهند. ايران براساس نياز فعلي و نه آتي کشور، ميزان 190 هزار سو غني سازي را متناسب با ميزان مورد نياز نيروگاه بوشهر مطرح کرده است. البته با اين شرط که در نهايت 190 هزار سو غني سازي تامين شود. براي رسيدن به اين راه حل بايد به 2 سئوال پاسخ داده شود. نخست اين که تکليف بيش از 20 هزار سانتريفيوژ فعلي چه مي شود؟ ديگر اين که در نبود اين سانتريفيوژها، 190 هزار سو غني سازي چگونه حاصل مي شود؟
20 هزار سانتريفيوژ فعلي چه مي شوند؟
در يک راه حل فرضي ما مي پذيريم که در يک روند مشخص زماني، سانتريفيوژهايمان را به يکي از کشورهاي عضو گروه 1+5 يا نماينده آن ها بفروشيم. به هر حال سانتريفيوژهاي کنوني اگرچه بهينه نيستند، اما مشتري هاي زيادي در ميان کشورهاي جهان دارند و اگر 1+5 نگران انتقال اين سانتريفيوژها به کشوري ثالث هستند، مي توانند خودشان آن ها را از ايران خريداري کنند. ايران در ازاي فروش اين کالا مي تواند به جاي دريافت پول، از خدمات کشورهاي غربي در يک پروژه مشارکتي به منظور بهره وري صنعتي هسته اي استفاده کند. در اين فرآيند ايران روز به روز از تعداد سانتريفيوژهايش کم مي کند. روندي که با نيازهاي سياسي و دستورالعمل هاي مذاکراتي کشورهاي 1+5متناسب است. يعني دولت اوباما و ديگر طرف هاي مذاکره مي توانند اعلام کنند که از تعداد سانتريفيوژهاي ايران کاسته اند.
190 هزار سو چگونه تامين شود؟
روند فروش و کاهش تعداد سانتريفيوژهاي کنوني با روند جايگزيني آن ها با سانتريفيوژهاي نسل 8 (IR8) با ميزان 24 سو قدرت غني سازي همزمان است. ما براي دستيابي به ميزان 190 هزار سو غني سازي مخير هستيم که از 190 هزار سانتريفيوژ IR1 با ظرفيت غني سازي 1 سو استفاده کنيم، يا اين که آن را فقط با 7 هزار و 917 عدد سانتريفيوژ IR8 تامين کنيم.
مذاکره کنندگان آمريکايي چه مي گويند؟
به عبارت ديگر سير کاهش تعداد سانتريفيوژهاي ايران را 2 مولفه تعيين مي کند. اول سرعت خريد سانتريفيوژهاي نسل هاي قبلي توسط کشورهاي 1+5 و ديگري ميزان توانمندي ايران براي توليد انبوه سانتريفيوژهاي IR8. در اين ميان مذاکره کنندگان غربي - عمدتا آمريکايي ها - مدعي هستند که گزارش هاي ايران از ميزان توانمندي اش به ويژه درباره سانتريفيوژ IR8 اغراق شده است. آن ها مدعي 2 فرضيه هستند. اول اين که ظرفيت غني سازي IR8 حداکثر 16 سو است. فرضيه دوم نيز اين که ايران حداقل هاي لازم براي توليد انبوه سانتريفيوژ IR8 در مقياس صنعتي را ندارد. البته اين کارشناسان استدلال هاي قابل توجهي هم دارند. از جمله اين که تخمين ميزان ظرفيت غني سازي جديدترين نسل سانتريفيوژ ايراني بدون تزريق گاز به آن و در واقع به صورت تئوري بوده است. آن ها مدعي اند که درباره سانتريفيوژ IR1 نيز پس از تزريق هگزافلورايد اورانيوم (UF6) مشخص شد که قدرت غني سازي اين سانتريفيوژ از ميزان محاسبه شده تئوري آن کمتر است. اگر اين ادعا و فرضيه ها را بپذيريم، راه حل مبتني بر فروش سانتريفيوژهاي کنوني و جايگزيني آن ها با IR8 طبعا به انتظارات غرب نزديک تر است. يعني فرض کنيم که در توافق جامع هدف گذاري براي 7 هزار و 917 عدد سانتريفيوژ IR8 باشد. آمريکايي ها مدعي اند که اين تعداد سانتريفيوژ در بهترين حالت 126 هزار سو غني سازي را تامين مي کند. آن هم تازه زماني که ايران واقعا بتواند IR8 را در مقياس انبوه توليد کند. تخمين آمريکا براي زمان دسترسي ايران به قريب 8 هزار سانتريفيوژ IR8 حداقل 15 سال است. بخشي از اصرار آن ها براي تعليق 15 ساله برنامه هسته اي ايران، برآمده از همين تخمين است. با اين حال پرسش اينجاست که اگر کشورهاي 1+5 اطمينان دارند که ايران تا 15 سال آينده نمي تواند فعاليت غني سازي صنعتي داشته باشد، دليلي ندارد که از توافق با زمان بندي 8 ساله هراسي داشته باشند. به عبارت ديگر اگرچه ايران در اين طرح فرضي متعهد مي شود که تا 8 سال آينده غني سازي صنعتي اش آغاز نشود، اما آن ها اطمينان دارند که اين زمان در عمل 15 سال است.
توپ در زمين اوباما
اگر اراده اي در 2 سوي مذاکره براي دستيابي به يک توافق مرضي الطرفين باشد، ايران حاضر است درباره همين سانتريفيوژها هم راه حل هايي را دنبال کند. متاسفانه بايد بگوييم که با وجود اتمام زمان در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و ورود ما به وقت اضافه براي فرصت دادن به ديپلماسي، کشورهاي 1+5 هنوز در مذاکرات کارشناسي نشانه هايي از آمادگي براي راه حل برد-برد را نشان نداده اند و حجم و ميزان برنامه غني سازي ايران همچنان مناقشه اي حل نشده باقي مانده است. زمان منتظر هيچ کسي نمي ماند. با پايان وقت در نظر گرفته شده در برنامه اقدام مشترک ژنو و آغاز وقت اضافه آن، کسي در ايران تمايلي براي تکرار تمديد مذاکره ندارد.
ارسال نظر